ماجرای دعوت آن سه خواننده جدید به ارکستر موسیقی ملی چه بود؟
خوانندگان جدید ارکستر مدتها بود که در نوبت بودند و احساس کردم که آن برنامه پیش از برگزاری جشنواره میتواند بهترین فرصت برای برآورده کردن این خواسته باشد. این خوانندگان جوان بسیار خوب میخوانند. صادقی که خواننده گروه کر است و با موسیقی به خوبی آشنایی دارد، بقیه شان هم همین هستند. به هر حال من وظیفه دارم که خوانندگان جدید را معرفی کنم، زیر پر و بالشان را بگیرم؛ ضمن اینکه همیشه آنقدر برنامههای ما فشرده بود که نوبت به اینها نمیرسید و آن زمان بهترین موقعی بود که میشد از آنها دعوت کرد تا در ارکستر بخوانند و مردم هم با چند خواننده جوان جدید آشنا شوند. احساس کردم در این فرصت میتوانم برای آنها قدمی بردارم و فکر میکردم که بالاخره روزی باید برسد که خوانندههای جدیدی هم در ارکستر بخوانند. باز هم از این خوانندهها هستند که بعدها در برنامههای آینده معرفی خواهند شد. البته این بدان معنا نیست که در آینده با خوانندههایی چون «عقیلی» یا «وطن دوست» کار نکنیم بلکه آنها هم در برنامههای آینده حضور خواهند داشت. همانطور که میبینید در خوی من با سالار بودم و در جشنواره هم با ایشان و آقای وطن دوست هستیم.
چرا دیگر هیچوقت آقای شجریان با ارکستر نخواندند؟
به هر حال ایشان برای افتتاح ارکستر به این مجموعه تشریف آوردند و کسی شک ندارد که ایشان بهترین خواننده ایران هستند و اتفاقا از دوستان قدیمیمن هم هستند. ایشان هم روی سوابق دوستی که با من ، فریدون مشیری و آقای تجویدی داشتند در ارکستر حضور پیدا کردند؛ چرا که همه ما متحد شده بودیم تا ارکستر را راه بیندازیم. این افراد در واقع به دعوت من پاسخ مثبت دادند، ایده آل و آرزوی همه این افراد بود که چنین ارکستری تشکیل شود. البته میدانید کارهای شجریان و من، آنقدرها به هم نزدیک نیست. من بیشتر مشغول ساختن موسیقی فیلم بودم و ایشان بیشتر مشغول برگزاری کنسرتهایی در خارج؛ اما هیچگاه بین ما مشکلی به وجود نیامد که مثلا بگوئیم دیگر نمیتوانیم با هم کار کنیم. چه بسا که بعدها هم بتوانیم باز هم با هم در ارکستر ملی کار کنیم.
هنوز بسیاری از آهنگسازان ایرانی که اتفاقا در زمینه موسیقی ملی قطعه مینویسند، در قید حیات هستند. رویکرد شما نسبت به استفاده از قطعات ایشان چیست؟
ما هرچقدر که قطعه جدید به دستمان برسد را بررسی میکنیم. شما الان خودتان دیدید که آقای «محمود ذوالفنون» پس از سالها که از آمریکا به ایران بازگشتهاند برای من قطعاتی آوردند و من هم حتما آنها را بررسی میکنم؛ بنابراین هیچ گاردی نداریم، راه برای همه باز است. اگر کسی تمایل به همکاری داشته باشد ما استقبال میکنیم، اما ما از کسی قطعه درخواست نمیکنیم. میدانید چرا؟ چون وظیفه من نیست که اگر کسی تمایل به همکاری نداشت ما برویم سراغ آن و از او درخواست کنیم که بیاید و برای ارکستر قطعه بنویسد. در این مدت هم من تا آنجا که لازم بوده است و گاهی هم بیش از آنکه لازم بوده برای ارکستر و قطعات آن دل سوزاندهام. به هر حال راه و مسیر آدمها از هم جداست و خیلی از راهها به هم نمیرسند.
یعنی در واقع شما قطعاتتان را تنها از میان همان قطعاتی که به دستتان میرسد انتخاب میکنید؟
البته قطعاتی که در موسیقی ایرانی وجود دارد خیلی زیاد هستند؛ قطعاتی که هنوز هیچکس آنها را نشنیدهاست، قطعاتی که مثلا مرتضیخان محجوبی آنها را ساخته و هنوز نسل جوان آنها را نشنیدهاند. امروزه در همه جای دنیا ارکسترهای بزرگ، آثار قدیم آهنگسازانشان را در زمینههای مختلف از موسیقی فیلم گرفته تا قطعات، بارها و بارها در مقاطع مختلف زمانی اجرا میکنند. ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم و داریم در ارکستر همین کار را انجام میدهیم. یعنی قطعات آهنگسازان قدیمی را اجرا میکنیم؛ چرا که باید این نسل جدید آنها را بشنوند، حتی برای نسل قبلی هم که از این قطعات خاطره دارند ما این قطعات را باید اجرا کنیم.
شما چه تفاوتی بین تعریف موسیقی سنتی و موسیقی ملی قائل هستید، چون به نظر میرسد که هنوز خیلیها تعریف مشخصی از این دو واژه ندارند.
واقعیت این است که واژه «سنتی» واژهای است غربی و ما در گذشته اصلا چنین واژهای نداشتیم. فقط واژه ای داشتیم به نام موسیقی ایرانی. بعدها آمدند هی گفتند موسیقی سنتی، موسیقی سنتی. حالا دیگر شلوغ شده است؛ چون واقعا منظور از سنت مراسم خاص و آئین است. به هر حال ما هم دیگر حرفی نداریم. اما در گذشته ما میگفتیم موسیقی ردیفی، موسیقی دستگاهی، موسیقی ایرانی. همیشه این اصطلاحات را به کار میبردیم؛ اما منظور از موسیقی ملی موسیقیای است که برگرفته از فرهنگ و هنر یک مملکت باشد. یعنی با توجه به گنجینه موسیقی ردیف دستگاهی ایران، همچنین موسیقی بومیو محلی ایران و ادبیات ایران از جمله زبان ایرانی و در پایان توجه به لحن موسیقی ایران که ویژه خود ماست این موسیقی شکل میگیرد. یعنی موسیقی ملی شالودهای است از اینها. موسیقی سنتی در حقیقت موسیقیای است که به ما ارث رسیده است.
سازبندیها هم متفاوت است.
بله. موسیقی ملی با سازبندی و تکنیک جهانی اجرا میشود، تکنیک جهانی هم چیزی است که تحت لوایهارمونی، کنترپوان، ارکستراسیون و چنین فنونی که یک آهنگساز باید به آنها اشراف داشته باشد شناخته میشود. در ارکسترهای موسیقی سنتی چنین فنونی به کار برده نمیشود. البته هرکس ساز و کار خودش را دارد؛ اما در ارکستر موسیقی ملی، درست همان تکنیک موسیقی ملی به همان تکنیکها و فنون موسیقی جهانی نوشته میشود و در نهایت به آن همانطور نگاه میشود. تکنیک، بینالمللی است اما محتوا، موسیقی ایران؛ یعنی ما از تکنیکی جهانی استفاده میکنیم و براساس آن از ظرفیتهای موسیقی ایرانی هم استفاده میکنیم. چون ما دارای قابلیتهای متنوعی در موسیقی ایرانی هستیم؛ بدین معنی که موسیقی جهانی در موسیقی ایرانی میگنجد اما موسیقی ایرانی در موسیقی جهانی نمیگنجد؛ یعنی ما آنچه را که آنها دارند را داریم اما ما چیزهایی در موسیقیمان داریم که آنها ندارند. فرض کنید که در موسیقی جهانی شما صحبت از ابوعطا و افشاری نمیکنید؛ چرا که اینها خاص موسیقی ایرانی است، اما زمانی که صحبت از راست پنجگاه، اصفهان و...است میتوانیم شبیه این فواصل را در موسیقی جهانی پیدا کنیم و آن را تطابق بدهیم. البته به هر حال ما برخی از نتها را تعدیل هم میکنیم؛ ضمن آنکه کل موسیقی یک مملکت، فاصله نیست بلکه ریتمها، حالات خاص مثل تحریرها یا تکیهها ، شعر، لحن و...تشکیل دهنده یک موسیقی هستند. شما اگر انگلیسی باشید، هرچقدر هم که الفبای موسیقی یک مملکت مثل ایران را بلد باشید باز وقتی بخواهید یک شعر حافظ را بخوانید، آن را با لهجه خواهید خواند و نمیشود آن زبان فصیح فارسی را در بیاورید و متوجه میشوید که آنی که باید باشد نیست. موسیقی ایرانی هم همین است، یعنی لحن خودش را دارد. این لحن را باید کسی بداند که در ایران بزرگ شده و آن را بلد باشد؛ یعنی آن روح را حس کرده باشد . اگر این حس را نداشته باشد نمیشود. حتی اگر بزرگترین نوازندههای دنیا هم باشند، یک نت از موسیقی ایرانی را همچون خود ایرانیان نمیتوانند اجرا کنند. زمانی هست که کسی نی میزند و شما میگوئید که این نی، نی ایرانی است؛ بدین معنی که نی دیگر کشورها نیست. خیلی که دقت میکنید متوجه میشوید که این نی کسایی است؛ به همین گونه است در بقیه سازها و موسیقیها و آهنگسازیها.
با این حال بداهه نوازی به عنوان یکی از ارکان موسیقی ایرانی در ارکستر موسیقی ملی ایران نمیتواند جایی داشته باشد. درست است؟
نه. نمیشود چنین کاری را در ارکستر انجام داد و نباید هم آن را انجام داد؛ چرا که در بداهه نوازی، یک نفر به صورت آزادانه فکر میکند، میاندیشد و بر اساس دانش قبلیاش به دلخواه خودش ساز میزند؛ آن هم در لحظه و نه از پیش تعیین شده. ما که نمیتوانیم وقتی 70 نفر در ارکستر نشستهاند بخواهیم بداهه نوازی داشته باشیم. در موسیقی مدرن میشود این چیزها را تعریف کرد و صدایی از درونش درآورد؛ اما در موسیقی ملی نمیتوان این کار را کرد. در موسیقی ملی قوانین، همان قوانین آکادمیک موسیقی جهانی است. با توجه به امکانات موسیقی ایرانی باید این موسیقی را تجربه کرد و کسانی در آن موفق هستند که هم موسیقی ایرانی و هم موسیقی جهانی را بشناسند.
چندسال پیش در همین جشنواره موسیقی فجر بود که ارکستر با نوازندگان و خوانندگان کشورهای دیگر همچون عالیم قاسیم اف یا رامیز قلی اف کار کردید. باز هم دوست دارید این همکاریها را ادامه دهید؟
بله. سعی میکنیم اگر این موقعیتها پیش بیاید این همکاریها وجود داشته باشد؛ همچنانکه مدتی پیش با «برهان محمد قلاف» خواننده تاجیکستان ارکستر همکاری داشت و در جشنواره هم از یکی از قطعات آهنگساز شهیر آذربایجانی «خیام میرزازاده» که قطعهای به نام «راپسودی» را به من هدیه کرده است، اجرا کنیم. این قطعه را ایشان مخصوص ارکستر موسیقی ملی ایران نوشتهاند. پیش از این هم «طالب خان شهیدی» قطعاتی را برای ارکستر نوشته بود و اجرا شد. پیشتر با رامیز قلی اف و لطفیار، قطعات آذربایجانی را اجرا کردیم. در کنسرت پیش هم راپسودی اجرا شد. ما در هر حال چه از کشورهای همسایه و چه از دوستانی که در ایران فعالیت میکنند، قطعه میپذیریم. اگر کارشان با ما تطبیق داشته و مشکلی نداشته باشد و ما بتوانیم آن را با ارکستر اجرا کنیم، اجرا خواهیم کرد.
مدتی پیش کاری را در ارکستر انجام دادید که پیش از آن کمتر انجام شده بود و آن اختصاص به تکنوازیهایی در برنامههای ارکستر جوانان داشت که از میان آنها میتوان به نوازنده بسیار متبحر ویولن «نوید مصطفیپور» اشاره کرد. آیا باز هم تصمیم دارید که به چنین روشی نوازندگان خوش ذوق را معرفی کنید.
نوید که الان به آمریکا رفته و متاسفانه دیگر در ارکستر حضور ندارد و هنوز من کسی را ندیدهام که به قوت او بتواند قطعه «چهارمضراب ویولن» مرا اجرا کند. مطمئن باشید اگر کسی بود که میتوانست این قطعه بسیار مشکل را اجرا کند من از او نیز همچون نوید میخواستم که روی سن حاضر شده و آن را اجرا کند. آن قطعه بسیار مشکل است و هرکسی میتواند، بیاید و اعلام کند؛ این گوی و این میدان. اگر توانست من همانجا نت را با اشتیاق تمام به او میدهم تا اجرا کند. نوید آن را بسیار خوب زده بود. آن کار، کار بسیار خوبی بود و در زمان خودش هم خیلی گل کرد. به هر حال هنوز هم آمادهایم تا کارهایی نظیر آن را در ارکستر انجام دهیم که از جمله آنها میتوان به قطعات دیگری چون «کنسرتو» که بر اساس تمهای قدیمی موسیقی ایرانی نوشته شده بود، اشاره کرد که آن را «رامیز» اجرا کرد. تا آنجایی که میشود باید کوشش کرد که کار نوشت و انجام داد. اما میدانید الان در تمام دنیا مجموعهای 300 -200سال پیش وجود دارد که در آن تمام نتهای این سالها وجود دارد و همه میتوانند از این گنجینه مکتوب استفاده کنند؛ اما در ایران اصلا چنین کتابخانهای برای نتها وجود ندارد و اغلب نتها اصلا مکتوب نشدهاند. ما در ایران باید اول جاده خودمان را بسازیم و بعد روی آن حرکت کنیم؛ یعنی جادهای از همان ابتدا وجود ندارد.
یعنی قطعاتی که شما اجرا میکنید آرشیو نمیشوند؟
ببینید ما در طول این چندسال بیش از 200 قطعه در ارکستر موسیقی ملی اجرا کردهایم که همگی این قطعات به آرشیو ارکستر موسیقی ملی افزوده شدند؛ یعنی شما فرض کنید اگر به ما بگویند که 30 شب متوالی قطعات مختلفی را اجرا کنیم میتوانیم.
ارکستر تمرینهای مداوم دارد؟
بله. هفتهای دو روز باید در هر شرایطی کار کند و در سال، 12 اجرای موظفی دارد. در کنار آن گاهی اجراهای دیگری هم با همکاری ارگانهای دیگر داریم؛ یعنی در سال حداقل 20 اجرا داریم. با توجه به تمرینها، ساخت و اجرای قطعات و خیلی چیزهای دیگر باید بگویم که کارایی ارکستر موسیقی ملی ایران از تمامی ارکسترهای دیگری که در ایران فعالیت میکنند بیشتر است. کدامیک از این ارکسترها را سراغ دارید که بیاید و 20 شب برنامه متفاوت اجرا کند؟ خیلی از گروهها الان هستند که همان یک رپرتواری را که دارند در طول یکسال در همه شهرستانها و تهران اجرا میکنند. نه اینکه بخواهم زحمت آنها را زیر سوال ببرم؛ اما اصلا با کاری که ما میکنیم قابل مقایسه نیست.
چرا هیچوقت ارکستر آلبومی منتشر نمیکند؟
من که نباید این کار را انجام بدهم. این یک مسئله بازرگانی است و احتیاج به رعایت حقوق مولفین و مصنفین دارد. بخش حقوقی و بخش بازرگانی لازم دارد که اینها باید در کنار ارکستر موسیقی ملی وجود داشته باشند. ما بارها و بارها گفتهایم که این کارهایی که اجرا میشوند باید بسته بندی و ارائه شوند. هر کنسرتی باید
سی دی صوتی و تصویری داشته باشد. چه کسی باید این کارها را انجام دهد؟ باز هم فرهاد فخرالدینی؟ مگر میشود؟ من چندتا کار را باید انجام بدهم؟ متاسفانه بسیار کم توجه شده است و هرچقدر هم که میگوئیم کسی گوش نمیکند.
ظاهرا اجرای «ای ایران» هم در پایان برنامههای ارکستر، تبدیل شده به یک سنت؟
ما ایران و مردم را دوست داریم و تا «ای ایران» را نزنیم مردم نمیروند؛ به نوعی شده رسم ما. الان آقای ذوالفنون اینجا هستندو یادم میآید که پیش از انقلاب نت ای ایران وجود نداشت؛ اما آقای ذوالفنون نت آن را میدانستند و آن را نوشتند و ما آن را اجرا کردیم و آقای «قره باغی» هم آن را خواندند. این قطعه را مردم خیلی دوست دارند.
شما در زمینه ساخت موسیقی فیلم سابقه زیادی دارید. چرا هیچوقت قطعات موسیقی فیلم را با ارکستر اجرا نمیکنید؟
اگر فرصت داشته باشم حتما انجامش میدهم؛ چرا که خیلیها هم در این زمینه به من اصرار میکنند. مثلا از موسیقی فیلمها یا سریالهای «روشن تر از خاموشی» که میتوان از دل آن یک سوئیت آوازی خیلی خوب در آورد یا «پرستار شب»، که آن هم قابلیت اجرا دارد. به هر حال آنها هم زمان میخواهند .
افزودن یک دیدگاه جدید