لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم دستم
باز گویی در جان دیگری هستم
آی نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ
آی نپریشی ضفای زلفکم را دست
وابرویم را نریزی دل
ای نخورده مست
لحظه دیدار تزدیک است...
چه زیبا این شعر اخوان ثالث را به رقص آوردی استاد مشکاتیان یادت جاودان
لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم دستم
باز گویی در جان دیگری هستم
آی نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ
آی نپریشی ضفای زلفکم را دست
وابرویم را نریزی دل
ای نخورده مست
لحظه دیدار تزدیک است...
چه زیبا این شعر اخوان ثالث را به رقص آوردی استاد مشکاتیان یادت جاودان