یکی بود یکی نبود، روز و روزگاری بود، ساز و نوایی بود،جوانی از نیشابور وارد دانشگاه هنر و رشته موسیقی شده بود با ذوقی سرشار و طبعی بلند به نام پرویز مشکاتیان تا روزی که شجریان و مشکاتیان باهم آشنا شدند، اولی سحری در آواز داشت و دومی سحری در ساز وقتی در هم آمیختند شاهکارهای بعد از انقلاب موسیقی ایران را آفریدند تا جایی که کار به روابط خانوادگی رسید و مشکاتیان داماد شجریان شد اما دیری نگذشت که دستی پنهان باعث جدایی آنها شد تا جائی که آئین طفل شیرخوار مشکاتیان را از مادرش جدا کردند و تمام شور و شوق مشکاتیان عزیز در هم فروریخت و شد پدر و مادر فرزندانش و هر روز کم کارتر از دیروز اما از نوشتن و ساختن بازنماند. چند کاری با بسطامی نازنین انجام داد که به حق جاودانه شد و...ای کاش آن جدایی اتفاق نمی افتاد به نظر شما آن دست پنهان کیست؟
یکی بود یکی نبود، روز و روزگاری بود، ساز و نوایی بود،جوانی از نیشابور وارد دانشگاه هنر و رشته موسیقی شده بود با ذوقی سرشار و طبعی بلند به نام پرویز مشکاتیان تا روزی که شجریان و مشکاتیان باهم آشنا شدند، اولی سحری در آواز داشت و دومی سحری در ساز وقتی در هم آمیختند شاهکارهای بعد از انقلاب موسیقی ایران را آفریدند تا جایی که کار به روابط خانوادگی رسید و مشکاتیان داماد شجریان شد اما دیری نگذشت که دستی پنهان باعث جدایی آنها شد تا جائی که آئین طفل شیرخوار مشکاتیان را از مادرش جدا کردند و تمام شور و شوق مشکاتیان عزیز در هم فروریخت و شد پدر و مادر فرزندانش و هر روز کم کارتر از دیروز اما از نوشتن و ساختن بازنماند. چند کاری با بسطامی نازنین انجام داد که به حق جاودانه شد و...ای کاش آن جدایی اتفاق نمی افتاد به نظر شما آن دست پنهان کیست؟