امیر بی گزند
امتیاز:
خواننده:
محسن چاوشی
اشعار:
مولانا، سعدی، حسین صفا، علی اکبر یاغی تبار، پدرام پاریزی
آهنگساز:
محسن چاوشی
تنظیم کننده:
محسن چاوشی، بهروز صفاریان، فرشاد حسامی، کوشان حداد، عادل روحنواز، بابک نقوی
نوازنده ها:
عادل روحنواز: گیتار الکتریک، آکوستیک و نایلون / احسان نیزن: ویولن، کمانچه
همخوان قطعه «پریشان»: سینا سرلک
همخوان قطعه «پریشان»: سینا سرلک
ژانر:
تهیه کننده:
سیدهادی حسینی، حمیدرضا عارف
مدیراجرایی:
مهدی معزی
انتشارات:
تصویرگستر پاسارگاد / پخش: دنیای هنر
طراح جلد:
هومن اکبریان
تعداد قطعات:
12
فصل انتشار:
بهار
ماه انتشار:
خرداد
سال انتشار:
1395
صفحه عوامل آلبوم:
لیست فطعات:
مظالب مرتبط :
دیدگاهها
همه ترکها عالیییی و بدون ایراد
ای کاش محسن عزیز کار با فرشاد حسامی رو ادامه بده ، توی تنظیم آخرین اتوبوس گیر کردم بدجور نمیتونم بیام بیرون
دست که میبردی به کوله بار سفر//دخیل می بستم به دستگیره در
دخیل می بستم به جاده های عبوس//دخیل می بستم به آخرین اتوبوس
حضور کم ولی پررنگ حسین صفا ، مثل همیشه کاربرد آرایه تکرار در شعر عالیییی
چشم که می انداختی به آینه و چمدون//پناه میبردم به کوچه و بارون
چشم که می بستی رو بی پناهی من//پناه میبردم به ناامید شدن
.
.
.
نفس کشیدن تو قوطی دربسته//از اینکه پروانه ام مکدرم می کرد
موسيقي ما ، چرا باقي ترك ها رو براي راي نذاشتي؟؟؟؟
اخ اخ اخ سوز داره نه الان دارین میسوزین که امدین به البوم 1 بدین ...بدین هرکاری دوست دارین بکنین. اگه امیر بی گزند اخرین البووم لیستم بشه هیچ فرقی تو اصل قضیه نمیکنه چاووشی بهترین موزیسین و خواننده ایران اینو طرفداراش نمیگن کارهای چاووشی و شخصیت خاصشه که چاووشی محبوب قلبهای مردم کرده
پیش طبیبش سر بنه یعنی مرا تریاق ده
زیرا در این دام نزه من زهرها نوشیدهام
من از برای مصلحت در حبس دنیا ماندهام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیدهام
تو مست مست سرخوشی من مست بیسر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بیدهان خندیدهام
سلام به همه دوستداران و طرفداران سلطان احساس ،صدای خاص ،محسن چاوشی عزیز
به نظر من در این دوره ایی که همه دنبال ترانه های معمولی هستن تا دل مردمو به دست بیارن چاوشی با این آلبوم نشون داده که تفاوتش با دیگران از زمین تا آسمونه .آلبومی که باید بارها گوش داد .
دوستانی که نظر منفی میدن خودشون توی تنهاییشون چاوشی گوش میدن
سلام به همه دوستداران و طرفداران سلطان احساس ،صدای خاص ،محسن چاوشی عزیز
به نظر من در این دوره ایی که همه دنبال ترانه های معمولی هستن تا دل مردمو به دست بیارن چاوشی با این آلبوم نشون داده که تفاوتش با دیگران از زمین تا آسمونه .آلبومی که باید بارها گوش داد .
دوستانی که نظر منفی میدن خودشون توی تنهاییشون چاوشی گوش میدن
البوم عالی بود ....دوستانی که رای منفی میدن رکورد دانلود قانونی تو سایت بیپ تونز میخوان چیکار کنن یا رکورد دانلود غیر قانونی تو ده دقیقه رو ....ایشاالله خواننده های شمام موفق باشن...میشن
۶.شاه مقصود
شاعر:حسین صفا / آهنگساز:محسن چاوشی / تنظیم کننده:عادل روحنواز / میکس و مسترینگ:محسن چاوشی
این جنگ چوب خورده تو نعره های خفیفش شیر لگد خورده داره
دریاست دریای تابوت رو شونه های نحیفش مرغابی مرده داره
طفلک همش لنگ نونه این سفره هرچی که داشته برداشته و بذل کرده
از تشنگی نصفه جونه این مشک دستاشو عمری نذر ابوالفضل کرده
این صورت استخونی از فقر سیلی که می خورد دردو فراموش می کرد
البته یادم نمیره وقتی جوون بود با فوت خورشیدو خاموش می کرد
روحی که رو موج اف ام می نشست کنج اتاقو سرگرم بخت خودش بود
لبخند میزد به آفت، سیبی که نعشش همیشه زیر درخت خودش بود
ای چرک رو اسکناسا
ارابه ی ناشناسا
پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده
از شهر و از یار مونده
قربانی جنگ بابا
پیژامه بی ادامه
چشم انتظار یه نامه
تسبیح و سجاده بابا
ای سرفه های پر از دود
ویرونه ی شاه مقصود
از سکه افتاد بابا
می گفت جاهل که بودم عمر عزیزم هدر شد توی صف سینماها
می گفت امروز دیگه نقش مهمی ندارم توی تئاتر شماها
می گفت ده سال هر روز راه دوا خونه ها رو ترک موتور گریه کرده
از اون سر چاله میدون تا این سر توپخونه با توپ پر گریه کرده
می گفت یا مرغ شامی حالا یا بزم عروسی یا مجلس سوگواری
می گفت فرقی نداریم فرق ما دوتا شبیهه اسب کالسکه ست و گاری
می رفت و می گفت پشت لبخند سه در چهارم قسط عقب مونده دارم
می گفت از من گذشته می رفت و می گفت امشب مهمون نا خونده دارم
ای چرک رو اسکناسا
ارابه ی ناشناسا
پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده
از شهر و از یار مونده
قربانی جنگ بابا
(دکلمه ی حسین صفا )
-----------
محسن چاوشی:پدرم با همه شرایطی که جنگ به ما تحمیل کرده بود و واقعا شرایط بغرنج و سختی بود هیچوقت نگذاشت دستمان جلوی کسی دراز شود و مردانه اوضاع خانواده را مدیریت کرد. پدرم یک مدتی مسئول شهرک بود. بنیادی بود به اسم بنیاد مهاجرین جنگ تحمیلی که پدر مسئول آنجا شد. پدرم آدم باسوادی بود و هست. وقتی پدرم بازنشسته شد با پیکانش کار می کرد. یکی از ترانه هایی که خوانده ام و حرف از یک پیکان دلتنگ می زند، همان پیکانی است که پدرم با آن روزگارمان را در زمان جنگ و بعد از جنگ مدیریت می کرد و نان حلال می آورد خانه.
۸.پریشان
شعر:سعدی / آهنگساز و تنظیم کننده و میکس و مسترینگ : محسن چاوشی (همخوان:سیناسرلک)
آن دوست که من دارم وان یار که من دانم
شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم
بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را
بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
ای روی دلارایت مجموعه زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم
دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من
چون یاد تو میآرم خود هیچ نمیمانم
ای خوبتر از لیلی بیم است که چون مجنون
عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم
یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرند
از روی تو بیزارم گر روی بگردانم
۹.شرمساری
شاعر:حسین صفا / آهنگساز:محسن چاوشی / تنظیم کننده:بابک نقوی / میکس و مسترینگ:محسن چاوشی
هی شرمساری شرمساری شرمساری
جز شرمساری از خودت چیزی نداری
هی نا امیدی نا امیدی نا امیدی
از هیچکس حتی خودت خیری ندیدی
هی تنگ دستی تنگ دستی تنگ دستی
چشماتو رو هر چی دلت می خواست بستی
هی آستین بردی به چشمای نجیبت
دستات خجالت می کشیدن توی جیبت
چون زیر بار دوستی جون کنده بودی
از مهره های گردنت شرمنده بودی
هر چی بهت تقدیم شد دوزو کلک بود
قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود
هی صبر کردی صبر اما بی علاجه
از صبر کردن روحت انقدر هاج و واجه
بارون حریف شرشرِ چشمِ ترت نیست
سقفی که باید باشه بالای سرت نیست
با اینو اون نجنگ فرار کن فرار
از مردم دو رنگ فرار کن فرار
هی لقمه توی خون زدی تا زنده موندی
عمری دم از بارون زدی تا زنده موندی
هی سیب نارس چیدی از باغ بهشتت
دیدی که راضی نیستی از سرنوشتت
چون زیر بار دوستی جون کنده بودی
از مهره های گردنت شرمنده بودی
هر چی بهت تقدیم شد دوزو کلک بود
قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود
با اینو اون نجنگ فرار کن فرار
از مردم دو رنگ فرار کن فرار
۱۰.آخرین اتوبوس
شاعر:حسین صفا / آهنگساز:محسن چاوشی / تنظیم کننده و میکس و مسترینگ:فرشاد حسامی (صدای حسین صفا تو زیرصدای پارت دوم آهنگ شنیده میشه)
آخرین اتوبوس
اوج گرفتی و من قفس شدم از تو
حسرت آزادی وبال بالم شد
یه روز دیدمتو تازه شدم از نو
یه روز از تو گذشت هزار ساله ام شد
سکوت تو مثل یه راز سر بسته
بین تولد و مرگ شناورم می کرد
نفس کشیدن تو قوطی در بسته
از اینکه پروانه ام مکدرم می کرد
دست که می بردی به کوله بار سفر
دخیل می بستم به دستگیره در
دخیل می بستم به جاده های عبوس
دخیل می بستم به آخرین اتوبوس
اونقدا اَم میگن دلت بزرگ نبود
دلت یه زندونه یه چاردیواری
تصورم از تو دود هوا شد رفت
تا هی سقوط کنم به زیر سیگاری
صعود می کردم به قله چشمات
سقوط می کردم مهم نبود برام
دلم می خواست که تورو حبس کنم تو صدام
هیشکی به غیر از تو مهم نبود برام
چشم که مینداختی به آینه و چمدون
پناه می بردم به کوچه و بارون
چشم که می بستی به بی پناهی من
پناه می بردم به نا امید شدن
دست که می بردی به کوله بار سفر
دخیل می بستم به دستگیره در
دخیل می بستم به جاده های عبوس
دخیل می بستم به آخرین اتوبوس
صفحهها
افزودن یک دیدگاه جدید