دیدی پاییزو دیدی پاییزو
دیدی پاییزو بو نمو حس میکنی خیسی گونمو حس میکنی
تنهاییتو باهام نصف میکنی
دیدی دوتا چشم بارونمو قدم زدنای آروممو
یادته بهت میگفتم خانوممو الان کجایی که داغونمو
اوه دیدی چقدر سرده دست همه کسی به کسی نمیگه گرمه دمت
درد ما شده درده همه دل عاشقا شده انبار غم حیف
چرا بارون بند نمیاد من دلم آتیشه فندک نمیخوام
نگاه چقدر شدم خسته زیاد چرا هرچی جک میگم خندت نمیاد
دیدی پاییزو پس چرا دوری ازم دوری و میگی حرف از دوری نزن
این همه عاشقم تو کوری اصلا انقدر حرف عاشقانه زوری نزن
عقل و منطقم میگه نه و دل عاشقته دلم داد میزد یه دم میگفت باشه چته
سرت جنگیدم با خودم رفتی ولی الان باهام داری منطقی حرف میزنی
تو یه اشتباه بودی از اولشم که شد قسمتم جامتو سر بکشم
نکشتیم ولی زخمیه کل تنم الان خوب بلدم چطور دل بکنم
عقل و منطقم میگه نه و دل عاشقته دلم داد میزد یه دم میگفت باشه چته
سرت جنگیدم با خودم رفتی ولی الان باهام داری منطقی حرف میزنی
تو یه اشتباه بودی از اولشم که شد قسمتم جامتو سر بکشم
نکشتیم ولی زخمیه کل تنم الان خوب بلدم چطور دل بکنم
در خود تمامم شکستم تا تو برگردی در گوشه ای تنها نشستم تا تو برگردی
هی ساختم خود را برای دیدنت اما تو با نبودنت هی مرا تخریب میکردی
حالا دیگه نوبت منه دیگه نمیمونه بوی عطرم که روی تنت
الان میخوای بگی این اشکا نشون غمه مگه این اشکا رو ندادی نشون همه
خزون رفتنت اگه که پره غمه زمستونش اگه درد داره به قول همه
مامان میگفت بد سیاهی سفیده نه نه الانم دیگه خب نوبت بهار منه
عقل و منطقم میگه نه و دل عاشقته دلم داد میزد یه دم میگفت باشه چته
سرت جنگیدم با خودم رفتی ولی الان باهام داری منطقی حرف میزنی
تو یه اشتباه بودی از اولشم که شد قسمتم جامتو سر بکشم
نکشتیم ولی زخمیه کل تنم الان خوب بلدم چطور دل بکنم
عقل و منطقم میگه نه و دل عاشقته دلم داد میزد یه دم میگفت باشه چته
سرت جنگیدم با خودم رفتی ولی الان باهام داری منطقی حرف میزنی
تو یه اشتباه بودی از اولشم که شد قسمتم جامتو سر بکشم
نکشتیم ولی زخمیه کل تنم الان خوب بلدم چطور دل بکنم
افزودن یک دیدگاه جدید