گفتوگو با امین شریفی، مدیر هنری نشر پتریکور درباره رویداد «آهنگسازان جوان» ایران
فرصتی برای آهنگسازان باسواد و کمتجربه!
موسیقی ما- «امین شریفی» جزو سومین نسل آهنگسازان معاصر ایران بعد از انقلاب به حساب میآید. برخی از آثار او توانسته جوایز معتبری در عرصهی جهانی برایش به ارمغان بیاورد و آنسامبلهایی از جمله جَک کوارتت، هایپرکیوب، اس.اِی.اِم، لونانُوا، پیرو-تهران، میوُس کوارتت، دیسون آرت، اِیاند سی کوارتت، آنسامبل پارامیرابو، دوئو سکوئنزا ساختههایش را نواختهاند. «کتلین سوپوی» پیانیست و منتقد مدرسه موسیقی جولیارد، قطعات ساختهشده از سوی امین شریفی را «هنری، خلاقانه و فردگرایانه»، و ممفیس دیلینیوز آهنگسازیهای او را «محصول خلاقیت مهارنشدنی» میدانند.
سه سال قبل را شاید بشود مهمترین دوره در زندگی این آهنگساز جوان به حساب آورد چون در آن زمان، کنسرتوی سه گانه «ترومبیونوفون یا سواران دشت امید» برای سوپرانو ساکسوفون، ترومبون و آکاردئون، ساخته شده بود، جایزه اول مسابقه آهنگسازی 2 آگوستو را به نام او سند زد. ارکستر فیلارمونیک شهر بلونیا این اثر را در میان اصلی این شهر در ایتالیا نواخت. «پرتره آهنگساز در جوانی» که بافت اسم و سبکوسیاق درونیاش از کتاب «چهره هنرمند در جوانی» اثر جیمز جویس، نویسنده ایرلندی الهام گرفته شده، نام اثر دیگری ساخته امین شریفی است که خودش آن را روایتی از تجربیات و کشفیات درونیاش میداند؛ درست شبیه به نوع روایتی که در «چهره هنرمند در جوانی» به چشم میآید. او حالا در کنار چند چهره شناختهشده بیش از نود اثر ارسالی به نشر «پتریکور» را برای حضور در رویداد «آهنگسازان جوان» ایران بررسی کرده است. به همین بهانه با او گفتوگو کردهایم:
به عنوان اولین سوال توضیح میدهید که چرا یک ساز را به عنوان سازی که باید آثار برایش نوشته شده باشد، در نظر گرفتید؟
وقتی قرار است شما بدون دریافت حمایتی بزرگ از سوی دولت، نهادهای عمومی و بخش خصوصی، یک رویداد موسیقایی را برگزار کنید، باید امکانات موجود را در نظر بگیرید. در این مسیر اگر پروژه، بزرگتر از توان اجرایی برگزارکنندگان تعریف شود، احتمال دارد نتیجهی قابل قبولی به دست نیاید. با این توضیح، ما میتوانستیم در فراخوان، از متقاضیان بخواهیم حتی برای ارکستر قطعه بنویسند؛ اما اجرای این قطعات در مرحلهی بعد در مقایسه با آنچه تا چند هفته بعد و در مرحله دوم رویداد «آهنگسازان جوان» ایران، در پیش داریم، بسیار سختتر بود. درضمن پروژه آهنگسازان جوان یک رویداد با نگاه آموزشی است با هدف فراهم آوردن بیشترین امکانات ممکن برای بیشترین تعداد شرکت کننده. این رویداد برای آهنگسازان جوانی است که امکانات اجرایی و آموزشی کمتری در ایران داشته اند، که البته این موضوع الزاما ربطی به کیفیت آثارشان ندارد. هدف این پروژه پوشش تعداد بیشتری از این آهنگسازان ایرانی است، به جای اهدای جایزه اجرا با آنسامبل یا ارکستر فقط برای یک نفر. در نتیجه، امکان شرکت در سمینارها برای همه شرکت کنندگان، جلسات آموزشی تخصصی برای 12 نفر، اجرا و ضبط آثار برای 6 نفر، و جوایز نقدی نهایی برای 2 نفر برتر فراهم شده است. همه آهنگسازان شرکتکننده بر حسب اینکه تا کدام مرحله پیش میروند میتوانند از امکاناتی که این پروژه در اختیارشان قرار میدهد بهرهمند شوند. تمرکز بر ساز فلوت، امکان آموزش متمرکز برای آهنگسازی ساز سولو را فراهم میکند، در صورتی که آهنگسازی برای ارکستر نیاز به آشنایی با تعداد به مراتب بیشتری از سازها دارد.
دلیل خاصی داشت که سازِ فلوت در اولین دورهی آهنگسازی استفاده شد؟
در رویدادهای بعدی که برای آهنگسازان جوان برگزار خواهیم کرد، حتما آثار نوشتهشده برای سازها و گروه های دیگر سازی را هم مدنظر قرار خواهیم داد؛ اما اگر بخواهم خیلی کوتاه درباره دلایل اصلی سولو بودن و البته برای فلوت نوشته شدن به عنوان پیششرطهای آثار ارسالی به رویداد «آهنگسازان جوان» بگویم، اینطور توضیح خواهم داد که ایده برگزاری این رویداد را کلاریز کشاورز مشاور هنری نشر «پتریکور»، مطرح کرد که یک نوازنده فلوت است. همچنین، در پروژههای اینچنینی، نیازهای تدارکاتی بیشتر به سختتر شدن یا عدم امکان برگزاری میانجامد. دقیقا دلیلی بر کمبود، اگر نگوییم نبود این نوع رویدادها در ایران.
معمولا هنرمندانی که به خارج از کشور مهاجرت میکنند، دیگر ارتباط چندانی با جامعهی موسیقیِ داحل کشور ندارند. شما به چه دلیلی این راه را انتخاب کردید؟
به طور کلی این موضوع دغدغه ذهنی خیلی از ایرانیانی که در خارج از کشور مشغول تحصیل و فعالیت هستند، که دقیقا باید چه شیوهای را برای خودشان برگزیدنند؟ به عبارت دیگر بهترین کاری که میتوانند انجام بدهند دقیقا چیست؟؛ در یک دانشگاه معتبر شروع به تدریس کنند؟ در خارج از ایران بمانند و در عالم هنر با تمرکز روی انجام کار خودشان، در مسابقات و فستیوالها و رویدادهای مختلف حاضر شوند و به نام ایران جایزه بگیرند؟ یا مسیری دیگر را در پیش بگیرند؟ ما با خودمان فکرکردیم میتوانیم در خارج از ایران، تحصیل و تدریس کنیم، در فستیوالها و جشنوارههای مختلف به نام ایران شرکت کنیم و برای کشورمان جایزه بگیریم و در نهایت از امکاناتی که همکاری با موسیقیدانان تراز اول در سطح جهانی برایمان فراهم کرده است، بهره ببریم و فرصتهایی را برای همکارانمان در ایران فراهم کنید تا آنها هم بتوانند پیشرفت کنند و در مسیر معرفی خودشان به موسیقی جهان گام بردارند. با توجه به اینکه اجرای آثار یک هنرجوی آهنگسازی مهمترین نیاز پیشرفت او در مسیر آموزش آهنگسازی است.
این توجیه حتما برای گروه «الف» یعنی رده سنی زیر بیست و پنج سال در این رویداد مفید و موثر خواهد بود چون همانطور که پیش از این هم گفتهاید، بعضی از شرکتکنندگان در این دسته، سن و سالی نزدیک به چهارده دارند و حتما در ابتدای راه آهنگسازی قدم برمیدارند. اما ماجرا برای گروه «ب» که متقاضیانی با سن بیست و پنج تا سی و پنج سال را دربرمیگیرد، تفاوت دارد...
بله. خیلی از کسانی که در گروه «ب» قرار میگیرند، حتی دارای مدرک آهنگسازی هستند و در آموزشگاهها مشغول تدریس هستند؛ اما دو مشکل اساسی برای آنان وجود دارد. نبود امکان تجربه عملی و حضور اساتیدی که شاید خیلی در جریان موسیقی روز دنیا نباشند. حتی کسانی که از مقطع اول راهنمایی به هنرستان موسیقی رفتهاند و امروز فوق لیسانس خودشان در رشته آهنگسازی را هم گرفتهاند؛ متاسفانه افرادی هستند که بیشتر به شکل تئوریک با این موضوع سروکار داشتهاند و معمولا شانسی برای اجرای آثارشان به دست نمیآورند. اتفاقا خوب است این نکته را هم یادآوری کنم که هیچگاه اثری که برای پایاننامه آماده میشود، روی صحنه اجرا نمیشود. در جلسات دفاع، قطعات مربوط به پایاننامه به صورت صوتی، و اغلب با استفاده از سمپلهای کامپیوتری اجرا میشود و خبری از اجرای زنده توسط آنسامبل یا ارکستر نیست. به عبارت دیگر، موزیسینهایی که تحصیلات خودشان را در زمینه آهنگسازی انجام دادهاند، احتمالا بنابر مقتضیات دانشگاهی قطعاتی برای ارکستر هم نوشتهاند؛ اما حتی یک اثر سولوی اجرا شده ندارند. به همین خاطر هم در رده سنی«ب» کسانی را داریم که بعضا سواد خوبی دارند و به مسائل روز موسیقی هم تا حدی آشنا هستند اما تجربه کار با یک نوازنده برای اجرای زنده اثرشان را ندارند. البته نمیتوانیم این وضع را به همه آهنگسازان جوان در ایران تعمیم بدهیم چون در سالهای اخیر در کشور ما فستیوالهایی در حوزه موسیقی کلاسیک ظهور پیدا کردهاند و برخی از موسیقیدانان جوان و فعال این فرصت را پیدا میکنند که آثارشان را روی این صحنهها بشنوند. اما میتوان گفت اغلب آهنگسازان جوان از این امکان بیبهره هستند و در نتیجه در بخش عملی تجربه چندانی را به دست نیاوردهاند. در نهایت میشود این طور توضیح داد که فارغالتحصیلان رشته آهنگسازی در ایران هرچند شاید از منظر تئوریک سواد خوبی هم دارند، اما وضعشان در تجربه عملی و اجرایی موسیقی با رده سنی الف تفاوت چندانی ندارد. همین موضوع باعث شد که در رویداد آهنگسازان جوان از گروه سنی «ب» هم خواستیم آثاری را برای سولوی فلوت به نشر پتریکور بفرستند.
این فراخوان ادامه خواهد داشت؟
بله! از هماکنون اساتید و گروههای موسیقی تراز اول دنیا اعلام آمادگی کردهاند که آثار آهنگسازان ایرانی را به روی صحنه ببرند. بنابراین امیدوارم که این روند ادامه پیدا کند و فراخوان بعدی ما این بار برای انسامبلهای معتبر جهانی باشد و امکاناتی بسیار بیشتر از آنچه حالا میتوانیم فراهم کنیم، در اختیار شرکتکنندگان قرار دهیم. از همین رو امیدوارم قدم های بعدی حتی بلند تر برداشته شوند.
سه سال قبل را شاید بشود مهمترین دوره در زندگی این آهنگساز جوان به حساب آورد چون در آن زمان، کنسرتوی سه گانه «ترومبیونوفون یا سواران دشت امید» برای سوپرانو ساکسوفون، ترومبون و آکاردئون، ساخته شده بود، جایزه اول مسابقه آهنگسازی 2 آگوستو را به نام او سند زد. ارکستر فیلارمونیک شهر بلونیا این اثر را در میان اصلی این شهر در ایتالیا نواخت. «پرتره آهنگساز در جوانی» که بافت اسم و سبکوسیاق درونیاش از کتاب «چهره هنرمند در جوانی» اثر جیمز جویس، نویسنده ایرلندی الهام گرفته شده، نام اثر دیگری ساخته امین شریفی است که خودش آن را روایتی از تجربیات و کشفیات درونیاش میداند؛ درست شبیه به نوع روایتی که در «چهره هنرمند در جوانی» به چشم میآید. او حالا در کنار چند چهره شناختهشده بیش از نود اثر ارسالی به نشر «پتریکور» را برای حضور در رویداد «آهنگسازان جوان» ایران بررسی کرده است. به همین بهانه با او گفتوگو کردهایم:
به عنوان اولین سوال توضیح میدهید که چرا یک ساز را به عنوان سازی که باید آثار برایش نوشته شده باشد، در نظر گرفتید؟
وقتی قرار است شما بدون دریافت حمایتی بزرگ از سوی دولت، نهادهای عمومی و بخش خصوصی، یک رویداد موسیقایی را برگزار کنید، باید امکانات موجود را در نظر بگیرید. در این مسیر اگر پروژه، بزرگتر از توان اجرایی برگزارکنندگان تعریف شود، احتمال دارد نتیجهی قابل قبولی به دست نیاید. با این توضیح، ما میتوانستیم در فراخوان، از متقاضیان بخواهیم حتی برای ارکستر قطعه بنویسند؛ اما اجرای این قطعات در مرحلهی بعد در مقایسه با آنچه تا چند هفته بعد و در مرحله دوم رویداد «آهنگسازان جوان» ایران، در پیش داریم، بسیار سختتر بود. درضمن پروژه آهنگسازان جوان یک رویداد با نگاه آموزشی است با هدف فراهم آوردن بیشترین امکانات ممکن برای بیشترین تعداد شرکت کننده. این رویداد برای آهنگسازان جوانی است که امکانات اجرایی و آموزشی کمتری در ایران داشته اند، که البته این موضوع الزاما ربطی به کیفیت آثارشان ندارد. هدف این پروژه پوشش تعداد بیشتری از این آهنگسازان ایرانی است، به جای اهدای جایزه اجرا با آنسامبل یا ارکستر فقط برای یک نفر. در نتیجه، امکان شرکت در سمینارها برای همه شرکت کنندگان، جلسات آموزشی تخصصی برای 12 نفر، اجرا و ضبط آثار برای 6 نفر، و جوایز نقدی نهایی برای 2 نفر برتر فراهم شده است. همه آهنگسازان شرکتکننده بر حسب اینکه تا کدام مرحله پیش میروند میتوانند از امکاناتی که این پروژه در اختیارشان قرار میدهد بهرهمند شوند. تمرکز بر ساز فلوت، امکان آموزش متمرکز برای آهنگسازی ساز سولو را فراهم میکند، در صورتی که آهنگسازی برای ارکستر نیاز به آشنایی با تعداد به مراتب بیشتری از سازها دارد.
دلیل خاصی داشت که سازِ فلوت در اولین دورهی آهنگسازی استفاده شد؟
در رویدادهای بعدی که برای آهنگسازان جوان برگزار خواهیم کرد، حتما آثار نوشتهشده برای سازها و گروه های دیگر سازی را هم مدنظر قرار خواهیم داد؛ اما اگر بخواهم خیلی کوتاه درباره دلایل اصلی سولو بودن و البته برای فلوت نوشته شدن به عنوان پیششرطهای آثار ارسالی به رویداد «آهنگسازان جوان» بگویم، اینطور توضیح خواهم داد که ایده برگزاری این رویداد را کلاریز کشاورز مشاور هنری نشر «پتریکور»، مطرح کرد که یک نوازنده فلوت است. همچنین، در پروژههای اینچنینی، نیازهای تدارکاتی بیشتر به سختتر شدن یا عدم امکان برگزاری میانجامد. دقیقا دلیلی بر کمبود، اگر نگوییم نبود این نوع رویدادها در ایران.
معمولا هنرمندانی که به خارج از کشور مهاجرت میکنند، دیگر ارتباط چندانی با جامعهی موسیقیِ داحل کشور ندارند. شما به چه دلیلی این راه را انتخاب کردید؟
به طور کلی این موضوع دغدغه ذهنی خیلی از ایرانیانی که در خارج از کشور مشغول تحصیل و فعالیت هستند، که دقیقا باید چه شیوهای را برای خودشان برگزیدنند؟ به عبارت دیگر بهترین کاری که میتوانند انجام بدهند دقیقا چیست؟؛ در یک دانشگاه معتبر شروع به تدریس کنند؟ در خارج از ایران بمانند و در عالم هنر با تمرکز روی انجام کار خودشان، در مسابقات و فستیوالها و رویدادهای مختلف حاضر شوند و به نام ایران جایزه بگیرند؟ یا مسیری دیگر را در پیش بگیرند؟ ما با خودمان فکرکردیم میتوانیم در خارج از ایران، تحصیل و تدریس کنیم، در فستیوالها و جشنوارههای مختلف به نام ایران شرکت کنیم و برای کشورمان جایزه بگیریم و در نهایت از امکاناتی که همکاری با موسیقیدانان تراز اول در سطح جهانی برایمان فراهم کرده است، بهره ببریم و فرصتهایی را برای همکارانمان در ایران فراهم کنید تا آنها هم بتوانند پیشرفت کنند و در مسیر معرفی خودشان به موسیقی جهان گام بردارند. با توجه به اینکه اجرای آثار یک هنرجوی آهنگسازی مهمترین نیاز پیشرفت او در مسیر آموزش آهنگسازی است.
این توجیه حتما برای گروه «الف» یعنی رده سنی زیر بیست و پنج سال در این رویداد مفید و موثر خواهد بود چون همانطور که پیش از این هم گفتهاید، بعضی از شرکتکنندگان در این دسته، سن و سالی نزدیک به چهارده دارند و حتما در ابتدای راه آهنگسازی قدم برمیدارند. اما ماجرا برای گروه «ب» که متقاضیانی با سن بیست و پنج تا سی و پنج سال را دربرمیگیرد، تفاوت دارد...
بله. خیلی از کسانی که در گروه «ب» قرار میگیرند، حتی دارای مدرک آهنگسازی هستند و در آموزشگاهها مشغول تدریس هستند؛ اما دو مشکل اساسی برای آنان وجود دارد. نبود امکان تجربه عملی و حضور اساتیدی که شاید خیلی در جریان موسیقی روز دنیا نباشند. حتی کسانی که از مقطع اول راهنمایی به هنرستان موسیقی رفتهاند و امروز فوق لیسانس خودشان در رشته آهنگسازی را هم گرفتهاند؛ متاسفانه افرادی هستند که بیشتر به شکل تئوریک با این موضوع سروکار داشتهاند و معمولا شانسی برای اجرای آثارشان به دست نمیآورند. اتفاقا خوب است این نکته را هم یادآوری کنم که هیچگاه اثری که برای پایاننامه آماده میشود، روی صحنه اجرا نمیشود. در جلسات دفاع، قطعات مربوط به پایاننامه به صورت صوتی، و اغلب با استفاده از سمپلهای کامپیوتری اجرا میشود و خبری از اجرای زنده توسط آنسامبل یا ارکستر نیست. به عبارت دیگر، موزیسینهایی که تحصیلات خودشان را در زمینه آهنگسازی انجام دادهاند، احتمالا بنابر مقتضیات دانشگاهی قطعاتی برای ارکستر هم نوشتهاند؛ اما حتی یک اثر سولوی اجرا شده ندارند. به همین خاطر هم در رده سنی«ب» کسانی را داریم که بعضا سواد خوبی دارند و به مسائل روز موسیقی هم تا حدی آشنا هستند اما تجربه کار با یک نوازنده برای اجرای زنده اثرشان را ندارند. البته نمیتوانیم این وضع را به همه آهنگسازان جوان در ایران تعمیم بدهیم چون در سالهای اخیر در کشور ما فستیوالهایی در حوزه موسیقی کلاسیک ظهور پیدا کردهاند و برخی از موسیقیدانان جوان و فعال این فرصت را پیدا میکنند که آثارشان را روی این صحنهها بشنوند. اما میتوان گفت اغلب آهنگسازان جوان از این امکان بیبهره هستند و در نتیجه در بخش عملی تجربه چندانی را به دست نیاوردهاند. در نهایت میشود این طور توضیح داد که فارغالتحصیلان رشته آهنگسازی در ایران هرچند شاید از منظر تئوریک سواد خوبی هم دارند، اما وضعشان در تجربه عملی و اجرایی موسیقی با رده سنی الف تفاوت چندانی ندارد. همین موضوع باعث شد که در رویداد آهنگسازان جوان از گروه سنی «ب» هم خواستیم آثاری را برای سولوی فلوت به نشر پتریکور بفرستند.
این فراخوان ادامه خواهد داشت؟
بله! از هماکنون اساتید و گروههای موسیقی تراز اول دنیا اعلام آمادگی کردهاند که آثار آهنگسازان ایرانی را به روی صحنه ببرند. بنابراین امیدوارم که این روند ادامه پیدا کند و فراخوان بعدی ما این بار برای انسامبلهای معتبر جهانی باشد و امکاناتی بسیار بیشتر از آنچه حالا میتوانیم فراهم کنیم، در اختیار شرکتکنندگان قرار دهیم. از همین رو امیدوارم قدم های بعدی حتی بلند تر برداشته شوند.
تاریخ انتشار : شنبه 25 مرداد 1399 - 14:03
افزودن یک دیدگاه جدید