برنامه یاد بعضی نفرات
 
نگاهی به موسیقی فیلم‌های حاضر در سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر - 6 (فیلم‌های «سرو زیر آّب»، «عرق سرد»، «خجالت نکش» و «سوء تفاهم»)
به افتخارِ جان کیج

[ نسیم قاضی‌زاده - روزنامه‌نگار و منتقد ]

بهزاد عبدی بار دیگر با ارکستر بزرگ برای آخرین ساخته محمدعلی باشه آهنگر موسیقی ساخته که البته با ساخته‌های قبلی‌اش فرق دارد، آرمان موسی‌پور برای خجالت نکش موسیقی کمدی نوشته، کارن همایونفر برای فیلم ورزشی عرق سرد موسیقی اندکی نوشته که کاندید دریافت سیمرغ بلورین هم شد و آخرین ساخته احمدرضا معتمدی آنقدر موسیقی دارد که مخاطب را فراری می‌دهد.
 
  
نگاهی به موسیقی فیلم «سرو زیر آب»: اثر بهزاد عبدی
چه سرسبز بود درۀ ما

اگر گوگل کنید نام حسین علیزاده بار‌ها به عنوان آهنگ‌ساز سرو زیر آّب آمده است، او که سابقه دریافت سیمرغ بهترین موسیقی فیلم را برای ساخت موسیقی فیلم ملکه دارد، طبیعی‌ بود که برای فیلم جدید باشه‌آهنگر موسیقی بسازد کما اینکه ظاهرا تا مراحل خوبی پیش رفته است و در ‌‌نهایت به توافق نرسیده‌اند و بهزاد عبدی کار را قبول کرده است.

اولین نکته‌ای که دربارۀ موسیقی سرو زیر آّب می‌توان گفت این است که موسیقی این فیلم همچون اکثر آثار بهزاد عبدی که در اوکراین ضبط می‌شوند به شکلی تمام حرفه‌ای ساخته شده. عبدی با «سمپل» کاری ندارد و به مدد ارکسترهای درجه یکی همچون «ویرتوزهای کیِف» که دم دستش است، صدایی که روی باند صوتی فیلم می‌نشیند صدایی است غنی و اصیل. فیلمساز و تهیه‌کننده‌ای هم که سراغ عبدی می‌آید به هرچه که دلخوش نباشد از این بابت خیالت راحت است. از طرفی هم بهزاد عبدی طی این سال‌ها نشان داده که علاقه‌ اصلی‌اش ساخت موسیقی‌های پرحجم است-هرچند که پیش آمده سراغ موسیقی‌هایی با آنسامبل‌های کوچک و جمع و جور هم رفته و امسال نمونه‌اش دارکوب بود-بنابراین آن تهیه‌کننده‌ای که فکر همکاری با عبدی را دارد همیشه بودجه‌ای مناسب یک موسیقی و البته ضبط درست و درمان را کنار گذاشته؛ طبیعی است که این بودجه‌ها هم اکثرا در دست نهادهای دولتی یا تهیه‌کنندگانی از این دست یا البته قَدَر با بودجۀ بالاست.

حالا با این توضیحات که شاید کمی بی‌ربط از اصل موسیقی به نظرتان بیاید، سراغ موسیقی سرو زیر آّب می‌روم و دلیل توضیحات بالا را می‌اورم. مهم‌ترین نکته این است که موسیقی سرو زیر آّب همچون بیشتر کارهای عبدی یک موسیقی با مختصات صرفا تکنیکی در همراهی با ارکستر بزرگ نیست؛ موسیقی است که می‌توان در پسِ پشت آن چیزهای بیشتری شنید و جستجو کرد. او در موسیقیِ خودش هم رنگ‌های جدید و قابل تاملی اضافه کرده است که شاید تا پیش از این کمتر از آن‌ها استفاده کرده بود. موسیقی او برای سرو زیر آّب موسیقی است در لایه‌های مختلف. در سکانس دفن کردن پیکر، او در کنار گروه کر همراه با دوربینی که بر فراز تپۀ سبز در حرکت است، موسیقی‌ای‌ شنیدنی نوشته و بلافاصله در قطعات بعدی از سولیست‌ها در کنار ارکس‌تر بزرگ بهره گرفته است. البته به دلیل تعدد شخصیت‌های اصلی در فیلم، تعداد این سولو‌ها کمی زیاد‌تر از حد معمول است و به شخصیت‌پردازی به شکلی که گوش مخاطب توان تفکیک و ردیابی آن‌ها را داشته باشد نمی‌رسد. دلیل اصلی‌اش را هم باید در این دانست که تعدد دفعات شنیدن یک ساز وجود ندارد تا این بخش از حافظۀ شنیداری اکتیو شده باشد. با این حال المان‌های آشنا در موسیقی فیلم کار خودشان را انجام می‌دهند؛ همچون استفاده از فلوت برای سکانس قطار.

یکی از بهترین لحظات موسیقی سکانس حضور مادر (مهتاب نصیرپور) و خواهر شهید (مینا ساداتی) در خانه سلطان است؛ سکانسی که در آن مادر شکوه دارد از عدم اجازه دیدار جسد فرزندش از پدر شهید دیگر و گریه‌های سوزناک او و دخترش. فیلمبرداری و دکوپاژ این صحنه از اساس احساسی است و همین مساله کار آهنگساز را سهل و ممتنع می‌کند اما عبدی از پس آن سربلند بیرون آمده؛ استفاده از بادی چوبی‌ها هم صدای طبیعت و بدویت را همراه با خود دارد که طبیعت زیبای لرستان را به ذهن متبادر می‌کند و هم غربت خانواده‌های درگیر این داستان تراژیک گم شدن جسد شهید را.

با این حال و با وجود اینکه موسیقی سرو زیر آّب یکی از آثار بهزاد عبدی است که ورای تکنیک، حرف‌های دیگری هم برای گفتن دارد باز در مرز بیادماندنی شدن و به خاطر ماندن گیر می‌کند و شاید تنها در یکی دو سکانس توانسته تا حدودی به چنین چیزی دست یازد. اما می‌شود امیدوار بود که عبدی در آثارش همچنان در حال تجربه کردن است و چه خوب که این تجربه‌ها همچنان رو به بالا هستند.
 
  
نگاهی به موسیقی فیلم «عرق سرد»: اثر کارن همایونفر
بختِ بلند

تیتراژ عرق سرد با موسیقی کلاس زبان اسپانیایی بالا می‌آید، قطعه‌ای که دانشجویان کلاس همراه هم تلاش برای خواندن کارااوکه‌وار آن دارند و قرار است اوپنینگ فیلمی با ریتم تند و قصه‌ای ورزشی باشد. اما نه تنها فیلم چندان جایی برای استفاده از موسیقی ندارد که موسیقی‌ای هم روی آن به جز تیتراژ پایانی نیست. تیتراژ پایانی هم با الهام از ترانۀ «می‌خوام برم کوه، شکار آهو» ساخته شده. نام «کارن همایونفر» به عنوان آهنگساز آمده و برای همین مقدار از موسیقی که نیست کاندید دریافت سیمرغ هم شده! باید به این آوانگاردیسم هیات داوران البته تبریک گفت، امیدوارم همیشه این زاویۀ دید مدرن در موسیقی را داشته باشند و برای جان کیج‌ها و سکوت‌هایشان دست بزنند.
 
  
نگاهی به موسیقی فیلم «خجالت نکش»: اثر آرمان موسی‌پور
موسیقی‌ای پراکنده
 
ساخت موسیقی کمدی همیشه چالش‌های خودش را دارد. آرمان موسی‌پور در خجالت نکش به دیدار آن‌ها رفته اما نهایتا موسیقی که ساخته شده موسیقی‌ای است پراکنده که صدای واحدی ندارد. این آشفتگی از خود فیلم می‌آید که روستایش روستا نیست، آدم‌هایش بلاتکلیف‌ میان سنت و مدرنیته هستند، بین مذهب و سنت و هزار و یک چیز دیگر گیر افتاده‌اند و همه این‌ها در موسیقی نتیجه‌اش آمدن والس در کنار موسیقی مازندرانی است! به این‌ها اضافه کنید موسیقی‌های فیلم‌نامه‌ای را که در درون خود فیلم در جریان است و بیشترشان فضایی ایرانی دارند. اما این لحن تغییر شکل می‌یابد مثلا با آمدن دوربین روی تصویر نوزاد موسیقی آزادمنشانه با ویولن و پیانو این تصویر دلنشین را رنگ‌آمیزی می‌کند! موسیقی‌ای که رنگی از ایرانی بودن یا محلی بودن ندارد و هست که باشد. در عین حال باید بار دیگر روی این نکته تاکید کرد که ساخت موسیقی برای کمدی به مراتب سخت‌تر از ملودرام است و علاوه بر سازبندی خاص که عموما در دنیا با استفاده از بادی-برنجی‌ها –یا مانور بیشتر روی آنها- ساخته می‌شود اگر قرار باشد با سازهای محلی جلو برود، به مراتب کار سخت‌تر می‌شود؛ دلیل هم واضح است، رپرتوار محدود! و البته تازگی‌ای که به سادگی از بین می‌رود و داستانی که بی‌دلیل احتمالا تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد.

زمانیکه کودک در جلوی امامزاده به آغوش مادرش (شبنم مقدمی) برمی‌گردد، موسیقی لحنی ملودراماتیک پیدا می‌کند که اتفاقا شنیدنی است. چند سکانس بعد با نمایش بارداری زنی که توان بچه‌دار شدن نداشته بار دیگر مسیر موسیقی عوض شده و با استفاده از سازهای ایرانی و محلی نواخته شده است. موسیقی خجالت نکش می‌توانست به یک موسیقی خوبِ کمدی تبدیل شود در صورتیکه یکپارچگی‌اش را حفظ می‌کرد و یک طرف مرز می‌ماند نه این حرکت زیگزالی میان موسیقی‌های مختلف.

 
  
نگاهی به موسیقی فیلم «سوتفاهم»
سوء تفاهمی از موسیقیِ فیلم
 
بی‌شک یکی از چیزهایی که به سوء تفاهم ضربه زده است، موسیقی است؛ موسیقی‌ای که بی‌دلیل هست واین حجم بودن بیشتر شبیه به هجومی شبانه است تا هر چیز دیگر که آمده گوش‌هایتان را بدزدد و برود پی کارش! ساز انتخابی هم گیتار برقی است آن هم روی فیلمی که سراسر دیالوگ است و به صورت نرمال شنیدن توامان و یکسرۀ صدای این ساز را سخت می‌کند چه برسد به اینکه بی‌دلیل هم باشد. شخصیت‌ها راه می‌روند، موسیقی هست، از پله‌ها و پایین می‌روند موسیقی هست، حرف می‌زنند موسیقی هست، حرف نمی‌زنند هست، دعوا می‌کنند هست، سر هم داد می‌کشند باز هست! همۀ این بودن‌ها هم با یک لحن است. هر از گاهی سازبندی عوض می‌شود و موسیقی می‌آید که به فضاسازی نزدیک شود اما چنان ناموفق است که‌‌ همان تلاش را هم نمی‌توان به شکل کامل «تلاش» نامید. قرار بوده که سوء تفاهم کمدی باشد، نظرات در این زمینه متفاوت است اما در مورد موسیقی‌اش می‌توانم بگویم که در این زمینه موفق بوده.
منبع: 
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 بهمن 1396 - 10:13

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود به افتخارِ جان کیج | موسیقی ما