برنامه یاد بعضی نفرات
 
ترانه سرای اکثر آثار «مرتضی پاشایی» جدیدترین قربانی حمله های اطرافیان این خواننده در ماه های گذشته بوده. این ترانه سرا بالاخره حاضر شد سکوتش را بشکند و در صریح ترین گفتگوی ممکن، پشت پرده همه اتفاقات این چندماه را بازگو کرد؛
مهرزاد امیرخانی: بعد از فوت مرتضی، خیلی ها به تب و تاب افتادند که دیده شوند
موسیقی ما - «مهرزاد امیرخانی» تقریبا نزدیک ترین دوست و همکار مرتضی پاشایی در همه سالهای فعالیت اش در موسیقی کشور بود. چه آن زمانی که این دو در کرج با هم بودند و چه سالهایی که در تهران در یک منزل با هم همخانه بودند و تقریبا اکثر آثارشان را با همکاری یکدیگر ساختند و روانه بازار موسیقی کشور کردند. نام «مهرزاد امیرخانی»  با همه گیر شدن آثار مرتضی پاشایی بر سر زبان ها افتاد و از او به عنوان یکی از مهم ترین افرادی نام برده می شود که رازهای زیادی از دوران بیماری مرتضی پاشایی در سینه اش نهفته است.

اما اوضاع پس از فوت پاشایی او سیاست سکوت را اختیار کرد و هرگز حاضر نشد پاسخ هیچ کدام از اتهامات وارد شده به خود را به شکلی شفاف بدهد. او سرانجام پس از حدود شش ماه، سکوت خود را شکست و در گفتگویی صریح، عجیب و بی پرده، واقعیات و پشت پرده هایی را بر زبان آورد که شاید بتواند بسیاری از مجهولات زندگی و بیماری و فوت پاشایی را بر همگان آشکار سازد.

این گفتگوی مفصل و صریح را بخوانید...
 
  •    بیا همین اول کار یک موضوع را در طول مصاحبه قانون کنیم و آن هم اینکه در این گفت و و هیچ مصلحت و سانسوری نداشته باشیم و یک بار برای همیشه واقعیات گفته نشده را عنوان کنیم.
اگه شما قول بدهید که جسارت انتشار اصل واقعیات را داری از بابت من خیال راحت باشد. من اصولا آدم صریح و شفافی هستم.
 
  •   از اینجا شروع کنیم که تا شب قبل فوت مرتضی پاشایی تو یکی از کسانی بودی که به صورت مرتب بالای سر او در بیمارستان بودی ولی از صبح روز 23 آبان و پس از درگذشت این خواننده، «مهرزاد امیرخانی» یک باره غیب شد. در هیچکدام از مراسم حضور نداشت و هیچ جا نبود. «مهرزاد امیرخانی» در آن روزها کجا بود؟
باور کن نمی دانم کجا بودم. باور می کنی؟
 
  •    نه... باور نمی کنم.
من از صبح همان روز اوضاع روحی وحشتناکی داشتم و اتفاقاتی افتاد که بعضی از آنها هنوز یادم نیست. گذشته از آن مهرزاد امیرخانی آن روزها نبود چون کسانی در آن مدت بودند و خودنمایی می کردند که نباید بودند. من ترجیح دادم نباشم و در خانه بمانم و آن روزها جوری به من گذشت که هنوز هم نمی توانم درباره آنها با یک پیش زمینه درست حرف بزنم.
 
  •    اما این نوع رفتار تو باعث شد بازار شایعه ها و حرف و حدیث ها در فضای مجازی و حتی رسانه های رسمی داغ داغ شود و اتهام های مختلفی به  تو وارد شود. این هجمه ها که حتما به گوش تو رسیده، اذیتت نمی کرد؟
اذیت که می شدم و ماجرا زمانی تلخ تر می شد که تو می بینی و نمی خواهی باور کنی که مهم ترین انسان زندگی و بهترین دوست و همکار همه سالهای کاری ات را از دست داده ای و غرق در اندوه و فشارهای روانی هستی و در این بین عده ای با مقاصد مشخص داغ این موضوع را برایت چند برابر می کنند. طبیعی است که اذیت شوی. ولی همان اطرافیان مرتضی پاشایی در به وجود آمدن این حرف و حدیث ها بیشترین تاثیر را داشتند و باعث شدند آن ماجراها بیشتر و بیشتر پخش شود.
 
  •    به این حرف و حدیث ها در ادامه گفتگو خواهیم پرداخت ولی قبل از آن یک سوال کلیدی. خبر فوت «مرتضی» را چه کسی به تو داد؟
واقعا نمی دانم. آن روز من منزل بودم و شب قبل اش «مهدی طیبی» از بیمارستان به من گفت که اکسیژن به مرتضی وصل کرده اند که من در اینستاگرام ام نوشتم و از همه خواستم برای مرتضی دعا کنند. من در هر شرایطی سعی می کردم که هر خبری این چنینی را از دید مثبت انتشار دهم. چون من و مرتضی هر دو به انرژی مثبت اعتقاد داشتیم. همه چیز بد بود و لحظه به لحظه هم داشت بدترمی شد ولی من فقط سعی می کردم درباره کوچکترین چیز مثبتی که هست حرف بزنم. مثلا اگر مرتضی چشم هایش را یک لحظه باز و بسته می کرد، با خوشحالی آنرا خبر می دادم به همه و همه ماجراهای حال وخیم مرتضی را فراموش می کردم. صبح آن روز در خانه با یکی از دوستانم تنها بودیم. «میلاد میرشاه‌رضا». یادمه مشکی پوشیده بود ولی یک درصد هم هم من احتمالش را هم نمی دادم که اتفاقی افتاده. بعد دیدم بچه ها یکی یکی از راه رسیدند و من کاملا آرام آرام داشتم متوجه آن اتفاق می شدم ولی انگار که ته دلم راضی نمی شد موضوع را قبول کنم و نمی توانستم آنرا قبول کنم.از آنجا به بعدش دیگر یادم نیست. ولی بعدها بچه ها به من گفتند که حالت خیلی بد بود و از کنترل خارج شده بودی. یکی از بچه ها را هم زده بودم و داد می زدم و میگفتم : اسم خودتان را گذاشته اید رفیق؟ در خانه من آمده ای و می گویی مرتضی فوت کرده؟ مگر می شود؟ مگر ممکن است؟ مغزم سوخته بود. شب همان روز «رضا صادقی» به من زنگ زد تا تسلیت بگوید ولی من اصلا نگذاشتم که او حرفش را بزند و از او خواستم چون به برخی رسانه ها دسترسی دارد، از آنها بخواهد مانع از انتشار این قبیل شایعه ها شوند. رضا ظاهرا فهمیده بود که من رد داده ام و بنده خدا گوشی را قطع کرد و چیزی نگفت.
 
  •    و آن روز درهمین حال و هوا گذشت؟
علی لهراسبی همان شب به خانه من آمد و من خودم به استقبالش رفتم. از روی همین پله ها با خنده و شوخی از او خواستم به داخل بیاید. علی لهراسبی خیلی جدی و تند از من پرسید : «این دیوونه بازی ها چیه؟ یکی می زنم در گوش‌ات برق از سرت بپره‌ها. با تو شوخی نداریم که. همه چیز تمام شده و مرتضی دیگه بین ما نیست.» بعد چند ویدئو و عکس از موبایل اش به من نشان داد و بعد کمی با من حرف زد. تصویر واقعی فوت مرتضی همین جا برای من ثبت شد.
 
  •   از آن لحظه بیشتر به من بگو...
آن لحظه برگشتم به اتاقم و دراز کشیدم. هیچ کاری نمی کردم و فقط فکر می‌کردم. همه چیز از آن اول مثل یک فیلم با دور تند از ذهن من عبور کرد. نوع آشنایی ما با هم، کار، موسیقی، آلبوم، روز اولی که پیش دکتر رفتیم و بقیه اتفاقات ها. روز اولی که مرتضی برای درد معده اش رفته بود و قرار بود یک آندوسکوپی ساده داشته باشیم و چند تا قرص بگیریم و برگردیم سر زندگی مان. بیشتر آن روز و اتفاقاتش جلوی چشم من می آمد. روزی که نتیجه آزمایش ها را به من دادند و برای مشخص شدن قطعیت باید پیش دکتری در خیابان پاسداران می رفتم و آن قدر به من فشار آمده بود دوباره بعد از یک ساعت دور زدن به همان آدرس بیمارستان قبلی برگشتم. اصلا حواسم به دور و برم نبود و همه چیز با سرعت برق و باد اتفاق افتاده بود.
 
  •    در روز اولی که به بیمارستان به خاطر دردهای مرتضی رفتید هم بیشتر تعریف کنید. هیچ سند و صحبت قابل استنادی درباره آن روز وجود ندارد.
آن روز مرتضی جلوتر از من ایستاده بود و پشتش به من بود و در همه آن لحظات من استرس این را داشتم که مبادا دکتر به صراحت به او هم بگوید که چه اتفاقی برایش افتاده و داشتم با اشاره به دکتر می گفتم که مبادا اصل موضوع را به مرتضی بگوید. دکتر هم ظاهرا متوجه شد و خیلی محکم به مرتضی گفت که یک زخم معده خیلی حاد است و همین فردا باید عمل کند.
 
  •    یعنی وضعیت جسمی اش تا این حد بحرانی بود؟
بله. ما روز قبل از رفتن پیش دکتر قطعه «بغض» را ساخته بودیم و قرار بود در روز بعد مرتضی وکال نهایی را بخواند و ضبط کنیم. وقتی دکتر گفت همین فردا باید عمل کنید مرتضی با اصرار فراوان از دکتر خواست که با یک روز تاخیر این عمل اتفاق بیفتد. چون می دانست اگر عمل شود نمی تواند این قطعه را بخواند. دکتر به هیچ وجه راضی نمی شد ولی بالاخره مرتضی قانعش کرد و ما به سمت منزل مسکونی مان رفتیم. آن زمان من و مرتضی با هم در گیشا ساکن بودیم. همیشه هر قطعه 3 دقیقه ای را نهایتا مرتضی در ده دقیقه می خواند و کار نهایی می شد ولی آن شب با درد وحشتناکی که داشت حدود دو ساعت و نیم طول کشید تا وکال گرفته شود. هر کسی هم که آن قطعه را گوش می کند به خوبی می فهمد که چه فشاری روی مرتضی بوده و چه دردی کشیده است. ما همه در همه این ماه ها و آن روزها می دانستیم که چه اتفاقی قرار است بیفتد ولی خودمان را زده بودیم کوچه علی چپ.
 
  •   خود «مرتضی پاشایی» چطور؟
خودش می دانست چه اتفاقی برایش رخ داده؟ سرطان را می دانست ولی جزئیات و اتفاقاتی که قرار است بیفتد را نه. همیشه هم تبلت در دستش بود و درباره جزئیات بیماری اش در اینترنت دنبال موضوعات و مباحث پزشکی می گشت و ما به زور تبلت را از او می گرفتیم و با خنده و شوخی سعی می کردیم اوضاع را مدیریت کنیم. با او درباره بیماری اش حرف می زدیم و اجازه نمی دادیم روحیه اش را ازدست بدهد. مثلا می گفتیم که نهایت بیماری تو این است که معده ات را کلا برمی دارند و انتهای «مری» را به ابتدای روده پیوند می دهند و شاید هم کم از لحاظ گوارشی دچار مشکل شوی ولی زندگی ات را می کنی. خودش هم با خنده می گفت این حالت اشکالی ندارد فقط زندگی کنیم چون هزار تا کار نکرده داریم.
 
  •    برسیم به روز فوت مرتضی و اینکه بعد از آن روز هجمه ها به تو شروع شد. برخی اطرافیان مرتضی ادعاهایی را نسبت به تو داشتند و ظاهرا دوست داشتند تو و نام‌ات در کنار نام مرتضی چندان دیده و شنیده نشود. با حذف تو، چه چیزی به چه کسانی می رسید؟ دلیل این واکنش ها و حمله ها به تو چه بود؟
این ماجراها کاملا به نظر من خنده دار و عجیب است. همه شاهد بودند که چه کسی از روزهای اول مریضی تا روز آخر لحظه ای تنهایش نگذاشت. متاسفانه بعد از فوت مرتضی، خیلی ها به تب و تاب افتادند که نشان دهند سهم بیشتری از مرتضی داشته و دارند و باید بیشتر دیده شوند. همه کنسرت های مرتضی تا روز آخر و آثار و آلبومی که قرار است منتشر شود، حاصل همکاری ما دو نفر بوده. بعد می آیند و در رسانه های مختلف عنوان می کنند که من و مرتضی دو سال است با هم قهر بودیم و حرف نمی زدیم.
 
  •    بله این موضوع هم در رسانه‌ها عنوان شد و خیلی هم جنجال به پا کرد. این حرفها اصلا معلوم نیست از کجا آمد.
  طرافیان و رسانه ها و فضای مجازی دست به دست هم دادند و این موضوع پیچید. بعد دیدند که من هم ساکتم و هیچ واکنشی نشان نمی دهم و همین باعث شد حمله ها شدید تر شود...
 
  •   حتی عنوان شده بود که تو از یک سال پیش در دعوای بد، مرتضی تو را از خانه اش بیرون انداخته...
این حرفها دیگر مضحک بود. اصلا ارزش جواب دادن نداشت. من و مرتضی بارها در مسائل کاری با هم جر و بحث داشتیم و اختلاف سلیقه هم بود. در همه همکاری ها بوده و هست. اگر این طور که عنوان شده بود ما به شدت با هم درگیری داشتیم، چطور تا آن روز آخر آثار مشترک ما منتشر می شد؟ همه کارهای آخرین سال های ما با هم بود. ریز به ریز. آخرین آلبوم مرتضی هم همه تلاشهای دو نفره ما بوده. تا لحظه آخر، ساعات پایانی. حرفها و گفت وگوهای ویدئویی و تصویری مرتضی هم که بوده و هست که همیشه از من چطور و با چه عناوینی نام می برد. یک چیزهایی مشخص است و من دلیل برای اینکه بخواهم چیزی را ثابت کنم ندارم.
 
  •    انتشاراین شایعه ها به نفع کسی می توانست باشد؟ سودی به کسی می‌رسید؟
اصلا نمی دانم و هیچ جوابی برای تو ندارم. انگار الان من و تو می دانیم ساعت 10 شب است و یکی دیگر به جمع ما وارد می شود و می گوید ساعت 7 صبح است. موضوعات به قدری غیرمنطقی و عجیب و مضحک است که اصلا با هیچ پیش زمینه ذهنی ای نمی شود با آنها کنار آمد.
 
  •    اگر تو، مرتضی ،«مهدی کرد» و «مصطفی پاشایی» در جمعی با هم بودید، این جمع یک گروه کاری بود یا جمعی صمیمانه و دوستانه؟
قبل از فوت مرتضی، ما مصطفی را خیلی دورادور می شناختیم و حتی به او«آقا مصطفی» می گفتیم. ارتباط تنگاتنگی نبود و کلا نمی دیدمش. بعد از مریضی مرتضی، رفت و آمد مصطفی هم بیشتر شد و ما صمیمی تر شدیم. ایکس باکس بازی می کردیم و رفته رفته بیشتر توانستیم با هم ارتباط داشته باشیم. ولی با «مهدی کرد» از همان ابتدا خوب بودیم و رابطه ما دوستانه بود.
 
  •   گفته می شود ماجرای تو به میان آمده تا قصه دور بودن نزدیکان پاشایی در دو سال گذشته کمرنگ شود و به رسانه‌ها نکشد. این موضوع چقدر صحت دارد؟
اصل ماجرا چیزی است که من در یکی از قطعات جدید هم آن را نوشتم. اینکه وقتی خود مرتضی دیگر  بین ما نیست و من نمی توانم دیگر آن لحظات خوب را تکرار کنم و با او باشم، اصلا بگذار بگویند من «مهرزاد امیرخانی» اصلا وجود خارجی ندارم. اصلا حذفم کنند. چه اتفاقی قرار است بفتد؟ وقتی خود مرتضی رفته و دیگر در کنار هم بودنی قرار نیست اتفاق بیفتد، من جوابی نداشتم به آنها بدهم. ولی هر کسی که کمی، فقط کمی فکرکند می فهمد که اوضاع از چه قرار است. مرتضی بعد از تکمیل قطعه «نگران منی» به من می گفت من اگر خودم می خواستم الان وصف حال خودم را بنویسم، به این خوبی نمی توانستم خودم را شرح دهم. انگار که تو در وجود من زندگی می کنی و می توانی حال و روزم را درک کنی.
 
  •   این قطعه در لحظه تشییع پیکر مرتضی پاشایی پخش شد. فکرش را می کردی روزی این قطعه در تشییع پیکر دوست ات پخش شود؟ هر چند تو آنروز هم نبودی...
فکرش را هرگز نمی کردم ولی یک بار از او پرسیدم که واقعا به این مسائل ماورایی اعتقاد داری که آن طوری که متن ترانه می گوید، خدا به فکر توست و برایت نگران است. جوابش همان صحبت قبلی بود. اینکه خودم هم نمی توانستم مثل تو اوضاع و احوالم را اینگونه شرح دهم و در قالب ترانه بیاروم.
 
  •   آن روز کجا بودی؟
خانه بودم و دلیلی نداشتم برای رفتن. من فقط در مراسم چهلم ده دقیقه رفتم و برگشتم. شاید باورت نشود که من هنوز دستم به سنگ قبر مرتضی نخورده است. روز تعویض سنگ مزار مرتضی هم به من خبر ندادند و وقتی علت را پرسیدم به من گفتند «کاسه داغ تر از آش نشو!». چند باری صبح های زود رفتیم با چند نفر از دوستان ولی از دور. نمی توانم نزدیک شوم. یک بار هم با علی عبدالمالکی و معین راهبر و بچه های  پازل بند صبح زود رفتیم و من باز هم نتوانستم نزدیک شوم و حالم بد شد و بچه‌ها من را سمت ماشین بردند. من فکر می کنم درک رابطه ای که بین من و مرتضی بوده، ازدرک خیلی ها خارج است. کسی نمی تواند بفهمد وقتی ما قطعه «جاده یکطرفه» را ساختیم و با ماشین انقدر از تهران به کرج و برعکس در یک شب رفتیم و برگشتیم و گریه کردیم و دست هایمان روی دنده ماشین به هم قفل شده بود و گریه می کردیم، چه رابطه ای بین ما بود. درک این مسائل سخت است. من این رفتارهای آنها را از ندانستن هایشان می دانم.
 
  •   مرتضی و تو تا به حال درباره مرگ با هم حرفی زده بودید؟
چند روز قبل از فوتش بود. خانواده اش عازم کربلا شده بودند و مصطفی هم رفته بود ترکیه ویزای تورنتو بگیرد. کسی نبود و ما فقط تنها بودیم در بیمارستان. من داشتم کمرش را ماساژ می دادم. وقتی حرف مرگ می شد می گفت من بیشتر ازاینکه نمی دانم قرار است بعد از مرگ چه اتفاقی باری آدم بیفتد می ترسم. اگر بدانم قرار است من را ببرند و کلی عذابم بدهند، واقعا دیگر ترسی نمی ماند در وجود من. ولی اینکه نمی دانی چه اتفاقی می افتد، اوضاع بدتر و بدتر می شود. بعد من بحث را عوض می کردم و باز هم سعی می کردم امیدوارش کنم و صورتم این طرف بود و خودم اشک می ریختم. دکتر توکلی پزشک مرتضی دقیقا پیش بینی کرده بود که همان روزی که مرتضی قرار است فوت کند، روز جمعه 23 آبان است. ولی ما تا آن لحظه آخر هم امید داشتیم. به روزی رسیدیم که دکتر به من گفت که وظیفه انسانی شماست که به مرتضی بگوئید که او فقط ده روز وقت دارد. شاید کار ناتمامی داشته باشد می خواهد تمامش کند. من از خود بیخود شدم و با لحن بدی با دکتر در آن لحظه حرف زدم. البته بعد ها از ایشان معذرت خواهی کردم ولی نمی توانستم با این حرف کنار بیایم. بروم به مرتضی بگویم ده روز دیگر فوت می کنی؟ اصلا مگر می شود این حرف را زد؟
 
  •    برسیم به آلبوم آخر مرتضی. همین رفتارها باعث شده که تو به خاطرشان درباره آلبوم آخر مرتضی سیاست مواجهه و رو در رویی را انتخاب کرده ای؟
مواجهه ای در کار نیست. من فقط یک بار با مصطفی درباره آلبوم حرف زده‌ام. اصلا هم شخصیتم جوری نیست که بخواهم با این رفتارهای قهر آمیز و مبارزه جویانه مقابل کسی بایستم. آلبوم آخر مرتضی نه مال من است و نه به کس دیگری تعلق دارد. آن آلبوم حق این همه آدمی ست که دوست دارند آخرین اثرش را بشنوند. ما برای تولید این آلبوم دو نفر بودیم و دو نفره آنرا تهیه و تولید کرده ایم. من شریک حسی این اثر در تمام مراحل تولیدی اش بوده ام.
 
  •   ولی خیلی‌های دیگر این روزها درباره آلبوم آخر حرف می زنند و خودشان را در این اثر سهیم می دانند.
وقتی کسی سر و صدا می کند فقط سعی دارد خودش را به نحوی در این آلبوم سهیم بداند و همین سر و صداهاست که تناقض حرفها و اتفاقات رخ داده را نشان می دهد. بیایی هی بگویی من کرده ام و من ساخته ام و مرتضی نصف شب زنگ زد و گفت این ملودی را گوش کن و من هم گفتم قشنگ است و همان رفت در آلبوم. مثلا اگر ایشان نمی گفت قشنگ است آن اثر وارد آلبوم نمی شد؟! ولی من راجع به آلبوم حرفی نداشتم بگویم. ماجرای کاری روتین من بود. مثل قبل. مثل همه تک قطعات و همه آثار دیگر.
 
  •   الان موضع تو درباره آلبوم آخر مرتضی چیست؟ تو مثل بقیه همکاری هایت خواستار بخشی از عواید مالی آن هستی و در غیر این صورت ظاهرا گفته ای که حق واگذاری ترانه ها را نمی دهی ...
من گفتم که جلسه ای باید قبل از هر کاری با هم داشته باشیم و از آنجایی که من به عنوان یکی از مولفین آلبوم، حقوق شرعی و قانونی و اخلاقی در آن دارم، باید حتما با هماهنگی من آن اثر منتشر شود. گفتم اگر قرار است آلبوم در ایران به فروش برود، من هم باید در آگاهی و اطلاع کامل باشم. خود من می توانم برای انتشار در خور شان اثر، با شرکت ها وارد مذاکره شوم. درهمین حین به من گفتند تو در این شرایط فقط دنبال پولی!
 
  •   و جواب تو چه بود؟
من هم گفتم اگر شما در این شرایط به فکر پول نیستید، من به عنوان یکی از دو مولف این اثر دوست دارم آلبوم به صورت تک آهنگ و در فضای مجازی پخش شود. حدود شش ساعت تمام من با مصطفی پیامکی حرف زدیم و در آخر گفت که مسائل مربوط به آلبوم در اختیار عموی مرتضی است و من هم شماره ایشان را خواستم که مستقیما با خود ایشان درباره این موضوع حرف بزنم. همه این موضوعات در فضا و متنی کاملا محترم انجام شد ولی موضوعاتی که به بیرون درز کرد باعث شد واقعا من در این ماجرا مورد حمله مردم و رسانه ها قرار بگیرم.
 
  •    پس ماجرای آلبوم آخر مرتضی پاشایی تا زمانی که تو به صورت واضح با خانواده مرتضی به تفاهم کاری و حرفه ای نرسید، مبهم است.
مبهم نیست. ماجرا تمام شده. این موضوع را اولین بار فقط به تو در این مصاحبه می گویم. مصطفی همین دو روز پیش به من قول داد که شرایط من برای حق واگذاری ترانه ها را فراهم می کند و خودش شخصا و از طرف خودش به من قولش را داد و حرف زد. من هم به هرحال این آلبوم را حق مردم و طرفداران مرتضی می دانم و به خاطر همین و روی حرفی که مصطفی به من زد، به او گفتم که من فقط به خاطر تو و حرفی که زدی حاضرم واگذاری‌ها را به تو بدهم. در حال مذاکرات نهایی هستیم و همه سعی من عملی شدن این ماجرا است. من این مدلی هستم و به خاطر مرتضی این کار را کردم و حرفه ای عمل نکردم. ولی اصولا چون آدم احساسی و مبادی آدابی هستم خواستم این ماجرا بیشتر کش پیدا نکند و آلبوم زودتر وارد بازار شود. والا این آلبوم همین طور دامنه حاشیه هایش بیشترو بیشتر می شد و چند سالی بابت انتشارش وقت صرف می شد.
 
  •   به عنوان صحبت پایانی می خواهم درباره آخرین حرفهایی که بین شمادونفر رد و دل شد حرف بزنی. آخرین روزی که مرتضی را دیدی و حرفهای آخرش به تو...
دو شب قبل فوت مرتضی بود. درباره آلبوم حرف زدیم. من گفتم اگر ویزای کانادا را دادند حتما آن قطعه شادمهر را که خوانده بودی، در کنسرت کانادا با خودت شادمهر دونفره روی سن بخوانید. الان چون مریضی کسی مطمئن باش به تو چیزی نمی گوید. خندید و گفت وسوسه‌م نکن... بگذار زندگی‌مان را بکنیم...
منبع: 
زندگی ایده آل - موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 20:25

دیدگاه‌ها

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 22:21

رفیقای واقعی مرتضی کسایی بودند که در اوج ناراحتی و درد نیومدند خود نمایی کنند، گریه و زاری آن چنانی کنند، ننه من غریبم در بیارن، همه رو ریختن توو خودشون، نه مثل بعضیا!!!

علی عبدالمالکی، مهرزاد امیرخانی، حمید عسگری و... جز رقیفای اصلی مرتضی بودن و هستن. دمشون گرم.

"چی باعث شده اینجوری دلخوری / چی میخوای بگی حرفاتو میخوری "

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 00:17
فرناز(علی لهراسبی بزرگ و شهاب رمضان پر احساس)

با بخش اول حرفاتون تا حدودی موافقم...
اما حمید عسگری و علی عبدالمالکی رفقای اصلی مرتضی بودند؟؟؟؟؟!!!!!
دوست عزیز به خاطر تعصبت روی خواننده ی محبوبت چیزی رو نگو که خلاف واقع باشه...
من یک بار هم نشنیدم که حمید عسگری رفیق اون مرحوم بوده , چه برسه به اینکه از رفقای اصلیش باشه..
همه می دونند و بارها گفته شده..بی تعصب.. علی لهراسبی بزرگ از رفقای اصلی مرتضی بوده و تمام..
از مرتضی پرسیدن: علی لهراسبی : گفت:واژه ای برایش پیدا نمی کنم جز اینکه بگویم , علی صمیمی ترین و بهترین دوستم است...

5.238.144.124
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 10:08
یاس احساسی (عشق مجید خراطها و شادمهر )

به نظر شما مرتضا پاشایی راضی هست که شما با هم دعوا کنید این چ کاریه آخه

5.200.150.4
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 10:39
سعید(وسعتیها، یاس، امپراطور)

ببخشید، خودمم متوجه نشدم چرا نوشتم حمید عسگری. منظورم علی لهراسبی عزیز بود.

46.143.221.196
جمعه 18 اردیبهشت 1394 - 14:15
دوستدار مرتضی پاشایی

ینی انقدر هنگ کردم با این مصاحبه که دیگه نمیدونم چی باید بگم... ینی آدم دیگه نمیتونه بفهمه باید به کی اعتماد کنه تا الان هیچ حرفی نزدیم جناب مهرزاد چون فکر میکردیم دل شکسته ای و بخاطر شرایط روحیت مراعات میکردیم و ب بقیه هم میگفتیم اذیتش نکنید تهمتش نزنید ولی الان... متاسفم برای خودم بخاطر همه ی اون حمایتای کورکورانه... نمیخوام رفاقتتو با مرتضی انکار کنم.. دمتم گرم ک رفیق فاب بودی و موندی.. اما وقتی خودت داری میگی رابطه من و با مرتضی هیچ کسی نمیتونه درک کنه و از رفاقت بیشتر بوده بعد از اون طرف میای خواستار حق و حقوق میشی بعد خونواده شو انکار میکنی(2سال از مرتضی خبری نمیگرفتند بعد از فوتش صاحب داروندارش شدند...) که البته اینو تو مجله ایده آل تیتر بزرگ زده بودند ک موسیقی ما این یه تیکه از مصاحبه تو سانسور کردن(یا اگه گذاشتن من دقت نکردم) (حتی حاضر نیستم برگردم و باز مصاحبه رو بخونم ببینم هست یان )پس چجوریه ک تمام خاطرات بدو خوب نقل شده از دایی عمو فامیل و آشناها و حتی خانواده ی مرتضی برمیگرده به سال 90 تا 93؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اینا همونایی بودند ک میگی دوسال از مرتضی خبری نداشتند آره؟؟تو اشکای مادرشو ندیدی؟؟ تو دلواپسیاشو برای حتی کوچکترین مسایل پسرش ک از نظر خوراک و اینها بوده ندیدی؟ اگه پیشش بودی و مدام همراهش بودی باید این چیزارو میفهمیدی.. جالبه که میای و اون خانوم م.ق رو هم انکار میکنی و میگی اگه نمیگفتی فلان چیزو مرتضی آهنگ رو نمیذاشت تو آلبوم معلوم نیست با خودت چند چندی برادر... کدوم وری هستی؟. راستی شما مگه بعد فوت مرتضی با مصطفی کار نکردی ترانه عشق آهنی و یه ثانیه مال توِعه بعد میشه تو فقط یه بار خانواده مرتضی رو دیده باشی.. مصطفی هم جزو همون خونواده ست دیگه نه؟؟؟؟؟؟ رفیق واقعی مرتضی تو اگه آلبوم رفیقت برات مهم بود اگه دلسوزش بودی ک وقتی الان نیستبجای اینک ب فکر کاراش باشی و دنبال کنی کاراشو نمیومدی ادعای حق و حقوق کنی ک تازه بعدشم بیای بگی ارزونیتون نخواستم... تازه بدتر از اون اینه که وایسادی پشت تریبون میگی ملت من کوتاه اومدم من حقمو بخشیدم که داره آلبوم میاد وگرنه سالها طول میکشید این آلبوم بدستتون برسه...با این کارات با این مظلوم نماییات دلمون نسوخت برات دلمون ب رحم نیومد فقط یه جمله میتونم بگم.: مرسی که بهمون فهموندی با بقیه هیـــــــــــــــــــــــــــچ فـــررررقی نداری...خوشبحال مرتضی که رفت و این روزارو ندید..

5.236.161.80
چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 22:25

عجب! دلم بد گرفت! من از اول هم نسبت به خانواده مرتضی حس خوبی نداشتم! از اون صحبت پدرشان که می گفت مرتضی انقلابی و مذهبی و از اینجور چیزا! نی اینکه مذهبی بودن یا انقلابی بودن بد باشه ها ؛ ولی این صحبت ها به گونه ای بود انگار مرتضی گناه کرده آهنگ خونده بعدش پدرش داره کارش رو توجیه می کنه!
نمی دونم ولی به قول محسن یگانه مرتضی بمب روحیه و انرژی مثبت بود !

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 23:40
ماهان

دلت نگيره اقا، پدر و مادر مرتضي، فرزند از دست دادن و صد البته دلسوخته تر اميرخاني دروغگو و داستان پرداز هستند، اميرخاني بخاطر اينكه مرتضي ديگه نميتونست بخاطر مريضيش براي ترانه هايي كه اميرخاني مي خواست به خواننده هاي ديگه بفروشه اهنك سازي كنه از ارديبهشت ٩٣ تا زمان بستري شدن مرتضي در ابان ماه ٩٣ با مرتضي درگير شده بود.اين يه حقيقته تلخه كه ميتونيد از مهدي كرد و محمود گل محمدي و عباس باران بپرسيد.مرتضي حتي نتونست البوم خودش و تموم كنه اونوقت اين ملعون مي خواست براش اهنگ بسازه تا بتونه به خواننده هاي ديگه بفروشه. حرفاي اين اقا شايد فقط تا قبل از بيماري مرتضي تا حدودي صحت داشته باشه ولي اميرخاني كوچك ترين نقشي در زمان بيماري سخت مرتضي نداشت و هيچ كمك يا خدمتي به مرتضي كه نكرد هيچ حتي به دلائل واهي و داستان سرايي هاي خاص خودش نه در مراسم تشييع و نه در ختم مرتضي در مسجد شركت نكرد و بقول خودش تا حالا دستش به سنگ مرتضي هم نخورده،اگاه باشيد كه اينها از ناراحتي نيست بلكه يا از عذاب وجدان است يا بي وجداني و نامردي تا حدي كه براي رسيدن به منافع خودش ٢ ماهه تمومه كه جلوي انتشار البوم مرتضي رو گرفته. امروز اقاي كرد جوابيه خوبي در صفحه اشان در اينستا در قالب شعر به ايشان دادند و به طور شفاف نوع دوستي و رفاقت اميرخاني را به مردم توضيح دادند. اميدوارم عاقلان و كساني كه مي انديشند متوجه كنه مطلب بشوند.همچنين اميدوارم سايت موسيقي ما نيز بدون هيچگونه جهت گيري پيام بنده را منتشر نبايد.سپاس

95.82.43.231
جمعه 18 اردیبهشت 1394 - 19:43
سارا

دوست عزیز ماهان ، خیلی با عصبانیت صحبت کردی .کمی آرام باش . مگه یادت رفته که مهرزاد امیر خانی در تیر ماه 1393 قطعه " نگران منی " را برای مرحوم مرتضی پاشایی ساخت و آن مرحوم نیز آن قطعه را در برنامه ماه عسل خواند . و ماجرای آن را نیز در مصاحبه با تی وی پلاس گفته که نشان از ارتباط عمیق آن دو دارد . و یا مگر عکس مهرزاد را که شب پیش مرتضی در بیمارستان مانده بود ندیدی ؟ ویا متن مصاحبه با موسقی ما را با دقت نخوانده ای که تا لحظات آخر در بیمارستان کنار دوستش حاضر بوده و با هم صحبت داشته اند . شاید سنت کم است و بی تجربه ای وگر نه به نوع روابط مهرزاد با مرتضی پی می بردی . باید رابطه ایی از نوع روابط آن دو را داشته باشی تا بتوانی حرفهای مهرزاد و شکستن دلش را بفهمی .

2.176.106.194
شنبه 19 اردیبهشت 1394 - 13:17
آرین

سارا خانم، اگر کسی حرف حق رو زد دلیل بر این نمیشه که کم سن و سال نپخته است بنده بعنوان یک فرد 30 ساله کلیه اظهارات ماهان رو تأیید میکنم و اذعان دارم امیرخانی فقط با جلب و جذب دختران نوجوان و یا جوانان عاشق پیشه و با استفاده از الفظ "خودم تنهایی عاشقتونم" بوس برای شما طرفدارام" و سایر جملات جلف و سبک و خارج از عرف و نیز شرح خاطراتی که کسی نیست صحت و سقم آن را تأیید کند، افرادی را به خود جلب کرد. قطع رابطه مهرزاد با مرتضی بخاطر مسائل مالی و زیاده خواهی و طمعکاری مهرزاد آن هم در اوج بیماری مرتضی بر نزدیکان، گروه موسیقی و دوستان نزدیک مرتضی پوشیده نیست. در حال حاضر هم مهرزاد بیش از دو ماه هست برای حق حساب گرفتن بابت آلبومی که هنوز وارد بازار نشده جلوی انتشار آن را گرفته، پرواضح است که برادر و عموی مرتضی هیچ قصد پایمال نمودن حق هیچکس نه نوازنده های آلبوم و نه تنظیم کننده ها و صد البته ترانه سرای ملودی ها را ندارند ولی متأسفانه طمعکاری و درخواست قرارداد کلان کردن از سوی امیرخانی که خارج از عرف می باشد، انتشار آلبوم آخر مرتضی را به تعویق انداخته است.ضمنا مرتضی همیشه فردی آرام، متین، مودب و باشخصیت بوده و این امیرخانی بوده که با ویژگی های خاص اخلاقی یا بهتر بگویم بداخلاقی و پرخاشگری این ارتباط را خدشه دار کرده بود.منتهای امر مرتضی همواره آبرو داری کرد و این موضوع را بخاطر عدم ایجاد مسائل حاشیه ای رسانه ای نکرد.آخرین صحبتی هم که مرتضی در مورد امیرخانی کرد بر میگرده به اواخر شهریور 92 در برنامه 25 که در پاسخ به سئوال مجری برنامه که نظرش را در مورد افراد مختلف حیطه کاری خودش خواست،گفت: "مهرزاد امیرخانی" مرتضی جواب داد" "بهترین دوستم". ولی دیگر تا زمان فوتش هیچ جمله و تعریفی از ایشان نکرد آن پاسخ هم شاید به نوعی بخاطر همخانه بودن و ترانه نویس آلبوم "یکی هست" بودن، از سوی مرتضی به زبان رانده شد.مهرزاد هم که خودش اعتراف کرد بارها با مرتضی جر و بحث و اختلاف سلیقه داشته دیگر نمیدانم شما کجا بودی که انقدر با اطمینان از روابط صمیمانه ایندو سخن میرانی.ضمنا این رابطه صمیمانه که شما ادعایش را داری بخاطر طمعکاری و پرخاشگری مهرزاد در اردیبهشت 93 پایان یافت.تأکید میکنم مهرزاد تنها کسی نیست که از فوت مرتضی موج سواری کرد و میکنه ولی قطعا آنچه از خود به نمایش می گذارد، نیست.باز هم بخاطر داشته باش خاطراتی که مهرزاد تعریف میکنه را کسی تأیید نکرده بلکه همه زائیده ذهن خلاق مهرزاد است.کسانی که در طول 11 ماه بیماری مرتضی با او بودند به قرآن قسم خوردند که مهرزاد، مرتضی را در اوج بیماری تنها گذاشت و هیچ او را همراهی نکرد بویژه شش ماهه آخر حیات مرتضی.بخاطر داشته باشید مادر و پدر مرتضی فرزند از دست داده اند و لذا صدپله از هر دوست و همراهی داغدار جگرگوشه اشان هستند، پس ندیدن خانواده مرتضی دلیل بر عدم ارتباط آنان با یکدیگر نبوده و چه بسا به این خاطر بوده که مهرزاد اخلاقی داشت که نمی خواست با خانواده مرتضی روبرو شود و مرتضی تمام ملاقات هایش با خانواده در خانه پدری انجام میشد و آنها به خانه مرتضی که با مهرزاد یکجا بود نمی آمدند.لطفا منصف باشید و علاوه بر احساس، منطق را نیز در قضاوت هایتان بکار گیرید.از سایت موسیقی ما صمیمانه تقاضا دارم بدون جهت گیری نظر اینجانب را منتشر نمایید.

77.237.75.4
چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 22:28

روحش شاد ولی به اندازه کافی این مرگ موشکافی شده , بیش از حد بزرگش نکنید لطفا بزارید روح اون مرحوم هم شاد باشه

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 22:48

مهرزاد با سکوتش خیلی چیزارو به خیلیا نشون داد
این تیکه مصاحبه رو خوندم دلم گرفت
و شب قبل فوت مرتضی بود. درباره آلبوم حرف زدیم. من گفتم اگر ویزای کانادا را دادند حتما آن قطعه شادمهر را که خوانده بودی، در کنسرت کانادا با خودت شادمهر دونفره روی سن بخوانید. الان چون مریضی کسی مطمئن باش به تو چیزی نمی گوید. خندید و گفت وسوسه‌م نکن... بگذار زندگی‌مان را بکنیم...

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 22:54

خیلی مصاحبه خوبی بود ما ایرانیا کلا عادت کردیم همدیگرو قضاوت کنیم کار درستی نیست واقعا خانواده خاص داره از نبود مرتضی اذیت میشه اهنگاشو فقط با حسرت باید گوش کنی روحت شاد امپراطور انقد برات دعا و ثواب فرستادن فقط خدا میدونه الان کجای بهشت باشی

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 22:58

وقتی حرف مرگ می شد می گفت من بیشتر ازاینکه نمی دانم قرار است بعد از مرگ چه اتفاقی باری آدم بیفتد می ترسم. اگر بدانم قرار است من را ببرند و کلی عذابم بدهند، واقعا دیگر ترسی نمی ماند در وجود من. ولی اینکه نمی دانی چه اتفاقی می افتد، اوضاع بدتر و بدتر می شود

به نظرم این تیکه برای ارامش روحش اصلا خوب نیست ..

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 05:43
aslan

نه دوست من اینطور نیست...
به هر صورت مرتضی عزیز هم یک انسان بود مثل سایرین و برای انسان از ازل دنیای پس از مرگ ناشناخته بوده.اینکه گفته میترسم کاملا حس طبیعی انسانی هست که هر انسانی با هر مرام و عقیده ای داره. و تازه انسان پاک میتونه شک کنه چون با غرور زیاد به خودش متمعن نیست و این یعنی انسان خوب و طبیعی و عین آدمیت ...
فقط کاش کسانی که کنار این عزیز بودن تو اون آخرین لحظات میتونستن آرامش بیشتری بهش بدن نه فقط از منظر دینی بلکه از نگاه خدای مهربان بنده نواز که انسانی رو انقدر دوست داشت که تا آخرین لحظات عمر اینچنین مهر مرتضی رو به دل آدمها انداخته و این یعنی اون عزیز نباید کوچکترین شکی در باره مقام خوبش در دنیای جاویدان داشته باشه...
ولی متاسفانه انگار بعضی عقاید نا روشن و تک قطبی و شاید متعصب برخی بستگان باعث شده نزارن اون عزیز این همه عشق خدا رو عمیق احساس کنه و به آرامش و یقین به خدای بنده پرور برسه...
متاسفانه.. :(((((((

188.159.184.173
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 05:51
aslan

نه دوست من اینطور نیست...
به هر صورت مرتضی عزیز هم یک انسان بود مثل سایرین و برای انسان از ازل دنیای پس از مرگ ناشناخته بوده.اینکه گفته میترسم کاملا حس طبیعی انسانی هست که هر انسانی با هر مرام و عقیده ای داره. و تازه انسان پاک میتونه شک کنه چون با غرور کاذب به خودش متمعن نیست و این یعنی انسان خوب و طبیعی و عین آدمیت ...
فقط کاش کسانی که کنار این عزیز بودن تو اون آخرین لحظات میتونستن آرامش بیشتری بهش بدن نه فقط از منظر دینی بلکه از نگاه خدای مهربان بنده نواز که انسانی رو انقدر دوست داشت که تا آخرین لحظات عمر اینچنین مهر مرتضی رو به دل آدمها انداخته و این یعنی اون عزیز نباید کوچکترین شکی در باره مقام خوبش در دنیای جاویدان داشته باشه...
ولی متاسفانه انگار بعضی عقاید نا روشن و تک قطبی و شاید متعصب برخی بستگان باعث شده نزارن اون عزیز این همه عشق خدا رو عمیق احساس کنه و به آرامش و یقین به خدای بنده پرور برسه...
متاسفانه.. :(((((((

188.159.184.173
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 14:19
ایمان

دوست عزیز یک بار دیگه عین متن ر و بخون
((( گر بدانم قرار است من را ببرند و کلی عذابم بدهند، واقعا دیگر ترسی نمی ماند در وجود من. ولی اینکه نمی دانی چه اتفاقی می افتد، اوضاع بدتر و بدتر می شود )))
پدر مرتضی پاشایی که میگفت ایشون انقد ر مذهبی بود زیارت عاشورا و..میخوند
ادمی که زیارت عاشورا میخونه اعمال مستحبی رو به جا میاره باید مذهبی باشه
چطور نمیدونه قراره چه اتفاقی بیفته ؟؟
مشخصه برزخی هست و ..

خداوند روحش رو شاد کنه ولی باز هم میگم این کلام مرتضی با حرفهایی که درباره اعتقادات عمیق مذهبیش میزدند تناقض داره و امیدوارم به شیوه دیگه ای گفته شده باشه

151.245.110.141
جمعه 18 اردیبهشت 1394 - 04:19
aslan

ایمان جان منم دقیقا مین رو گفتم!
منظورم این هست که بستگان شاید به جای آرامش یک شک در دلش کاشتن وقتی در لحظات آخر میخاستن به همه ثابت کنن که مرتضی اگر کار خطایی کرده و موزیک پاپ خونده ولی مذهبی هست(!)و این برای مرتضی عزیز یک دوگانگی ایجاد کرده و انگار به این باور رسیده باشه که من از منظر پروردگار شاید پذیرفته نشم...!ولی برعکس انسانی که با هنرش این همه رو عاشق خودش کرده پس حتما نزد خدا بسیار عزیزتر از آن بوده که اطرافیانش فکر میکردن واین متاسفانه عمق غم انگیزی داره.... :(((((

188.159.94.35
چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 23:08

چشامو بستم و وا کردم و دیدم/ یکی از بال بسته م آسمون ساخته
یکی بختک شده افتاده رو سینه م/ یکی از استخونام نردبون ساخته

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 23:22

تو نهایت پاکی ، صداقت و زیبایی احساسی . و با وجود اینکه مدت کوتاهی است می شناسمت به صداقتت پی برده ام و این خود از صحبت هایت پیداست . توصیف مرتضی پاشایی در کلام تو زیباست . عزیزم با عمق جانم درکت می کنم . به خاطر تو ،من که زنی فرهنگی و مؤ منم هر شب برای مرتضی سوره ملک یا مانعه را می خوانم و برای تو نیز دعا می کنم که به جایی که می خواهی و دوست داری برسی . امیدوارم روزی آوازه ات سراسر ایران و خارج از مرزها را فرا گیرد . در اوج ناامیدی و فشار به آغوش خدا برو سرت را بر شانه اش بگذار و دست هایش را در دستت بگیر که این اوج خوشبختی انسان است .

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 23:29

واقعا اشک ریختم با این مصاحبه.نمیدونم چی بگم

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 23:56

سلام مهرزاد داداش خوبم هیچکس درک نمیکنه من ی بارم ندیدم مرتضی رو اما واسش اشک ریختم چون احساسو باهاش تجربه کرده بودم مهرزاد داداش از اولشم میدونستم مصطفی و عموش دنبال شهرت و پولن تو به کارات ادامه بده مهرزاد واسم دعا کن ی سررسید برداشتم برا خودم ترانه مینویسم کنکورم رو که بدم میرمکلاس گیتار دعا کن بتونم برسم به آرزوهایم کاش میشد ی بارم شده باهات حرف بزنم خیلی دوستت دارم اما ی کوچولو کمتر از مرتضی

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 08:43

مرسی بابت مصاحبه. عالی ولی دردناک بود. مرسی که سانسور نکردین و برای مخاطبتون ارزش قایل شدین و فضایی رو فراهم آوردین که باهاشون بی پرده و شفاف صحبت بشه. امیدوارم فرهنگ سازی از این دست مصاحبه ها توی همه رسانه ها به وجود بیاد.

شنبه 19 اردیبهشت 1394 - 05:40
سمیرا رستمی

واقعا ای کاش از تمام حقایق پرده برداشته بشه

45.33.68.9
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 11:59

درود بر مهرزاد امیرخانی... من از دو تا موضوع در این مصاحبه خیلی خوشم اومد.... یکی حرف های مریم قاسمی که تو مصاحبه ش گفته بود (مرتضی نصف شب زنگ زد و گفت این ملودی را گوش کن و من هم گفتم قشنگ است و همان رفت در آلبوم. مثلا اگر ایشان نمی گفت قشنگ است آن اثر وارد آلبوم نمی شد؟! )
من از اولم میدونستم این خانوم دروغ میگه و داره سواستفاده میکنه که خودشو معروف کنه...
یکی دیگه اینکه گفت با شادمهر روی سن اجرا کنید.... مرتضی از طرفدارای شادمهر بود خیلی حیف شد که نتونستیم شادمهر و مرتضی رو روی یک سن ببینیم... روحش شاد.... دم مهرزاد عزیز هم گرم

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 13:44

مرسی از مصاحبه ی خوب مهرزاد عزیز
و مرسی از داداش مرتضی که دنبال ردیف شدن کارای آلبومه دمش گرم

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 13:57

جای اینکه مرحمی باشن واسه زخمشون اینجور با اعصاب ادما بازی میکنن
واقعا ناراحت شدم.شاید دیر بشه اما بالاخره حق به حق دار میرسه.باید مثل خود مرتضی صبور بود

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 14:03

واقعا ناراحت شدم.باید صبوریو از مهرزادو مرتضی یاد گرفت

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 14:22

آخ مرتضيييييييييييييييييي
حيف
حيفه تو پسر
توفرشته بودي ولي خانوادت.................
اطرافيانت سودجو وپول پرست
مهرزادعزيز ماعاشقتيم حرفاتو خوندم اشكم جاري شد

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 14:40

رفیق عزیز مرتضی، دلت از بدی آدما نگیره..
طرفدارای مرتضی رو هم بعد از رفتنش کم اذیت نکردن، مرتضای نازنین اونقدر مرد بود که حتی تو اوج بیماریش همیشه میگفت:خدا رو شکر حالم خوبه، شایعه نسازید، خونواده ی خاصمو نگران نکنید
چون دوست داشتنش واقعی بود و راضی نبود کسی بخاطرش اذیت بشه
اما بعد پروازش چقدر نمک پاشیدن رو زخم طرفداراش، فقط برای رسیدن به اهدافشون، برای پررنگ کردن خودشون،ما هم کم دروغ نشنیدیم، کم صحنه سازی ندیدیم..
اونایی که احساساتی تر بودن و نمی دونستن چی به چیه، بیشتر ضربه خوردن، افسرده شدن، با دوتا کلمه حرف ساعتها گریه کردن و...
اونایی که فهمیدن یه جور قلبشون به درد اومد اونایی که نفهمیدن یه جور دیگه اذیت شدن..ولی عیبی نداره خدا خودش همه چیزو دیده و از نیت قلبی آدما بهتر از همه با خبره،همینه که به آدم آرامش میده و باعث میشه خیلیا سکوت کنن، شما هم اجازه بدین به بازیشون ادامه بدن، بذارین فکر کنن خیلی زرنگن اما غافل از اینکه برنده ی این بازی بزرگترین بازنده ست!!! حتی اگه به خواسته های دنیویشون برسن..
فقط به این جمله ایمان راسخ دارم که به یغما بردن احساسات آدما کم جرمی نیست.
اونقدر بزرگه که فقط خدا خودش میتونه در موردش حکم صادر کنه شاید بخاطر همینه که تو هیچ کدوم از قوانین جزایی و حقوقی تو هیچ ماده و تبصره ای براش مجازات تعیین نشده،چون به جرایم سنگین فقط عادلانه ترین قاضی باید رسیدگی کنه ولاغیر.
اگه دلگیری از دنیا منم مثل تو آشفتم ولی....

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 15:05

اقای امیرخانی عزیز برای اولین بار بعد فوت مرتضی ی عزیز تسلیت بهتون....
من با اون تیکه که کفتین از زور باور نکردن فوت مرتضی دوستتون رو زدین خیلی گریه کردم من پارسال دوستمو ناگهانی از دست دادم بهم که خبر دادن هنوزم که چهار ماهه گذشته باورم نشده امیدوارم روح مرتضی جان مورد ارامش قرار بگیره و اینکه بهش نگفتین که ده روز فقط فرصت داره ایراد نداره و کار خوبی کردین اینکه مرتضی با تبلت دنبال بیماریش میگشته نشان از نگرانیش و ترس از رفتنش بوده مسلما اگه میگفتید بهش ما امپراطور رو زودتر از دست میدادیم و این زود رفتنش برای همه عذاب اورتر می بود .... مرسی مرسی که وظیفه ی رفاقتتون رو در حقش تمام کردین .....اجرتوووون با خدااااا

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 15:53

هیچی نمیتونم بگم
فقط به احترام مرحوم پاشایی عزیز و رفاقت صادقانه مهرزاد { یک دقیقه سکوت}

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 16:00

به عنوان صحبت پایانی می خواهم درباره آخرین حرفهایی که بین شمادونفر رد و دل شد حرف بزنی. آخرین روزی که مرتضی را دیدی و حرفهای آخرش به تو...

دو شب قبل فوت مرتضی بود. درباره آلبوم حرف زدیم. من گفتم اگر ویزای کانادا را دادند حتما آن قطعه شادمهر را که خوانده بودی، در کنسرت کانادا با خودت شادمهر دونفره روی سن بخوانید. الان چون مریضی کسی مطمئن باش به تو چیزی نمی گوید. خندید و گفت وسوسه‌م نکن... بگذار زندگی‌مان را بکنیم...

خیلی حیف شد/
کاش با شادمهر میخوند...

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 19:59

واقعا باعث تاسف برای یک سایت موسیقی که وارد مسائل خصوصی زندگی خواننده فقیدی میشه که دیگه نیست .... شما با کدوم از هنرمندها اینکارو کردید که با مرتضی پاشایی نازنین چنین رفتاری میکنید؟آیا رسالت شما این هست... من نمیدونم آقای امیرخانی چه ارتباط و زد و بندی با گردانندگان این سایت داره ... ولی ادعاهای ایشون بدون حضور و توضیح خود مرتضی درست نیست،بخصوص در مورد مسائل مالی که چه در زمان حیات مرتضی(البته بیمار بود) پیش اومد و چه حالا که برای انتشار آلبوم مرتضی بعنوان یکی از طرفین مولف ترانه ها ادعای سهم میکنه که البته قابل انتظار هم هست از جانب ایشون. پر واضحه هر چقدر هم امیرخانی ادعای دوستی با مرتضی بکنه، پدر و مادر مرتضی فرزندشون از دست دادن و دلسوخته تر هستند.ضمنا شما اگه سری به صفحه اینستا امیرخانی بزنید بخصوص از اول صفحه میبینید که تا قبل از بستری شدن مرتضی در بیمارستان هیچ پستی در مورد مرتضی نذاشته در صورتیکه مرتضی در همان زمان هم صفحه ایشون در پیج خودش تبلیغ کرده بود و هم از ایشون عکس گذاشته بود و گفته کی میگه ما با هم مشکل داریم...(که البته خود این حرفت موید وجود مشکل بوده) در کل میشه نتیجه گرفت از صفحه امیرخانی که او خودش یکی از سردمداران سواستفاده از مرگ مرتضی بود و بعد هم که فالورهاش و جمع کرد شروع کرد از خودش،پازل بند و خوانندگانی که براشون ترانه نویسی کرده تبلیغ کردن.این کار درستی نیست که یکطرفه به قاضی برید و در مسائل شخصی کسی که دستش از دنیا کوتاست کنکاش کنید و از طرف دیگه نظرات مخالف ادعاهای امیرخانی و انتقادی به ایشون رو در کامنت ها منتشر نکنید.اینکار کاملا جهت گیری سایت شما رو نشون میده و به نظر من از طرف خانواده پاشایی قابل پیگیری و شکایت هست.پس لطفا وجهه خودتون و حفظ کنید.چون خیلی راحت میشه از طریق سای سایت های موسیقی در مورد این شیوه و سیاستی که پیش گرفتید افشا گری کرد و به عموم اطلاع رسانی نمود و از مجاری دیگری نیز با شما برخورد کردو

یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 - 19:49
پریا

اقاشاهد سلام :وقتی خودخانواده دارن حسابی ارنام مرتضی عزیز استفاده میکنند چرا دیگران نکنندمثلاعمو منصور بباباناصر رضا رشید پسر خاله فاطمه رشید وعلیرضامقدم دایی که ایسناگرامشون بعد مرگ مرتضی فعال شده وکلی فالو داره درحالی که بعنوان عزیزان مرتضی باید اختلاف هارا حل میکردنا تا کار به اینجا نرسه کاش کلی تر به مسایل نگاه کنیم.

5.78.37.175
یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 - 19:50
پریا

اقاشاهد سلام :وقتی خودخانواده دارن حسابی ارنام مرتضی عزیز استفاده میکنند چرا دیگران نکنندمثلاعمو منصور بباباناصر رضا رشید پسر خاله فاطمه رشید وعلیرضامقدم دایی که ایسناگرامشون بعد مرگ مرتضی فعال شده وکلی فالو داره درحالی که بعنوان عزیزان مرتضی باید اختلاف هارا حل میکردنا تا کار به اینجا نرسه کاش کلی تر به مسایل نگاه کنیم.

5.78.37.175
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 20:07

خیلی دردناک بود روح مرتضای عزیز شاد.جاش خیلی خالیه کاش زودتر البومش بیاد.

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 22:03

درتمام دنیا حق ترانه سرامحفوظ وقابل تایید است اماچراخانواده ی پاشایی نمیخان این حقوبدن جالبه بیچاره مرتضی عزیزکه سعی میکرد باعزت ودرست زندگی کنه اخه پولدراوردن تاچه حدمتاسفم برای خانواده

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 22:47

اگه یکی باشه تو دنیا که حرفاش راجع به مرتضی پاشایی کاملا دقیق و قابل اعتماد باشه اون کسی نیست جز مهرزاد امیرخانی...من که به جز مهرزاد امیرخانی به حرف هیچکس نمی تونم صد درصد اطمینان کنم حتی خانواده ی پاشایی....پدر و مادر و برادر و عمو و ....حداقلش اینه که به نظرم بعضی جاها دارن درباره ی بعضی چیزا اغراق می کنن....کاش بخونن این حرفا رو....

آقا مهرزاد خیلی خوبه....معلومه که صادقه و مث بعضیا فیلم بازی نمی کنه.....هیاهو نمی کنه....دنبال حاشیه ها نیست.....اما میشه از عمق نگاهش...از تک تک حرفاش و از همه ی چیزای دیگه فهمید چه دردی کشیده و چه غصه هایی رو تحمل کرده و می کنه.....

ولی من ازش گله دارم.... این حق طبیعی و انسانی یه آدمه که بدونه آخرای عمرشه...شاید کار نیمه تمامی داشته باشه برا این دنیا یا اون دنیا...شاید وصیتی داشته باشه....شاید بخواد روزای آخر با خدا یه جور دیگه حرف بزنه.... آخه آقا مهرزاد درسته سخت بود گفتنش....درسته امیدوار کردن مرتضی بهترین کاری بود که یه رفیق واقعی می تونست انجام بده اما همه چیز که این حرفا نیست....یه جاهایی قضیه جدی تر از این حرفاست...مسئله ی مرگ و زندگیه...یه جاهایی واقعیت های تلخ رو باید پذیرفت چون اتفاق می افتن...آخه چرا مرتضی رو از این حق طبیعیش محروم کردید؟.... خیلی حرفا دارم....آرزومه یه بار بتونم مستقیما باهاتون حرف بزنم....خیلی سوال دارم....تو این یک سال چی به دل آقای خاص ما گذشت آقا مهرزاد ؟ چرا حداقل روزای آخر حقیقت رو بهش نگفتین آخه شاید کاری داشت که نتونست انجام بده؟ من که یه طرفدار سادم هنوز تو بهت رفتنشم ..اون خودش چه طور مرگش رو باور کرده؟؟ بمیرم....چی بهش گذشته اون روزای اول.... کاش لاقل آمادگی رفتنو داشت.. ..کاش لااقل اینهمه تناقض تو حرفای اطرافیانش نبود........کاش من یه کم آروم می شدم...کاش یکی به من می گفت اون الان کجاست؟؟ کاش......آی خدااااا دلگیرم ازت....

شنبه 19 اردیبهشت 1394 - 13:35
سام

سایت موسیقی ما ای کاش قدری سعه صدر داشتی و نظرات انتقادی نسبت به این مصاحبه را هم که همان روز اول انتشار مصاحبه در بخش نظرات از سوی بسیاری از هواداران ارائه شد را درج می کردید و نشان میداد علیرغم کنکاش در زندگی خواننده ای که دستش از دنیا کوتاست حداقل جانب انصاف را رعایت می کنید و نظرات منتقدین را نیز منتشر می کنید.
به شما "یه خسته" هم خسته نباشید می گویم و خواهش میکنم بعد از رفع خستگی کمی منطقی تر به موضوع نگاه کنید و به یاد بیاورید که خانواده ای که فقط دو فرزند دارد و خانواده معتقد و مذهبی است نمی تواند در از دست دادن مظلومانه فرزند خویش داغدار و دلسوخته نباشد. صد البته که هزاران بار دلسوخته تر از مهرزاد امیرخانی ترانه سرا و داستان سراست. یادتان باشد مهرزاد هم سواستفاده گری بیش نیست او که تا پیش از فوت مرتضی 1000 فالور هم نداشت(که آن را هم مرهون مرتضی است که پیج مهرزاد را در پیج خودش تبلیغ کرد تا هوادارانش او را دنبال کنند) بعد از فوت مرتضی با داستان سرایی هایی کرد الان به بیش از 75 هزار فالور رسیده. از وقتی مرتضی رفته بیش از 4 ترانه خوانده، یکدفعه نطقش باز شده کسی که سالی یک ترانه هم بیرون نمیداد، یکدفعه میدان بدون مرتضی را باز دیده و جولان میدهد و با جلوگیری از انتشار آلبوم آخر مرتضی و طلب درخواست سهم هنگفت از فروش آلبومی که هنوز به بازار نیامده برای خانواده مرتضی شاخ و شانه میکشد. لطفا سری به نظرات انتقادی این مصاحبه در همین صفحه بزنید و عمق فاجعه دروغگویی مهرزاد با خبر شوید.لطفا پست آخر آقای مهدی کرد و پدر مرتضی را در اینستاگرام بخوانید و از ماهیت اصلی امیرخانی مطلع شوید. خوشحالم که امیرخانی با این مصاحبه،شخصیت واقعیش را به نمایش گذاشت.آدم ضایع خودش خودش را ضایع میکند نیازی نیست شخص دیگری اینکار را بکند. رابطه مرتضی و مهرزاد از اردیبهشت 93 بدلیل طعمکاری و تندخویی و بی ادبی مهرزاد پایان یافت و مرتضی در روزهای آخر حیات از بزرگواریش بود که پذیرای امیرخانی در بیمارستان بود.گروه موسیقی مرتضی،مهدی کرد،محمود گل محمدی، عباس باران و برادر مرتضی همگی شاهد تنها گذاشتن مرتضی در شش ماهه اخر حیات از سوی مهرزاد بودند....شما آنروزها کجا بودید که سنگ این موجود دروغگو را به سینه میزنید....
از سایت موسیقی ما خواهش میکنم نظر اینجانب را که برای چندمین بار نوشته میشود ولی منتشر نمیشود را نمایش دهید.سپاس

77.237.75.4
سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 - 12:24
یه خسته

بله آقای سام.....من خیلی خستم.....اینقد این روزا حالم بده و غصه می خورم که مث بعضیا دنبال متهم کردن این و اون نمی تونم باشم مث شماهایی که هر کس از اطرافیان هر کاری می کنه یکیتون بهش گیر می دید و پشت سرش حرف می زنید...کاش تموم کنید این حرفا رو... یکی می گه برادرش داره سوء استفاده می کنه و خودش رو مشهور می کنه....یکی می گه خانوادش دنبال پول مستند و آلبوم هستن......یکی می گه این دوستش....یکی می گه اون ترانه سراش.....دقت کنید که من هیچ توهینی به کسی نکردم...و واقعا منظور بدی نذاشتم....من نگفتم خانواده ی مرتضی داغدارش نیستن یا سوءاستفاده می کن یا دروغ می گن...معلومه که اونا بیشتر از همه ناراحت هستن...من خودم خیلی براشون احترام قائلم ...من راجع به نیت هیچکس قضاوت نمی کنم....راجع به روابط خصوصی که خودم با چشم ندیدم قضاوت نمی کنم.....مث شما راحت نمی گم اون باهاش بوده این نبوده....آخه شما مگه اونجا بودی اون روزا؟ من فقط گفتم خانواده ی آقای پاشایی تو بعضی چیزا دارن اغراق می کنن...مثلا پدرشون کم مونده که بگن مرتضی بزرگترین و خدایی ترین عارف جهان بود...یا مثلا برادرشون یه طوری حرف می زنن که انگار فقط یه خواننده ی خوب تو کل تاریخ ایران بوده که اونم مرتضی ست....یا آقای منصور پاشایی چنان در ایناستاگرامشون انسانهای بزرگ انسانهای بزرگ می کنن که انگار مرتضی بزرگترین انسان روی کره ی زمین بوده.....من از رفتن کسی ناراحت هستم که شبیه خودمون بود...یه آدم عادی با کلی احساس و اخلاق قشنگ..با کلی استعداد و ذوق و هزار تا چیز دیگه...یه موجود واقعی و قابل باور نه یه موجود فضایی....من حرف زدن آقای امیرخانی درباره ی مرتضی رو دوست دارم چون برام قابل باورتره....چون فکر می کنم به خاطر اخلاق خاص و صراحت لهجه ای که ذاتا آقای مهرزاد امیرخانی داره راجع به خصوصیات مرتضی عین واقعیت رو می گه....اغراق نمی کنه....حساب و کتاب های خاص نمی کنه...همین. والا اگر بخوایم آدما رو متهم کنیم که خیلی راحت همه رو می شه زیر سوال برد....این که کل فامیل های دور و نزدیک واسه خودشون ایناستاگرام افتتاح کردن و مشهور شدن از پدر و عمو گرفته تا دایی و پسرخاله و دخترخاله و ....همه بعد از آهنگ خوندن ...از برادر و دوست گرفته تا ترانه سرا....پس اگه بخوایم افراد رو زیر سوال ببریم همه رو می تونیم زیر سوال ببریم ...پس بهتره کلا قضاوت نکنیم.حرف منم راجع به کسایی بود که هر روز میان سر مزار و ادای عزادارا رو در میارن و دارن فیلم بازی می کنن...بی منطق کسیه که بدون اطلاعات لازم راجع به افراد قضاوت می کنه...هر کسی..ضمنا لحن صحبت کردنتون اصلا خوب نبود.

80.66.191.254
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 - 22:50

اگه یکی باشه تو دنیا که حرفاش راجع به مرتضی پاشایی کاملا دقیق و قابل اعتماد باشه اون کسی نیست جز مهرزاد امیرخانی...من که به جز مهرزاد امیرخانی به حرف هیچکس نمی تونم صد درصد اطمینان کنم حتی خانواده ی پاشایی....پدر و مادر و برادر و عمو و ....حداقلش اینه که به نظرم بعضی جاها دارن درباره ی بعضی چیزا اغراق می کنن....کاش بخونن این حرفا رو....

آقا مهرزاد خیلی خوبه....معلومه که صادقه و مث بعضیا فیلم بازی نمی کنه.....هیاهو نمی کنه....دنبال حاشیه ها نیست.....اما میشه از عمق نگاهش...از تک تک حرفاش و از همه ی چیزای دیگه فهمید چه دردی کشیده و چه غصه هایی رو تحمل کرده و می کنه.....

ولی من ازش گله دارم.... این حق طبیعی و انسانی یه آدمه که بدونه آخرای عمرشه...شاید کار نیمه تمامی داشته باشه برا این دنیا یا اون دنیا...شاید وصیتی داشته باشه....شاید بخواد روزای آخر با خدا یه جور دیگه حرف بزنه.... آخه آقا مهرزاد درسته سخت بود گفتنش....درسته امیدوار کردن مرتضی بهترین کاری بود که یه رفیق واقعی می تونست انجام بده اما همه چیز که این حرفا نیست....یه جاهایی قضیه جدی تر از این حرفاست...مسئله ی مرگ و زندگیه...یه جاهایی واقعیت های تلخ رو باید پذیرفت چون اتفاق می افتن...آخه چرا مرتضی رو از این حق طبیعیش محروم کردید؟.... خیلی حرفا دارم....آرزومه یه بار بتونم مستقیما باهاتون حرف بزنم....خیلی سوال دارم....تو این یک سال چی به دل آقای خاص ما گذشت آقا مهرزاد ؟ چرا حداقل روزای آخر حقیقت رو بهش نگفتین آخه شاید کاری داشت که نتونست انجام بده؟ من که یه طرفدار سادم هنوز تو بهت رفتنشم ..اون خودش چه طور مرگش رو باور کرده؟؟ بمیرم....چی بهش گذشته اون روزای اول.... کاش لاقل آمادگی رفتنو داشت.. ..کاش لااقل اینهمه تناقض تو حرفای اطرافیانش نبود........کاش من یه کم آروم می شدم...کاش یکی به من می گفت اون الان کجاست؟؟ کاش......آی خدااااا دلگیرم ازت....

جمعه 18 اردیبهشت 1394 - 00:24

اول ار همه شب جمعه ست یاد کنید همه ی عزیزان خفته ذر خاک را باذکر یک صلوات
اقای امیرخانی گرامی براتون ارزوی ارامش دارم
حرفهایی که شما توی این مصاحبه به زبون اوردید کار ساده ای نبود

جمعه 18 اردیبهشت 1394 - 09:31

آقا مهرزاد میگن ما با هم قهر نبودیم !!!! تو مصاحبه با تی وی پلاس گفتن نه این که قهر باشیم ها ...نه ...منتهی مرتضی دیگه وقت نداشت واسه من آهنگ بسازه ازش دور شده بودم .این حالتهای مهرزاد به خاطر عذاب وجدانه دوستان نه به خاطر عشق زیا ش به مرتضی .آخه یکی نیست بگه کی به یه آدم تزدیکار و دلسوزتر از پدر و مادرش و برادرش میتونه باشه !! شما هم الان دنبال منفعت مالی هستی وگرنه جلوی انتشار آلبوم رو نمیگرفتی که اینهمه هوادار منتظرش هستن .شما آقای امیرخانی شما هم کسی بودی که بعد از فوت مرتضی کلی معروف شدی .فالورهای اینستات زیاد شد برات فن پیج زدن آهنگات به شکل ملیونی دان شد .این وسط فقط بیچاره مرتضی که از فوتش همه بهره کافی رو بردن حتی شما و برادرش و پدرش و عموش و مریم قاسمی ....روحت شاد مرد روزهای سخت

جمعه 18 اردیبهشت 1394 - 13:56
احسان بلدی

چرا دنبال منفعت مادی نباشه؟ مگه تمام ترانه های آلبوم رو خودش نگفته؟ درآمد فروش آلبوم که مسلما درآمد زیادی هم هست مگه به رفیقش می رسه؛زحمت کشیده واسه آلبوم حالا که می خواد منتشر شه پولش واسه بقیه خوبه واسه مهرزاد بد!!!حرف خوبی هم زد اگه واقعا خانواده مرتضی فکر مادی ندارن آلبوم رو رایگان منتشر کنن یا درآمدش رو صرف خیریه کنن، بعد از فوت مرتضی ،مصطفی معروف نشد؟،آهنگ نداد؟ فالوراش زیاد نشد؟
خیلی ها از فوت مرتضی سواستفاده کردن؛حداقل مهرزاد نقش قابل توجهی توی معروفیت و موفقیت مرتضی پاشایی داشت

151.244.126.142
شنبه 19 اردیبهشت 1394 - 04:22
arshia

من خبر ندارم از جریانها ولی خب حق مسلم مهرزاد هست که حقشو بگیره ولی نمیدونم خانواده واقعا دمبال چی بودن :(

188.159.192.46
جمعه 18 اردیبهشت 1394 - 12:11

بهتره به جای هر بحثی یه صلوات برای شادی روح مرتضی عزیز بفرستیم ...
اللهم صل علی محمد و آل محمد
روحت شاد مرتضی عزیز ...
یا علی !!!

جمعه 18 اردیبهشت 1394 - 16:46

خانواده و اطرافیان مرتضی با اون اتهامات و شایعه هایی که در مورد مرتضی و مهرزاد امیرخانی خود مرتضی رو ناراحت کردن. مرتضی همیشه مهرزاد رو نزدیک ترین آدم به خودش می دونس.

شنبه 19 اردیبهشت 1394 - 05:35

آقای امیرخانی شاید روزای اول موفق شدید با مظلوم نمایی کارتونو پیش ببرید ولی الآن دیگه نمیشه به فکر راه های دیگه باشید. خیلی خونسرد نشستید و اعتراف میکنیدبه خاطر پول جلوی پخش آلبوم به قول خودتون بهترین دوستتونو گرفتید. چقد رو سادگی مردم حساب کردید؟ شما مرتضی رو از پدر مادرش بیشتر دوست داشتید؟ هوادارای مرتضی رو جمع کردید توی اینستاتون و به خوردشون پازل باند و خواننده های دیگه که باهاشون کار کردینو میدین؟ راستی قرارداد های جدیدتون با خواننده هاتون به شرط تبلیغ تو صفحتونه که در اصل همشون طرفدارای مرتضی هستن؟ کاش یه کلمه ای بیشتر از سوءاستفاده وجود داشت...چون درمورد تو کاربرد داره

شنبه 19 اردیبهشت 1394 - 11:18

آلبوم مرتضی با وجود این حواشی و دخالت برادرش و خانوادش قطعا یکی از ضعیف ترین البوم ها خواهد شد
موسیقی ما من نمیدونم چی میگم شما تایید نمکنی. حداقل جمله ها اگه مشکل داره کلمه رو سانسور کن و پاک کن .

شنبه 19 اردیبهشت 1394 - 15:46

آقای امیرخانی شاید روزای اول موفق شدید با مظلوم نمایی کارتونو پیش ببرید ولی الآن دیگه نمیشه به فکر راه های دیگه باشید. خیلی خونسرد نشستید و اعتراف میکنیدبه خاطر پول جلوی پخش آلبوم به قول خودتون بهترین دوستتونو گرفتید. چقد رو سادگی مردم حساب کردید؟ شما مرتضی رو از پدر مادرش بیشتر دوست داشتید؟ هوادارای مرتضی رو جمع کردید توی اینستاتون و به خوردشون پازل باند و خواننده های دیگه که باهاشون کار کردینو میدین؟ راستی قرارداد های جدیدتون با خواننده هاتون به شرط تبلیغ تو صفحتونه که در اصل همشون طرفدارای مرتضی هستن؟ کاش یه کلمه ای بیشتر از سوءاستفاده وجود داشت...چون درمورد تو کاربرد داره

شنبه 19 اردیبهشت 1394 - 21:01

رفقای اصلی مرتضی پاشایی یعنی مهرزاد امیرخانی، علی لهراسبی و علی عبدالمالکی و... که همیشه در کنارش بودند و تنهاش نمی گذاشتند. نه مثل آقای "م.ع." که بعد از فوت ایشون دائما در رسانه ها بود و اشک میریخت و مصاحبه میکرد. بعضی ها از مرگ ایشون نردبون ترقی برای خودشون ساختند.
تسلیت به مهرزاد امیر خانی عزیز

دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 - 00:39
فاطمه

همین اقای م ع از دوستان قدیمی مرحوم محسوب میشدن بهتره تو اینستای همین دوستان نزدیک مرحوم برین و عکسای این جمعی این عزیزانو ببینید که اقای م ع هم حضور داشتن تو تولد مرتضی تو کنسرت مرتضی حتی از زمان سال 90 که مرتضی اصلا بیمار هم نبود هر دو اجرای زنده تو قزوین داشتن مرتضی ساز میزد و م ع میخوند .. در مورد مصاحبه خودش نمیرفته جلو دوربین بگه من دارم گریه میکنم بیاین ازم فیلم بگیرین که !!! دوست صمیمیش بوده بعد رفتنش اشک ریخته ...ایشون احتیاجی به نردبوم ترقی نداشته و نداره خودشون از قبل هم معروف بود هم محبوب بود هم بلیط کنسرتاش خوب فروش میرفت احتیاجی نبود از فوت دوستش به عنوان نرده بوم استفاده کنه

5.78.76.2
یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 - 16:30

برای مهرزاد متاسفم. نمیخام بگم ایشون دوست نبودن با ااون مرحوم ولی این حرفا و مذاکراتی که انجام شده رو نمیبایسمت اینطور عنوان میکردن که یهه عده جبهه بگیرن مقابل خانواده پاشایی. شاید درخواستاش غیر معقول بوده. حالا اینکه ایشون شاعر هستن و قلم و نوشتار خوبی دارن دلیل نمیشه تو پیجش و مصاحبه هاش مظلوم نمایی کنه. حالا منت هم میذاره که من کوتاه اومدم. به هر حال ایشون باید مراعات حال خانوادشو میکرد. خوب برادرش هم تو خونه مجردیه مرتضی رفت و آمد نداشته دلیل بر بی عاطفگی ایشون نیست. فقط تو کار داداشش دخالت نمیکرده. من بیطرفانه فقط مهدی کرد رو بیحاشیه دیدم حالا اگه از ایشونم چیزی درنیاد صلوات

دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 - 07:30
سعیده

من به عنوان یک بیطرف میگم نه نباییدبهخاطر رفاقت ازحق وحقوق خودشون بگذرن تاپول خیلی کلانی که حق هردوی این عزیزان فقط توجیب اقامصطفی بره اگه مقداری هم صرف امور خیره میشد اشکالی نداشت وقابل قبول بوداما خانواده ازحق پولدلرشدنشون نمیگذرن پس اون چرا بگذره

5.78.16.71
دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 - 16:14

ای کاش مرتضی با استاد شاد مهر یه بارم که شده حتی با هم یه عکس میگرفتن .

پنجشنبه 7 خرداد 1394 - 01:47

*** سلام ***
( میتونید کامل مطالب پایین رو مشاهده کنید یا از این صحبت ها رد شید ولی این صحبت هایه من تمام اتفاقات عینی و شواهد من از گذشنه مرتضی پاشایی هست . برداشت این صحبت ها رو به عهده خودتون میزارم . )
*من فرزین فرجی هستم خواننده و آهنگساز
و از دوستان پیشین مرتضی پاشایی 3 سال پیش مهدی کرد مدیر برنامه من و مرتضی عزیز و بعدها مهدی احمد وند بود . به همین صحبت ها و چیز هایی که دیدم رو براتون بازگو میکنم.
برای اولین بار هست که در این 3 سال صحبت هایی در مورد اتفاقات گذشته و حال عرض میکنم و هیج جایی از من در مورد اتفاقات گذشته صحبت و مصاحبه ای نیست . و بعد از این هم نخواهد بود .
خوانندگان سایت محترم موسیقی : من شاهد لحظه به لحظه پیشرفت موفقیت و معروفیت مرتضی عزیز بودم . در 3 جمله . مرتضی فردی .مهربان . آرام و تو دار بود .در تمام این لحظات تنها دو نفر و تاکید میکنم 2 نفر همیشه در کنار مرتضی عزیز همه جا و در همه مراحل حضور داشتن و شخص اول زندگی مرتضی ( مهرزاد امیرخانی ) بوده که خود مرتضی بارها به من میگفت فرزین مهرزاد نبود من نبودم . مهرزاد در این مدت زحمات بسیار زیادی برای مرتضی عزیز کشیده که من به شخصه همیشه شاهد بودم و مرتضی هیچ کاری رو بدون مشورت و هماهنگی مهرزاد عزیز انجام نمیداد . متسفانه در ایران مردم فقط خواننده رو میبینن در صورتی که تمام جملاتی که شما بزبان میارید و از آهنگ های مرتضی حفظ هستید ترانه و احساسش برای مهرزاد عزیز بوده و هست . بی حضور این فرد اگر مرتضی نمیتونست ترانه سرای خوبی رو پیدا کنه که حس ملودیهاش رو نشناسه شاید مرتضی پاشایی هیچ زمانی متولد نمیشد . پس نصف تمام این اتفاقات و شهرت و هنر مرتضی به خاطر مهرزاد امیر خانی هستش و باید به همون اندازه از مهرزاد امیر خانی قدر دانی کرد . که متاسفانه الان همه اتفاقات و حاشیه ها بر علیه این دوست خوب و ترانه سرای بزرگ داره ایجاد میشه و این از نظر من یه کار برنامه ریزی شده از طرف خانواده پاشایی و دیگر افرادی که از این حاشیه سود میبرن .
بعضی از عزیزان هم که دارن از آب گل آلود ماهی میگیرین و تصمیم گرفتن خودشون را با نسبت دادن دوستی با مرتضی در سر زبان ها بیارن و یا در سود مالی آلبوم سود داشته باشن .
در صورتی که افرادی مثل مهرزاد امیر خانی عزیز و مهدی کرد در حاشیه قرار گرفتن .
( قسم قرآن ) رو میخورم که مهدی کرد حتی پول تولید آلبوم اول مرتضی پاشایی رو نداشت و مجبور به فروش ماشین خودش شد تا هزینه تولید آلبوم مرتضی رو پرداخت کنه . این افرادی که الان بیانیه ارث و میراث میکنن کجا بودن اون موقع ؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه مرتضی معروف نمیشد .آهنگاش شنیده نمیشد کی ضرر زیان مهدی کرد رو میداد ؟
من تو مدت 3 سالی که با مرتضی ارتباط داشتم هیچ زمانی هیچ زمانی خانواده مرتضی پاشایی رو ندیدم . مرتضی 99% مواقع در استودیو خودش در ( ستارخان ) و ( کرج ) زندگی میکرد و همیشه شنیدم از ...؟.. که خانواده مرتضی به موسیقی علاقه ندارن و حتی در اجراهایی که بعضیهاش رو من هم شرکت داشتم هیچ موقع خانواده مرتضی حضور نداشتن. برام جالب و خنده داره که تو این مدت تمام اقوام دور مرتضی از جمله ( عمو . دایی. برادر .... ووووو بماند به دنبال سود مالی در فروش آلبوم مرتضی پاشایی هستند . واقعا شما عزیزان این حرکت خانواده پاشایی رو چی ارزیابی میکنید ؟ فقط من متاسفم . متاسف
به جایی که الان از زحمات افرادی که باعث شدن مرتضی پاشایی به اینجا برسه قدر دانی کنیم باید این رفتار رو با این عزیزان بکنیم و توهین تحمت هایه ناروا به این عزیزان بکنیم .
بزار یه صحبت بی پرده و خودمونی باهاتون بکنم دوستان اگه مهدی کرد هزینه های تولید آلبوم مرتضی رو نمی داد صبح تا شب دوندگیاش رو تو ارشاد نمیکرد . من شاهد این هستم که مهدی 1 سال صبح ها همیشه ارشاد بود هر وقت بهش زنگ میزدم میگفت ارشادم این ورم اونرم دنبال کارهای مرتضی . آیا اگه مهدی کردی نبود مرتضی معروف میشد ؟ آلبوم میداد ؟ شما اونموقع باز میشناختید که بخوایید طرفداری 2 آتیشه بکنید از پاشایی ؟
آیا اگه مهرزاد امیر خانی نبود و ترانه مـثل یکی هست که متنش بارها مهرزاد امیرخانی تغییرات داد و زحمات زیادی کشید و به گل سرسبد آهنگ های مرتضی تبدیل شد و یا بقیه کارهاش کی میدونم شما عزیزان 90 % موزیک های آقای پاشایی رو حفظ هستید آیا باز مرتضی رو شما میشناختید ؟
آیا زحماتی که مهرزاد امیر خانی از شب بیدار بودن ادیت کردن ترانه ها تا صبح تا اونچیزی که مرتضی دوست داره و به احساس آهنگ بخونه و شما عزیزان رو تحت تاثیر قرار بده باز مرتضی پاشایی وجود داشت ؟
ووو
* در پایان بنده هم تنها کاری که به عنوان وظیفه و حق رفاقت برای مرتضی عزیزم انجام دادم مقداری مشاوره بود و معرفی و آشنایی ایشان با دوست خوبم میلاد ترابی بود که باعث موفقیت بیشتر آلبوم مرتضی پاشایی شد .
من قسمت هایی از آلبوم مرتضی پاشایی عزیز رو شنیدم و فقط این رو تاکید میکنم که این بهترین آهنگ ها و آلبوم مرتضی پاشایی عزیز از ابتدا تا الان هستش. امیدوارم بزودی این آلبوم به گوش همه شما عزیزان برسه و شاهد پایان این اتفاقاتت و حاشیه ها باشیم .
پیروز باشید .
فرزین فرجی

دوشنبه 13 مهر 1394 - 00:10

سلام اقا مهرزاد من یه ترانه میخواستم باید چیکار کنم

پنجشنبه 27 خرداد 1395 - 10:48

اگر ممکنه کمکم کنید یه اهنگ میخام بسازم

شنبه 31 اردیبهشت 1401 - 10:18

رفیقای مرتضی زیاد بودن ولی خیلیها بادمجان دور قابچین بودن نه رفیق مرتضی برا خیلیها کار زده بود مثلا بیشترین کار رو برای محسن فرهمندی زده بود که بعد فوت مرتضی اصلا موسیقی گذاشت کنار و هیچ وقت ادعای رفیق جین نکرد با مرتضی و همیشه اشک ریخت برای شخصیت مهربان مرتضی سکوت کامل رفت کنار و فقط کاری بود ولی کسایی که دو تا کار با خدا بیامرز نداشتن ادعاهای کردن اسمانی همیشه همین بوده روحش در ارامش ابدی انشالله

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود مهرزاد امیرخانی: بعد از فوت مرتضی، خیلی ها به تب و تاب افتادند که دیده شوند | موسیقی ما