برنامه یاد بعضی نفرات
 
گفت‌وگو با آتنا اشتیاقی یکی از موفق‌ترین نوازندگان سال 93:
دلم می‌خواهد خودم کار کنم، خودم و خودم
موسیقی ما - آتنا اشتیاقی یکی از موفق‌ترین نوازندگان سال ۱۳۹۳ بود. او از چند سال گذشته پله پله مدارج ترقی را در نوازندگی ساز ویولن سل طی کرد، در ارکسترهای مختلف ساز زد و امسال در بهترین ارکستر‌ها حاضر بود و در جشن موسیقی ما هم به عنوان یکی از برگزیدگان بخش نوازندگی انتخاب شد. او در سالی که گذشت به همراه گروه همایون شجریان و محمد معتمدی روی صحنه حاضر شد، با استاد محمدرضا شجریان به تور کنسرت ایشان در آمریکا رفت و یکی از اعضای اصلی آنسامبل ذاستا بود که به رهبری بهنام ابوالقاسم و خوانندگی علیرضا قربانی آثار فردین خلعتبری را روی صحنه برد و در آن ارکستر نه ویولن سل که کنترباس زد. این موفقیت‌ها این بانوی جوان نوازنده را به عنوان یکی از موفق‌ترین نوازندگان سال و قطعا به عنوان موفق‌ترین نوازنده بانو مطرح کرده است.

آتنا اشتیاقی از خانواده‌ای هنرمند است. مادر بزرگ و پدر بزرگش مرحومان فرخ‌لقا هوشمند و رضا هوشمند، از بازیگران قدیم تئا‌تر و سینما هستند و مادرش فرشته هوشمند با نام فرشته مهبان از بازیگران قدیمی و پدرش بهزاد اشتیاقی نیز بازیگر و نقاش است. دو خواهر خانم اشتیاقی هم نویسنده و عکاس و نقاش هستند. با توجه به ایده‌هایی که این موزیسین جوان دارد قطعا در سال‌های آتی از ایشان بیشتر خواهیم شنید.
 
  • *شما الان یکی از موفق‌ترین نوازندگانی هستید که در ارکسترهای مختلف کار می‌کنند. آیا رسیدن به این موفقیت‌ها را پیش بینی می‌کردید؟
من با بالا‌تر از این فکر کرده بودم و فکر می‌کنم هنوز توی راه هستم.
 
  • *ایده‌تان برای آینده چیست و چه کارهایی می‌خواهید انجام دهید؟
من خودم را توی راه قرار دادم، برای رسیدن به جایی که انت‌هایش مشخص نیست. من می‌خواهم تا جایی که امکان دارد کار کنم و پیشرفت کنم.
 
  • *اولین باری که با یک ارکستر بزرگ روی صحنه حاضر شدید با ارکس‌تر سمفونیک بود. درست است؟ چه سالی بود؟
بله. سال ۸۵. در آن سال رهبر بزرگ و معروف به فاصله یکی دو ماه از من امتحان گرفتند و من توسط این هر سه رهبر پذیرفته شدم. من تازه از هنرستان فارغ التحصیل شده بودم و اجازه داشتم درارکس‌تر ساز بزنم.
 
  • *این سه رهبر ارکستر چه کسانی بودند؟
آقای چکناواریان، آقای نادر مشایخی و آقای منوچهر صهبایی.
 
  • *چرا سه نفر؟
اول که رفتم ارکس‌تر رهبر آقای مشایخی بودند که امتحان دادم و بعد آقای چکناواریان آمدند و گفتند باید امتحان بدهیم و بعد آقای صهبایی که امتحان آقای صهبایی از همه استاندارد‌تر بود. امتحان‌ها هم کاملا برنامه ریزی شده و از پشت پرده بود.
 
  • *چند سال با ارکستر سمفونیک کار کردید؟
پنج سال و در این پنج سال دیدم که این ارکس‌تر به سمت سرپایینی می‌رود. اول این ارکس‌تر رهبر داشت، کار می‌کرد، برایش رپرتوار و کار در نظر گرفته می‌شد ولی متاسفانه رسیدگی به ارکس‌تر کم شد و ارکس‌تر شروع کرد به درجا زدن و بعد به سراشیبی رفتن و من در یک جا دیدم که نمی‌توانم با این ارکس‌تر کار کنم. با خودم گفتم هدف از یک اجرا‌ها چیست و آیا هدف این است که به سمت سراشیبی برویم؟ پس احترام به گوش شنونده چه می‌شود. بنابر این از سال ۹۰ دیگر نرفتم.
 
  • *بعد با کدام ارکستر کار کردید؟
با ارکس‌تر ملی که به رهبری بردیا کیارس تشکیل شده بود. البته الان به این نتیجه رسیدم که شاید من آدم ارکس‌تر نباشم، همانطوری که از‌‌ همان اول فهمیدم که به درد درس دادن هم نمی‌خورم. شخصیت من طوری ست که می‌خواهم یاد بگیرم و ادامه بدهم. الان فکرمی کنم که می‌خواهم دور از ارکستر باشم.
 
  • *یعنی ارکسترهای مجلسی‌تر را بیشتر دوست دارید
بله. همینطور است.
 
  • *آهنگسازی را هم تجربه کرده‌اید؟
بله. آهنگسازی را تجربه کرده و کارهایی ساخته‌ام. منتظرم این کار‌ها به یک تعدادی برسد تا بتوانم آن‌ها را در قالب یک آلبوم منتشر کنم.
 
  • *بعد از ارکستر ملی با ارکسترهای نوع دیگر، از جمله حتی ارکسترهای پاپ کلاسیک کار کردید. درست است؟
از وقتی از هنرستان فارغ التحصیل شدم، برنامه داشتم که رپرتوارهای استانداردی که در زمینه ویولن سل هست را در برنامه کاری‌ام قرار بدهیم. برای همین از‌‌ همان ابتدا در کنار کار نواختن در ارکس‌تر، شروع به برگزاری کنسرت‌های شخصی کردم. من با پیانو و ویولن سل کنسرت دادم که یکی از سخت‌ترین رپرتوار‌ها برای برگزاری کنسرت است و من همه انرژی‌ام را گذاشتم که این فرصت‌ها را به دست بیاورم و از آن برای رشد خودم در نوازندگی و اجرای موسیقی استفاده کنم. با هوشیار خیام و نگار افاضل در قالب تریو کنسرت دادیم. کنسرت‌های شب شوستاکوویچ را با پدرام فریوسفی، میثم مروستی، نیلوفر محبی و آرتور آوانسف که از ارمنستان به ما پیوست برگزار کردیم. دو کنسرت رسیتال ویونسل با مهردخت معنوی برگزار کردیم که مهردخت معنوی یکی از بهترین پیانیست‌های ایرانی ست و در اتریش زندگی می‌کند و برای من باعث افتخار بود که با ایشان کار کنم. هیچ وقت سعی نکردم این تلاش و تکاپو در من خاموش شود. با ارکس‌تر پارسیان کار کردم که ارکستری بود که کلاسیک کار می‌کرد و این از این ارکس‌تر خیلی چیز‌ها یاد گرفتم و بعد با آیدین احمدی‌نژاد یک کنسرت دادیم و در ‌‌نهایت باید بگویم که هدف اصلی من رشد موسیقی کلاسیک در ایران است.من به عنوان یک نوازنده هربار که روی سن رفتم، هر بار به من چیزی اضافه شد و یک نکته تازه یاد گرفتم.
 
  • *و در ارکستر‌های ایرانی کم کم نقش ویولن سل هم اضافه شده است
 این روز‌ها موسیقی سنتی ایران دارد تلاش می‌کند که رشد کند و می‌خواهد مثل همه ارکسترهای جهان در خودش تغییراتی ایجاد کند و مثلا از سازهایی استفاده کند که بم‌تر باشد. ما در سازهایی ایرانی سازی نداریم که بم باشد. یک ساز بم به صدای یک ارکس‌تر گرما می‌دهد و آهنگسازهای ایرانی هم با‌شناختی که دارند نسبت به ویولن سل پیدا می‌کنند، از آن در تنظیمات ارکسترشان استفاده کنند.
 
  • *شما در ارکسترهای مختلفی و با خوانندگان مختلفی همکاری کردید. کار با کدام خواننده را ترجیح می‌دهید؟
من با آقایان علیرضا قربانی، همایون شجریان، محمد معتمدی و استاد شجریان همکاری کرده‌ام و در این همکاری خیلی نکات آموخته‌ام. با هر کس که کار می‌کنم از او چیزی یاد می‌گیریم و این آدم لزوما یک خواننده نیست. همیشه در حال یادگرفتن هستم و بخش زیادی از این تجربیات از زندگی روزمره ماست. من چند اسم گفتم که مردم آن‌ها را بیشتر می‌شناسند و می‌توانند نکاتی را تجسم و تصور کنند اما واقعیت این است که من از تک تک آدم‌هایی که در زندگیم با آن‌ها برخورد می‌کنم چیز یاد می‌گیرم. من این را می‌دانم که باید حداقل روزی یک ساعت کتاب بخوانم، باید به موسیقی خوب گوش کنم، باید هنر نقاشی و هنرهای دیگر را بشناسم و برای تبدیل شدن به آنچه در ذهنم دارم باید هر لحظه تلاش کنم.
 
  • *البته این‌ها به یک تربیت خوب در یک خانواده خوب احتیاج دارد و شما برای این نوع نگاه تربیت شده‌اید. ایده‌تان برای آینده چیست و به دنبال چه کاری هستید؟
اجازه بدهید اول زنگ خطری که این روز‌ها ذهن مرا مشغول کرده است را عنوان کنم. نکته نگران کننده‌ای که وجود دارد این است که چرا گوش مردم اینقدر برایشان بی‌اهمیت شده است و اجازه ورود هر نوع موسیقی‌ای را به آن می‌دهند. چرا مردم ما همانطوریکه سعی می‌کنند لباس خوب بپوشند، غذای خوب بخورند، جای خوب زندگی کنند، این توقع را از خودشان ندارند که به موسیقی خوب هم گوش کنند. موسیقی سنتیمان به نوعی وصل است به شعر و این روز‌ها حتی به شعر هم آنگونه که باید توجهی نمی‌شود. جدای از اینکه باید توسط متولیان جامعه بسترسازی فرهنگی شود، من به عنوان یک نوازنده سعی می‌کنم تا جایی که می‌توانم برای تولید این موسیقی خوب تلاش کنم. همیشه برای من این سوال است که بسیاری از مردم بر اساس چه معیارهایی این موسیقی‌ها را به عنوان موسیقی موردپسند خود برگزیده‌اند. انتخاب برخی از این موسیقی‌ها حتی با گوش غیر موسیقایی هم سخت است. مردمی که این همه به جوانب دیگر زندگیشان می‌پردازند و برای آن خرج می‌کنند و وقت می‌گذارند چرا یک باز به گوششان نمی‌گویند گوش عزیزم، بیا این یک ساعت موسیقی خوب گوش کن. بیا بتهوون و باخ گوش کن. بیا موسیقی درست بشنو.
 
  • *چه پیشنهادهایی برای شنیدن دارید که دوست دارید به مخاطبانمان بگویید؟
پیشنهاد من این است که اول به خود موسیقی بپردازند نه به کلام آن. یعنی اجازه بدهید که این اصوات روی تک تک سلول‌های شما بنشیند و از آن لذت ببرید نه اینکه از‌‌ همان ابتدا به دنبال کلام باشید. هر آدمی خصوصیات و علاقمندی‌های خودش را دارد و او باید به دنبال این باشد تا ببیند کدام موسیقی عمیقی روی او تاثیر می‌گذارد و برای او دلپذیر است.
 
  • *می خواستم پیشنهاد دقیق‌تر بدهید
سه آهنگساز دنیا هستند که هر سه با ب شروع می‌شوند: باخ، بتهوون، برامس. این سه آهنگسازی هستند که همه باید آثارشان را بشنوند. پدر من که هفتاد و دو سال دارد، هر وقت به او بگویم چه موسیقی را می‌خواهد بشنود نام این سه نفر را می‌گوید. این موسیقی‌ها روی روح و روان ما تاثیر می‌گذارند و این تاثیر تاثیری لحظه‌ای نیست بلکه اثر آن باقی می‌ماند و روح ما را صیقل و به آن آرامش می‌دهد. من به این سه موزیسین اعتقاد و به آن‌ها علاقه دارم.
 
  • *موسیقی ایرانی چطور؟
انتخاب در موسیقی ایرانی کمی سخت است چون موسیقی ایرانی از قدیم الایام شعرمحور و خواننده محور است.
 
  • *شما یک موزیسین و موسیقی‌شناس هستید که گوشتان برای شنیدن موسیقی خوب تربیت شده است. اکثریت مردم برای اینگونه شنیدن موسیقی تربیت نشده‌اند و آن‌ها اکثرا عواطف لحظه‌ای خود را مد نظر قرار می‌دهند برای همین است که جذب موسیقی کلام محور و ساده‌تر پاپ می‌شوند و این البته مربوط به همه جای دنیاست.
درست است. آن‌ها هم به موسیقی پاپ توجه می‌کنند اما موضوع فرق می‌کند. آن‌ها اگر بخواهند در کنار دوستان خوشحال باشند و انرژیشان را تخلیه کنند به موسیقی پاپ گوش می‌کنند یا به کنسرت می‌روند اما در بیشتر اوقات هم به موسیقی‌های خوب گوش می‌کنند چون از کودکی اینگونه بزرگ شده‌اند. موسیقی پاپ مصرف روزانه دارد و برای‌‌ همان سال تولید می‌شود و تمام می‌شود.
 
  • *دلتان می‌خواهد چه کاری انجام بدهید؟
دلم می‌خواهد خودم کار کنم، خودم و خودم و خودم.
 
  • *تنهایی؟ به آهنگسازی هم فکر کردید؟
من درس آهنگسازی را نخواندم. شاید بخواهم بروم دنبال خواندن درس آهنگسازی.
 
  • * تا چه مقطعی درس خواندید؟
در هنرستان نوازندگی خواندم و بعد به دانشگاه علمی و کاربردی رفتم تا درسم را در دانشگاه ادامه دهم اما آنقدر سطح دانشگاه پایین بود که ادامه ندادم و درسم را نصفه‌‌ رها کردم. می‌توانم بگویم سطح آنجا که من در آن درس می‌خواندم از سطح هنرستانمان بسیار پایین‌تر بود و من فقط وقتم هدر می‌رفت اگر درس را ادامه می‌دادم.
 
  • *به این فکر نکردید که درستان را در خارج از ایران ادامه دهید؟
فکر کردم اما شاید به این دلیل که حتی روی یک نفر ایرانی تاثیر بگذارم و موسیقی خوب را به گوشش برسانم، نرفتم. این موضوع برای من خیلی مهم است. کاری که الان کوارتت الوند دارد انجام می‌دهد و یک سری کنسرت‌های رایگان را در مکان‌های عمومی و جایی مثل شهر کتاب می‌گذارد و در آن برای مردم کارهای موتزارت و بتهوون و آهنگسازان بزرگ دنیا را اجرا می‌کند.
 
  • *اگر امکان دارد توصیه‌ها و پیشنهادهایی برای خانواده‌ها داشته باشید تا چگونه گوش بچه‌هایشان را برای شنیدن موسیقی خوب تربیت کنند.
من می‌دانم محدودیت‌ها و ناگزیری‌های زیادی وجود دارد و رادیو و تلویزیون باید موسیقی خوب پخش کنند و نمی‌کنند و گوش بچه‌ها در معرض این صدا‌ها قرار دارد ولی این‌ها همه می‌تواند بهانه هم باشد. ما همیشه برای بچه‌هایمان بهترین‌ها را می‌خواهیم و در مورد موسیقی هم باید همین باشد. ما باید موسیقی‌های مختلف را بشنویم و از بین آن‌ها موسیقی مناسب بچه را انتخاب کنیم. این مثل کتاب خواندن می‌ماند. الان مردم به آرایش خودشان بیشتر می‌رسند تا وقت گذاشتن برای کتاب خواندن. من نمی‌توانم بگویم که کسی باید برای من کتاب بخواند. خودم باید کتاب بخرم و بخوانم. پدر و مادر‌ها اول باید خودشان شروع کنند و بعد بهترین‌ها را برای بچه‌شان انتخاب کنند. الان عصر عصر اینترنت هست و توی اینترنت می‌شود جستجو کرد و بهترین‌ها را برای بچه انتخاب کرد. اگر به یک بچه عروسک بد بدهید تصورش از عروسک‌‌ همان می‌شود که دارد اما اگر عروسک خوب را دیده باشد دیگر خوب و بد را ازهم تشخیص می‌دهد. در موسیقی و کتاب هم همین است.
 
  • *اگر بخواهید با یک خواننده به عنوان تک نواز ویولن سل همکاری کنید دوست دارید این خواننده چه کسی باشد؟
همایون شجریان
 
  • *آهنگ آلبوم آرایش غلیظ را شنیدید و آیا تاییدش می‌کنید؟
هرقدمی که برای پیشرفت موسیقی ایرانی برداشته شود را ستایش می‌کنم. سهراب پورناظری این قدم را برداشته، علی قمصری این قدم را برداشته و این‌ها دارند به سمت نوآوری در موسیقی ایرانی می‌روند و اینکه من همایون شجریان را عنوان کردم به این دلیل است که این هنرمند، هنرمند ریسک پذیری ست و کسی ست که به سمت جلو حرکت می‌کند و خلاقیت دارد. بسیاری از هنرمندان وقتی در یک مقطع قرار می‌گیرند و در آن سبک و سیاق موفق می‌شوند خودشان را در آن سطح نگه می‌دارند و ریسک تغییر و خلاقیت را نمی‌پذیرند اما همایون شجریان اینگونه نیست و من بابت این قضیه ستایشش می‌کنم.
 
  • *یکی از آخرین گروه‌هایی که با آن‌ها همکاری داشتید «آنسامبل ذاستا» بود که فکر کنم از همه بیشتر برایتان ایده آل بود. هم گروه جمع و جور و حرفه‌ای بود و هم کار‌هایش برای شما دلپذیر‌تر. از این گروه بگویید.
این اولین باری بود که من با ساز کنترباس روی صحنه می‌رفتم و فردین خلعتبری این کار‌ها را طوری نوشته بود که کنترباس نقش خیلی پررنگی داشت و این برای من خیلی ارزش داشت. به جرات می‌توانم بگویم که بهترین نوازندگان ایران در این گروه هفت نفره ساز می‌زنند، از پدرام فریوسفی تا بقیه بچه‌ها. خیلی وقت نیست که ما این آنسامبل را تشکیل دادیم ولی آنچه از بازتاب نظرات مردم و موزیسین‌هایی که اجرا را دیدند شنیدیم این بود که واقعا اجرای موفقی داشتیم. حس خودمان روی صحنه هم همین را می‌گوید. این اجرایی بود که باعث شد مردم موسیقی را بشنوند. موسیقی که درست اجرا شود و موسیقی خوبی هم باشد هیچ وقت آدم را خسته نمی‌کند.
 
  • *امیدوارم کار این گروه ادامه پیدا کند
ما خیلی ایده‌های زیادی برای ذاستا داریم و کنسرت‌های زیادی هم می‌خواهیم بگذاریم با خوانندگان مختلف و همینطور کنسرت‌های بدون کلام. همچنین حتما از آهنگساز‌ها دعوت می‌شود که برای این ترکیب از ساز‌ها کار بنویسند. این یکی از بهترین آنسامبل‌هایی بود که من در آن ساز زدم و به این خاطر که اولین بار بود که با کنترباس روی صحنه ظاهر می‌شدم، ارزش بیشتری هم برایم داشت.
 
  • *چرا؟ مگر کنترباس را بیشتر از ویولن سل دوست دارید؟
نه. اصلا صحبت بیشتر دوست داشتن نیست. من با ویولن سل بزرگ شدم و جایگاهش با کنترباس کاملا متفاوت است. این ساز آنقدر غنی است که شما روی صحنه با آن هر کاری می‌توانید بکنید ولی قضیه کنترباس با آن فرق می‌کند و مخصوصا در این کنسرت از این ساز خیلی درست استفاده شده بود.
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 9 فروردین 1394 - 11:21

برچسب ها:

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود دلم می‌خواهد خودم کار کنم، خودم و خودم | موسیقی ما