برنامه یاد بعضی نفرات
 
نقدی بر رفتار رسانه‌ای حافظ ناظری؛
فرصت‌هایی که حافظ می‌سوزاند

[آرش نصیری - روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ]

این یادداشت نه نقد آلبوم و کار حافظ ناظری‌ست و نه نقد شخصیت او، این‌ها گزارش یک خبرنگار است از فرصت‌هایی که یک چهره مستعد موسیقی از دست می‌دهد و افسوسی‌ست بر توانایی‌هایی که هدر می‌رود.
 
***

اینکه یک موزیسین جوان در حوالی بیست و چند سالگی این فرصت را پیدا می‌کند که کنسرت استاد شهرام ناظری را تنظیم و ارکس‌تر ایشان را رهبری کند، فرصت ویژه‌ای‌ست که در اوایل دهه هشتاد نصیب فرزند استاد ‌شد و البته حافظ ناظری از این فرصت مغتنم بهترین استفاده را کرد تا کنسرت سعدآباد یک اتفاق ویژه در زندگی هنری او باشد. او در آن اجرا به همگان نوید از راه رسیدن یک استعداد تازه در موسیقی ایران را داد، اما این فرصت‌ها که در سن کم به دست می‌آیند، به‌‌ همان اندازه که می‌توانند موثر باشند، در صورت نبود زمینه‌های لازم می‌توانند مانع هم باشند. نه اینکه آن فرصت و کنسرت موفق حدود یک دهه قبل مانع رشد هنری و تکنیکی حافظ شده باشد، اما به نظر می‌رسد حسی را در حافظ ایجاد کرد که حالا، مانع بزرگ حافظ است. حسی که می‌تواند اعتماد به نفس باشد اما بیشتر غرور است و در ادامه خواهیم دید که این رفتار‌ها و این غرور-حتی اگر به جا هم باشد- چه اندازه غیر رسانه‌ای‌ست. روی کلمه غیر رسانه‌ای تاکید می‌کنم چرا که حافظ ناظری بیشتر از هر موزیسین دیگری به آن اعتقاد و توجه دارد.
 
***
 
غرور و اعتماد به نفس به اندازه یک مو با هم فاصله دارند، در حالی که یکی بد مطلق است و دیگر خوب. مردم در برابر غرور موضع می‌گیرند، حتی اگر در وهله اول مرعوب شوند. شما اگر بخواهید آنچه دارید را بزرگ‌تر از آنچه هست نشان دهید، آن‌ها که از شما این را می‌شنوند، تا جایی که می‌توانند از توصیفاتی که شما ساخته‌اید کم می‌کنند در حالی که اگر شما چیزی در این باره نگفته بودید و خودشان متوجه آن کیفیت شده بودند، درصدی هم به آن می‌افزودند. آنچه از اعتبار محصولتان کم می‌کند، آفتی‌ست که غرور و تعریف و تمجید خودتان از خودتان به آن محصول وارد می‌کند و حافظ این نکته را، وقتی از ایران به آمریکا رفت که ادامه تحصیل بدهد، با خود نبرد. با سری پرشور و البته پر از غرور رفت و وقتی برگشت، آن حس که در حوالی بیست سالگی دچارش شده بود، چهارده سال بزرگ‌تر شده بود. حالا چهارده سال بعد است.
 
***

آنچه شما از پدر به ارث می‌برید، ممکن است همه دارایی‌های او باشد اما همه اعتبار هنری او، مال خود اوست و این چیزی‌ست که ذره ذره و با خون جگر به دست آورده است. استاد ناظری، وقتی در اوج توانایی آواز خواندن در سبک و سیاق ردیف متداول دستگاهی ایران بود و وقتی آلبوم‌های «گل صدبرگ» و «آتش در نیستان» سر به آسمان می‌ساییدند، راه دیگری را در آوازخوانی و شیوه اجرا در پیش گرفت تا «نیمای آواز ایرانی» باشد. او برای رسیدن به اینجایگاه تجربه‌گرایی و توجه و تعمق در اشعار و آواز بزرگان را در دستور کار قرار داد و همیشه این روند را ادامه داد و نسلی از خوانندگان و آهنگسازان را تحت تاثیر خود قرار داد و معنی نوگرایی هم همین است؛ حرکت در درون سنت و افزودن تجربیاتی ویژه و خلاقانه به آن و ایجاد فضایی تازه در آن و این روش، بیشتر از آنکه به گفتن و حرف زدن احتیاج داشته باشد، به نوشتن و عمل احتیاج دارد. کاری که استاد ناظری و علیزاده کردند. استاد ناظری در سالهای بعد از می‌انسالی درباره سبک و روش و کاری که کرده است سخن گفت و آن موقعی بود که همگان-قبل از خود ایشان- این توصیفات و تعریفات را آغاز کرده بودند اما حافظ ناظری از ابتدا تبلیغات را بخش اصلی روش خود قرار داده است و اتفاقا در شب جشن موسیقی ما، استاد علیزاده همین نکته را یادآور شد. بخش اصلی و مهم اعتراض استاد هوشنگ کامکار هم همین بود که نتیجه‌اش نوشتن آن نقد نسبتا تند بود که پاسخ تند‌تر حافظ را به همراه داشت و این اولین فرصت مهمی‌ بود که حافظ از دست داد. اینکه کسی در پایه و سن و سال هوشنگ کامکار درباره او و کارش حرف بزند و او به جای آنکه از کنار بخش‌هایی از آن بگذرد و فقط بخش‌های فنی را بولد کند و به آن‌ها پاسخ دهد و به این ترتیب جلوی موج منفی ایجاد شده بر علیه آلبومش و خودش را بگیرد و یک فضای مثبت رسانه‌ای ایجاد کند. این فرصت یک بار دیگر هم به وجود آمد و او این بار هم نه تنها از آن استفاده نکرد، بلکه همه اقدامات را برای ایجاد و تقویت موج منفی رسانه‌ای علیه خود و کارش انجام می‌دهد. نمونه‌اش مصاحبه او با روزنامه شرق در روز شنبه نوزده مهر که هرچند کمی آرام‌تر و مثبت‌تر است اما هنوز آن آفت‌های ویران‌کننده را با خود دارد.

آنچه حسین علیزاده در شب جشن موسیقی ما گفت، هر چند واکنش تندی در برابر حرف‌ها و اقدامات حافظ ناظری بود، حاوی نکات پدرانه‌ای برای یک موزیسین جوان هم بود و این موزیسین جوان باید این نکات پدرانه را بزرگ کند نه آنکه در فکر پاسخگویی به استاد باشد. علیزاده یکی از سمبل‌های نوگرایی در موسیقی‌ست و اگر نکته‌ای را جلوی جمع بزرگ خانواده موسیقی گفت، حافظ آنقدر باید باهوش باشد که خود را تمام قد در مقابل او و سخنانش قرار ندهد اما به نظر می‌رسد او آنقدر خود را بزرگ فرض کرده و آنقدر کار خود را مهم و سطح بالا می‌داند که حتی قادر به دیدن جایگاه حسین علیزاده هم نیست. این نتیجه‌‌ همان حسی‌ست که بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و چون سدی، جلوی پیشرفت فنی و اجتماعی او را گرفته است. بدون این فضا که خودش ایجاد کرده و اگر تواضع و نقدپذیری را سرمشق کارش قرار دهد، حافظ ناظری موزیسین قابل قبول و آینده‌داری‌ست و حتما به آن اهداف که دارد خواهد رسید. موسیقی محل عمل است و آلبوم اول یک موزیسین، حتی اگر شاهکار هم باشد، دیگران را به ستایش نمی‌نشاند. دیگران صبر می‌کنند تا ببینند اثرش کار یک موزیسین نابغه یا یک اتفاق است. حافظ حالا باید بشنود اما دریغ او هم گوش‌های خود را می‌بندد و هم سعی دارد با بزرگ‌تر کردن و اغراق در موفقیت‌هایش، گوش و دهان همه را ببندد. این یک اشتباه بزرگ رسانه‌ای و حتی اخلاقی‌ست.
 
***
 
برای ماهنامه تجربه مصاحبهٔ مفصلی با استاد ناظری انجام داده بودم و تیترش را گذاشته بودم: «نیمای موسیقی ایرانی». وقتی قبل از چاپ این تی‌تر را به ایشان نشان دادم گفت: «نه، در موسیقی ایران علیزاده و چند نفر دیگر هستند که وقتی صحبت از نوگرایی در کل موسیقی می‌شود باید نام آن‌ها را برد. کاری که من کردم در زمینه آواز است.»

این شیوه نگاه منصفانه و متواضعانه یک استاد است که بیش از چهل سال است در سطح اول موسیقی‌ست که می‌تواند بزرگ‌ترین الگوی فرزندش هم باشد و حافظ که حالا راه مستقلی را پیش گرفته است، باید خود و جایگاهش را از جایگاه استاد جدا ببیند و فرض کند یک موزیسین جوان است که تازه آلبوم اولش را منتشر کرده است اما دریغا که طوری برخورد می‌کند که این آلبوم در ادامه آثار پدر اوست و جای نقد ندارد.

این‌ها توصیه‌ها و خواهش‌های دوستانهٔ یک دوست یا علاقمند است که اقلا از نظر رسانه‌ای از شما متخصص‌تر است.

آقای ناظری عزیز، از این ضدتبلیغ علیه کار خودتان دست بردارید و اصلا مصاحبه نکنید. فقط کار بسازید و اجرا کنید. هیچ کس شما را بابت کوتاه آمدن دربرابر سخنان بزرگ‌تر‌هایتان ملامت نخواهد کرد مخصوصا اگر این بزرگان کسانی باشند که در کنار آن‌ها بزرگ شده‌اید. هیچ چیز نباید باعث شود که شما به دوست دیرین پدرتان و بزرگترتان توهین کنید حتی اگر او تند‌ترین حرف‌ها را برعلیه شما زده باشد. اگر آنجا متواضعانه فقط پاسخ‌های فنی را گفته بودید و تندی‌ها را باذکر چند جمله به بزرگتری یک بزرگ‌تر بخشیده بودید، حتما رفتار رسانه‌ایتان بیشترین تاثیر مثبت را برای خودتان و آلبومتان به وجود می‌آورد. در اینجا این روش‌های تبلیغی بیشتر جواب می‌دهد نه از موضع بالا نگاه کردن، در این حد که در همین مصاحبه با شرق بگوید آلبوم چارتار را نشنیده‌اید. این یک ضدتبلیغ است چون حالا چند هفته از جشن موسیقی ما گذشته و حتی اگر موقع گرفتن جایزه موسیقی ما آن را نشنیده بودید، حالا باید آنقدر کنجکاو بودید که آلبومشان را بشنوید تا متوجه شوید چه ساخته‌اند که با شما مشترکا اول شده‌اند.

هنرمند ارجمند و آهنگساز خوب و خوش قریحه از خانوادهٔ عزیز ناظری، لطفا طوری رفتار کنید که همه ما برای موفقیت‌های بزرگترتان در عرصه‌های جهانی دعا کنیم نه اینکه آنقدر انرژی‌های منفی وجود داشته باشد که همهٔ موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید هم لابلای آن‌ها گم شوند.

 اگر فکر می‌کنید این شیوه تبلیغ رسانه‌ای شما مفید است، این روش را در آمریکا پی بگیرید. اینجا سرزمینی‌ست که مردمش این ضرب‌المثل را دارند:

 «درخت هرچه پربار‌تر است، سربه زیر‌تر است»
و همینطور: «افتادگی آموز اگر طالب فیضی/ هرگز نخورد آب زمینی که بلند است»

و برای این شعرهاست که صائب تبریزی را دوست دارند:
 «سرکشی از سر بنه چون آتش سوزان که کرد/ سجده‌گاه سرفرازان خاک را افتادگی
با گرانقدران تواضع کن که برمی‌آورد/ دانه‌ها را روسفید از آسیا افتادگی
بر زمین ناورد صائب پشت ما را هیچ کس/ با زمین تا پشت ما کرد آشنا افتادگی»
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 23 مهر 1393 - 00:41

دیدگاه‌ها

یکشنبه 20 مهر 1393 - 12:33

آقای نصیری
ما در کشوری زندگی می کنیم که هنرمندانش چشم دیدن موفقیت هنرمند دیگر را ندارند.
حافظ ناظری با این آلبوم افتخارات بین المللی کسب کرد اما دریغ از تشویق کوچکی از اهالی موسیقی.
شما می تونید تصور کنید که چه تلاش هایی صورت گرفته برای تولید این آلبوم؟
چه نوازنده هایی برای این آلبوم نوازندگی کردند؟
وظیفه ی حافظ ناظری دفاع از آلبوم، نوازندگانش و ... بوده و هست، اتفاقا اخلاق این رو حکم می کنه

اما در مورد صحبت هاتون در مورد استاد حسین علیزاده کاملا موافقم.

یکشنبه 20 مهر 1393 - 12:47

حرف درستی زدید
حافظ حتما آدم با استعدادی است و موفقیت‌هایی را هم کسب کرده است من خودم در همین سایت به کار حافظ رای بالا دادم اما باید رفتار درست با اساتید موسیقی را پیش بگیرد

یکشنبه 20 مهر 1393 - 12:55

موسیقی ما جهت یک طرفه به قاضی نرفتن تایید کن:

این نقد هم مثل نقد هوشنگ کامکار پر از بغض و کینه بود.
اساسا چرا باید یک جوون نوپا که اولین اثرش در سطح جهانی با این اقبال مواجه شده رو انقدر از روی حسادت و تنگ نظری مورد نقدهای غیرمحترمانه کنیم؟
مگه ایشون در مصاحبه با شرق چه گفت جناب نصیری؟
چرا این جوون رو انقدر جلوی پاش سنگ میندازید؟
تاکی قزازه این بحث های تنگ نظرانه رو ادامه بدید؟
همین متن شما اتش این اختلاف رو سهمگین تر میکنه.حرفهای حافظ خیلی منطقیه.چرا اینجا نیاوردید و اشاره نکردید؟
چرا باید حافظ یه گروه موسیقی که بزرگ شدنش بدلیل فقر خلاقیت تو موزیکمونه و بس.رو بشناسه؟
چارتار چه حرف جدیدی تو موزیک میزنه؟
ایا غیر از اینه که اقبال مردم از کنسرتاشون بدلیل خسته شدن از فضای متعارف پاپه؟

صحبت های حافظ ناظری بعد از جهان سومی خطاب شدن از طرف حسین علیزاده در جشن موسیقی ما:

با تمام احترامی که برای ایشان قایلم، باید بگویم با اینکه من به قول ایشان یک جهان‌سومی هستم، ولی افتخار می‌کنم که حداقل توانسته‌ام یک اثر موسیقی را برای اولین‌بار در جهان‌اول به شماره‌یک برسانم که برای نام پرعظمت ایران ارزشی کوچک به ارمغان بیاورد. البته کاری نداریم به اینکه اثرم تقلید بوده یا غیرتقلید چراکه تاریخ در این مورد بهتر از ما قضاوت خواهد کرد.
ولی در مورد دوم، باید بگویم ایشان به‌درستی ما را جهان‌سومی می‌خوانند؛ چون فقط شاید در جهان‌سوم است که انسان‌ها به علت سنشان می‌توانند هر حرفی را اعم از درست یا غلط، تشویق یا توهین‌آمیز نثار کوچک‌ترها کنند. کوچک‌ترها هم باید دهانشان را ببندند و چیزی نگویند و فقط محکوم به پندگرفتن شوند؛ حتی اگر این نصایح درست هم نباشند. اتفاقا در جهان‌اول برای هرموجود زنده‌ای حتی حیوانات، به اندازه انسان ارزش قایلند و به آنها حق زندگی می‌دهند. آیا منطقی است که هرکس فقط به‌دلیل سنش، هرچه خواست بر زبان بیاورد و انتظار داشته باشد دیگران سکوت اختیار کنند؟ من اصلا نمی‌خواهم بر کارها و رفتار خودم مهر تایید بزنم، اما آیا احترام به این معناست؟ اینگونه ما باید راه ترقی را پیش بگیریم؟ آیا ما در قرون‌وسطی زندگی می‌کنیم؟ مگر احترام تا حدی دوطرفه نیست؟

ادامه صحبت ها:

نه، اصلا اینطور نبود همه حق دارند نظراتشان را بگویند. این را فراموش نکنید که پیشکسوتان باید الگوی جوانان باشند. درباره احترام به استاد هم شما دیدید آقای‌ساکت در مورد آقای‌علیزاده چه گفت؛ اینکه هرروز ساعت شش‌صبح ایشان در کانون را برایشان باز می‌کردند و… ملاحظه کردید چگونه از محبت‌های ایشان یاد می‌کردند. ولی در مورد من و اثرم، جناب‌کامکار قدری کم‌لطفی کردند. من هم به آن واکنش نشان دادم ولی این داستان‌ها را باید کنار گذاشت و به یکدیگر عشق ورزید. من حقیقتا و از صمیم قلب، آقای‌کامکار را دوست دارم، تمام خانواده‌شان را نیز همین‌طور، شاید بسیار عمیق‌تر از آقای‌علیزاده چون با ایشان هیچ ارتباط خاصی نداشته‌ام و فقط برای ایشان احترام قایلم؛ ولی در کنار خانواده کامکارها بسیار وقت گذرانده‌ام

موسیقی ما تایید نکنی یعنی سوار موج هوشنگ کامکار و دوستان شدی

یکشنبه 20 مهر 1393 - 18:51
شوالیه

خیلی زیبا پاسخ داده حافظ. منطقی ترین حرفی که تو این گفتگوها رد و بلد شد این جملات حافظ هست که بالا اوردید.
«باید بگویم ایشان به‌درستی ما را جهان‌سومی می‌خوانند؛ چون فقط شاید در جهان‌سوم است که انسان‌ها به علت سنشان می‌توانند هر حرفی را اعم از درست یا غلط، تشویق یا توهین‌آمیز نثار کوچک‌ترها کنند. کوچک‌ترها هم باید دهانشان را ببندند و چیزی نگویند و فقط محکوم به پندگرفتن شوند؛ حتی اگر این نصایح درست هم نباشند. اتفاقا در جهان‌اول برای هرموجود زنده‌ای حتی حیوانات، به اندازه انسان ارزش قایلند و به آنها حق زندگی می‌دهند. آیا منطقی است که هرکس فقط به‌دلیل سنش، هرچه خواست بر زبان بیاورد و انتظار داشته باشد دیگران سکوت اختیار کنند؟ من اصلا نمی‌خواهم بر کارها و رفتار خودم مهر تایید بزنم، اما آیا احترام به این معناست؟ اینگونه ما باید راه ترقی را پیش بگیریم؟ آیا ما در قرون‌وسطی زندگی می‌کنیم؟ مگر احترام تا حدی دوطرفه نیست؟»
متاسفانه ما در کشورمون فرهنگ نقد نداریم. یه کسی یه حرفی زده و یه کس دیگه جوابشو داده. دلیلی نداره هر دیقه تیتر بزنیم و به اختلافات دامن بزنیم. برای حسین علیزاده هم واقعا متاسفم که هر چند خیلی استاد و کار بلد و چِ و چِ هستن. ولی میتونستن این حرفا رو درِگوشی به حافظ بزنن.نه تو جشن معتبر موسیقی ما
اینها هم از حافظ فقط میخوان سکوت کنه :|
واقعا اگه این دوستانی که با اون نقد ها و این تیترها به اخرت اعتقاد دارن، بترسن. چون کارون جز حسادت نیست

216.185.45.147
دوشنبه 21 مهر 1393 - 11:17
همایون

من هم با حرفهای شما موافقم

91.99.147.91
یکشنبه 20 مهر 1393 - 17:41

حافظ داره اشتباه می کنه و برخورد رسانمه ای ش باعث می شه دید بدی نسبت بهش ایجاد بشه!
نوشته ی جالبی بود و دوستش داشتم!
ولی ای کاش در مورد این همه نقد بی خود و تهمت الکی هم می نوشتید! حافظ جوونه و مسلماغ کار بزرگی کرده!! خیلی بزرگ ! همین که سونی یک کار رو از ایران پخش کنه پلی میشه برا بقیه!!
من فکر می کنم این همه دروغ و تهمتی که توی این چند ساله به حافظ زدند، و یکی یکی هم غلط از آب دراومد باعث شده حافظ صبرو تحملش رو از دست بده!
کاش یک نفر بود به سایر به حساب هنرمندان و منتقدان دلسوز!! حافظ می گفت که تا از چیزی مطمین نشدید ازش صحبت نکنید!
متاسفانهسالهاست بوی حسادت از گفته های برخی ها (البته مسلما منظورم آقای کامکار نیست) می یاد و واقعا این مساله ناراحت کننده ست!
هیچوقت یادم نمی ره زمانی کمپینی درست کرده بودند که بگن حافظ ناظری دانشگاه موسیقی نرفتهخ! گفتند دورغ می گه سونی می خاد باهاش کار کنه، گفتند که ...... و اینا همه خیلی هاش روی نت موجود هست هنوز!
چناب نصیری، ای کاش شما هم حداقل اشاره ای به این موضوع می کردید. در باره ی اراجیفی که چند ساله در مورد ایشون می زنند!
البته تکرار می کنم برخورد حافظ ناظری با نقد اقای کامکار واقعا درست نبود! هر چند باید جوابی داده می شد! البته نقد آقای کامکار هم نقدذ نبود و شما باید اینو توی نوشتتون می آوردید!
دست اخر آرزوی موفقیت دارم برای همه موزیسین های ایران و امیدوارم این قدمی که حافظ برداشته رو سایر هنرمندانمون ارج بذارند چون مسلما پلی میشه برای سایرین!
همیشه اولین قدم سختترین قدم هستش!

یکشنبه 20 مهر 1393 - 18:02

درود بر گردانندگان گرامی « موسیقی ما » بویژه جناب تویسرکانی

جناب نصیری
به یقین در اندیشه شما هم نوعی دلسوزی بوده که دست به نقد برده اید ، اما به گمان من هم حافظ در گفتگو با شرق به پیشکسوتان بی احترامی نکرده و حتی در جایی از تیره کردن فضا از پس نقدهای بین خود و جناب هوشنگ کامکار خواست که بگذرد و اشاره کرد کنون باید همه به هم عشق بورزیم ، و از سویی استاد علیزاده بزرگ موسیقی ماست در این گفته شکی نیست اما هرگز نگاه مطلق گرایانه به هیچ چیز و هیچ کس نداشته باشیم ، آیا اگر روزی جوانی بر پیشکسوتی نقدی کند براستی به خطا رفته ؟ و یا آیا بزرگ و پیشکسوت با یک نقد همه چیز خود را از دست می دهد و بزرگی او زیر سوال می رود ؟ که اگر خدای ناکرده چنین باشد باید بر آن بزرگان و بزرگی هایشان زار گریست . به گمانم هرگز چنین نیست بگذارید ما مخاطبان و دوستداران موسیقی سبب برافروختن آتش کینه نباشیم که هنرمندان از جان یکدیگر را دوست دارند و به هم احترام خواهند گذاشت .

دوشنبه 21 مهر 1393 - 09:00

سلام به دوستان
فکر می کنم مهم ترین نکته بحث من این بود که جناب حافظ ناظری از همان ابتدا از موضع بالا وارد شد و طوری صحبت کرده که انگار تنها او قرار است موسیقی ایران را در دنیا مطرح کند. این برخورد باعث موضع گیری دیگران می شود و این طبیعی ست. در فضای موسیقی و بین همه آنها که کار می کنند و کار می شنوند رقابت وجود دارد. در این مورد خیلی می توان حرف زد و شاید موضوع یک یادداشت دیگر باشد. اصل موضوع این است که همه در مقابل کسی که از موضع بالا به همه چیز و همه کس نگاه می کند موضع میگیرند. من در سال 86 یا 87 وقتی حافظ در آمریکا بود، شماره اش را از استاد ناظری گرفتم و زنگ زدم و در آن گفتگو چنان از موضع بالا در مورد همه موجودیت موسیقی ما حرف زد که تصمیم گرفتم به احترام استاد کلا سکوت کنم و له یا علیه اش چیزی ننویسم و ننوشتم.
آنچه در این یادداشت نوشتم فقط از سر دوستی و دوست داشتن است. من با حافظ هیچ دوستی ندارم اما افتخار دارم بارها با استاد ناظری گفتگو و مراوده داشتم. حافظ باید فقط کار بنویسد و برای اینکه چه چیز بگوید و بنویسد مشاور داشته باشد. او یک آرتیست است و لابد خودش بهتر از هر کسی می داند که در آمریکا آرتیست ها برای هر بخش از فعالیت هایشان یک نفر دارند که با او مشورت می کنند. او باید نگاهها را به سمت خودش جلب کند اما برای کسی که از موضع بالا به همه چیز نگاه می کند کسی کاری نمی کند. حافظ باید بداند در مورد شکل آوازخوانی اش حتما حرف و حدیث و نقد وجود دارد و حتما خیلی ها ممکن است از این شکل خواندن حتی متنفر باشند. باید به دیگران این حق را بدهد. یادم هست وقتی استاد ناظری «دل میرود زدستم» را با شکل ویژه تحریر خوانده بود من عاشقانه آن را دوست داشتم و دارم اما چند تن از دوستان موزیسین من به شدت به آن اعتراض داشتند و بد می گفتند. آنها بعدا و به مرور پذیرفتند و استاد هم برای این پذیرفتن یا نپذیرفتن با کسی دعوا نکرد. فقط کارش را ادامه داد.
می خواستم یک خط بنویسم. پرگویی کردم. حرف زیاد است و مهم ترین نکته این بحث و آن بحث این است که حافظ باید وقتش را به ساختن بگذراند نه گفتن.
خدا می داند که من قصد غیردوستانه ای از طرح این بحث نداشتم و ندارم.

دوشنبه 21 مهر 1393 - 14:40
شوالیه

جناب نصیری عزیز و بزرگوار
چرا نباید نگاه از بالا داشته باشه؟
متاسفانه شما هم نگاهتون مثل حسین علیزاده و هوشنگ کامکار و باقی بزرگانه ( بزرگانی که میگم، نه به سن و سال بلکه به دانش موسیقیه )
اتفاقا بنظرم همین نگاه گسترده و وسیعش و به قول شما از بالا، به موسیقی ایران همچین موفقیتی رو براش به همراه اورده...چرا باید خودش رو مدام در قید و بند این رسوم و عرف های غلط و اشتباه ایرانی قرار بده که افراد بزرگتر از خودش به لحاظ سنی رو از خودش بالاتر بدونه؟!
حسین علیزاده چقدر موسیقی ایرانی ها رو به جهانیان شناسوند؟ جز چند تا کنسرت در دانشگاه های امریکا و موزه هاشون...کدوم اهنگ حسین علیزاده یا کدوم اهنگ هوشنگ کامکار رو یه اروپایی یا امریکایی گوش میده؟!
من یه پله عقب تر میام. مردم خودمون این موسیقی سنتی رو چقدر دنبال میکنن ...جوونامون چقدر اشتیاق دارن؟!
در حالی که حافظ ناظری البومی ساخت که من خودم در شبکه های اجتماعی به عینِ دیدم جوونا گوش دادن و ارتباط برقرار کردن...اینهمه اقبال جهانی... رتبه یک بیلبورد!! ... پرفروش ترین البوم کمپانی سونی در کنسرت... کلی موسیقی دانان بزرگ جهان این البوم رو تایید کردن... رسانه هایی مثل سی ان ان امریکا بارها پوشش دادن اخبارشو و حتی با حافظ همین رسانه معتبر مصاحبه کرد... این از جهان.

حالا میایم داخل ایران... یه استاد بزرگ موسیقی ایران یه نقد که چ عرض کنم، مینویسه دریغ از یک نکته مثبت در البوم!!!!!و کلی اطلاعات غلط در مورد مدت زمان البوم و نوازنده ها و... میبرنش تو جشن موسیقی ما ازش تقدیر کنن یکی دیگه از اساتید میره جلوی چشم اونهمه حضار و هنرمند اون حرفها رو میزنه... میرن برای اثبات درس نخوندنش تو دانشگاهی که اعلام کرده فارغ التحصیلشه صفحه درست میکنن!! الانم شمای خبرنگار میاید میگید چرا فکر میکنه موسیقی ایرانو به جهان معرفی کرده؟
من از شما میپرسم چرا این نگاهو نداشته باشه؟مگه این کارو نکرده؟!
مگه کارش اونقدر قوی نبوده که میلیون ها نفر اهنگاشو در سراسر جهان شنیدن...
البته میدونم برای حافظ اصلا هنرمندای داخلی مهم نیستن و من ازش میخوام همینجوری از بالا نگاه کنه...چون از ایرانی جماعت جز حسادت و کینه ورزی نخواهد دید

مثل فیلم جدایی نادر از سیمین که تا وقتی داخل ایران تو جشنواره پخش شد همه براش کف زدن ولی وقتی اسکار گرفت هر کی یجور تخریبش کرد...ذات ما ایرانی ها همینه.
من به عنوان یه جوون ایرانی که موسیقی ایران رو کلا دنبال نمیکنم و از فضای موسیقی ایران حقیقتا خسته ام، البوم حافظ رو شنیدم و باهاش ارتباط برقرار کردم و از هنرش واقعا حیرت زده شدم

برای حافظ عزیز هم مینویسم که
شما هر چند از طرف اهالی موسیقی مورد کینه توزی و بغض ورزی قرار گرفتید
ولی مردم پای کار شما مهر تایید زدن و هیچی قابل قیاس با این نیست.
به نظر ایرانی جماعت دقت نکن و کارت رو با تمام قدرت ادامه بده
وقتی هم برای خوندن نظر ما ایرانی ها صرف نکن
که ما تا شما رو پیر نکنیم و خدایی نکرده سرِ مراسم ختمتون حاضر نشیم قدرتون رو نمیدونیم!!! این ذات یه ایرانیه///

در ضمن از استاد علیزاده هم دلگیرم که ایرانی ها رو جهان سومی خطاب میکنن. جهان سومی ترتیبیه برای صنعتی شدن کشورها... که ابتدا امریکایی ها و اروپایی ها صنعتی شدن(جهان اول) بعد شوروی و کشورهای اطراف(جهان دوم) و بعد هم کشوری مثل ما که جهان سومی نامیده شد.
اصولا این بحث چه ربطی به مسائل انسانی و خصوصیت رفتاری ادمها داره؟ یعنی منظور شما استاد موسیقی سنتی ایران اینه که اروپایی ها و امریکایی ها چون از ما زودتر صنعتی شدن پس خصوصیات رفتاری و انسانیشون فراتر از ماس؟
لطفا اگه معنای عبارتی رو نمیدونیم مثل عوام ازش استفاده نکنیم

موسیقی ما ممنونم ازت بابت تایید نظری که من برای نوشتنش وقت گذاشتم

64.40.147.83
دوشنبه 21 مهر 1393 - 11:26

من به یاد نمیارم که هیچ کسی در موسیقی ایران تا بحال اینقدر مورد سرزنش و سرکوب دیگران قرار گرفته باشد.
بس کنید دیگه واقعا شورشو دراوردید. دارید نفس این جوانو در اوایل کارش میگیرید. شما لازم نیست دل سوزی کنید.
به قول سعدی: ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان!!!
چرا حافظ باید تحمل کند و هیچی نگوید؟ میدونید مشکل کچاست؟ حافظ فقط زخم هایی که به خودش میزنید رو تحمل نمیکنه. زخم های کهنه ای که سالها بر دل پدرش هم زده اید هم وجود داره. مجموع این همه درد و رنج باعث میشه که سکوتش رو بشکنه.
شما دلواپسان بیاید بزرگواری کنید و اصلا فراموش کنید که حافظی در موسیقی ایران وجود داره. نصیحت هایتان را در جای دیگری خرج کنید.

سه شنبه 22 مهر 1393 - 11:12

سلام. واقعا تو این نظرات شورش نسل نو علیه نسل پیشین به عینه واضحه....شوالیه -به عنوان شخصی که موسیقی ایرانی گوش نمی دهد و از آن خسته ست - شدیدا موضع می گیرد و از جناب حافظ ناظری می خواهد که از نگاه بالا دیگران را بنگرد -اولین پوست موز زیر پای حافظ - به حافظ می گوید ایرانی ها حسود و کینه ورزن - انگار خود شوالیه عزیز و جناب حافظ آمریکایی اند- مسلم است هر صفت به ایرانی ها بدهید اولین شخصی که موصوف آن صفت می شود خود گوینده ی آن صفت است ... به هر حال از جناب شوالیه ی خسته از موسیقی ایرانی ملتمسانه و محترمانه می خواهم که در مورد استاد علیزاده کمی بیشتر مطالعه کند و بداند که تاثیر ایشان در موسیقی ایران و نقش ایشان در شناساندن موسیقی ایرانی به دیگران بسیار پر رنگ و مهم بوده است... به هر حال با احترام زیادی که برای نظر جنابان شوالیه و همایون قائلم به عنوان کسی که موسیقی ایرانی را دوست دارد موسیقی علیزاده را می پسندد و دنبال می کند و سیر تبدیل یک اتفاق به یک روال را دنبال می کند از جناب شوالیه و جناب همایون می خواهم که از جناب حافظ بخواهیم که توصیه ی حیاتی آقای نصیری را گوش کند و بیشتر موسیقی بنویسد به جای اینکه از خود دفاع کند.بگذارد خود موسیقی و دیگران وظیفه ی دفاع کردن را بر عهده بگیرند....
اما چیزی در دلم مانده که خیلی دوست دارم بگویم که فرهنگ ایرانی با تمام معایبش را بسیار بیشتر از فرهنگ آمریکایی می پسندم ...دوصد گفته چون نیم کردار نیست فرهنگ ایرانی است ....چرا این فرهنگ از بین رفته است مقصر ما هستیم نه فرهنگ ایران و نه غربی ها ...ما هستیم که گرفتار تلویزیون غربی ، ماهواره ی غربی، اینترنت غربی و.... شده ایم و چشم و گوش بسته عزم قربانی کردن فرهنگ ایرانی در پای فرهنگ آمریکایی نموده ایم.....

سه شنبه 22 مهر 1393 - 23:52

با سلام و احترام خدمت همه ی هنر دوستان و بینندگان محترم سایت
اقای نصیری من هم با نظردوستانی جون رومی- شوالیه موافقم. بیش از حد انتظار،دارین به این مسئله دامن می زنید و شما خیال می کنید ادارین بحث رو خیلی متوضعانه جلو می برید اما غافیلد آقای نصیری... بدجوری هم غافلید............................

استاد علیزاده هم اشتباه می کنه خودشو وارد بحثی که به اون ربط نداره می کنه.... خیلی بده . نگاه کنید استاد شهرام ناظری با وجود اینکه بطور مستقیم به حافظ پسرش هست توهین میکنند اونقدر بزرگواری داره که اصلاً حرفی رو نمی زنه. چیه میشه بگیم حرفی رو نداره؟!!! نه خیر .... نیمذاره کدورتی اگر هست ادامه پیدا کنه حالا شما که هیچ.... استاد علیزاده رو نمیدونم چرا میاد وسط وقضیه رو کش میده.
مطمئن باشین الآن خود هوشنگ کامکار هم به اشتباهات لفظی و بخصوص علمی نقدش پی برده...... واقعاً باید به حال شما آقای نصیری و اساتیدی بزرگ مثل علیزاده تاسف خورد شما حتی اجازه نمیدین به خودتون که اشتباهات هوشنگ کامکار رو با دلیل و مدرک و از روی موسیقی و دانش اون توجیه کنین. فقط گیر دادن به حرمت شکسته میشه و نمیشه روی حرف بزرگتر حرف زد و.... در صورتی که همه جوونایی توی موسیقی مثل حافظ به جایی رسیدن با نوار همین اساتید پایه موسیقی خودشونو پی ریزی کردن و قبلا هم گفتم همه جوونا از این اساتید به خوبی و احترام یاد می کنند.ای کاش اساتید هم از این جوونا به خوبی یاد کنند ما خیلی ها داریم که واقعا عالی کار می کنند اسم میارم تا حقی ضایع نشه: طهمورث پورناظری،سهراب پورناظری،حافظ ناظری،پویا سرایی،علی قمصری،میدیا فرج نژاد،پژمان طاهری،شروین مهاجر و......
به هر حال امیدوارم به بحث هایی این چنینی دامن زده نشه که حرمتی شکسته نشه و بازهم می گم که هوشنگ کامکار از روی حسادت این متن رو نوشته و امیدوارم هیچ کس دیگه مثل ایشون خودشو از جلوی چشم نندازه .شما هم آقای نصیری لازم است به اصل مطلب توجه کنین که همون دانش موسیقی رو توجیه کردنه نه غرور و چیزهای دیگه.

سالم و پیروز باشید.

سه شنبه 29 مهر 1393 - 21:08
حامد سلیمانی

جناب آقای عزیزی
شما تو چه جایگاهی هستی که میگی باید به حال استاد علیزاده تاسف خورد!!!؟؟؟
شهرام ناظری اگه حرفی نمیزنه میخواد پسرش استقلال شخصیتی داشته باشه و خودش بتونه از عهده کاراش بربیاد. مگه مدرسه اس که بابا بیاد از بچه ش دفاع کنه. واقعا شما هنوز این رو متوجه نمیشید که چرا شهرام ناظری سکوت کرده ؟؟؟
حتی همه انتقادهایی که نسبت به کار همایون شجریان شد ( آرایش غلیظ ) باعث نشد که خود استاد شجریان بیاد جواب بده از پسرش دفاع کنه!
آخه شما اگه موسیقی رو متوجه میشدی میفهمیدید که اساتید هوشنگ کامکار و حسین علیزاده باید به چی حافظ حسادت کنند؟؟؟؟
آخه استاد علیزاده با اون رزومه به چی بعد یازدهم باید حسادت کنه.
حافظ اگه جوابی داشت میداد. فقط داد و بیداد کرد.
"
نسل جدید توهم نوآوری داره
"
در ضمن اگه یه نفر الان بخواهد حرف نهایی رو تو موسیقی بزنه اون استاد علیزاده هست

65.49.68.191
چهارشنبه 30 مهر 1393 - 14:49
مصطفی عزیزی

با سلام خدمت تمامی بینندگان سایت و خدمت آقای سلیمانی که برایمن نظری رو نوشتند.
باید به فکر این نبود که از پشت یک استاد به صرف اینکه کارهای بزرگی تو موسیقی انجام داد پشتیبانی یک طرفه کرد.
استاد علیزاده یکی از شاهکارهای موسیقی ما بوده و هست. کسی منکر این نیست و خدای نخواسته نمیخوام روی احساسات هوادارش دست بذارم چون خود من هم بارهاو بارها کاراش رو گوش میدم به خصوص موسیقی فیلم((زمانی برای مستی اسبها))و ((لاک پشت ها پرواز نمی کندد)). پس شما هم شرط ادب رو بجا بیارید چون شما دارید روی کار نظر نمیدین(منظورم کار حافظ ناظری ) هست بلکه تمام جوابیه ای که برای من نوشتید همه دفاع تمام قد از استاد علیزاده هست،اونم استادی که خودم رو کاراش تمرین کردم. پس شما نیازی نیست چیزی بگید..........
شما مثل اینکه هنوز براتون مفهوم ریتم،نوت،پاساژ،آکورد،هارمونی،آرپژ و ... جا نیفتاده که اینقدر روی نظر آقای کامکار تعصب نشون میدید. هرکسی که اندکی با موسیقی مقامی و تاحدودی فضاسازی توی موسیقی آشنایی داشته باشه میفهمه فضا سازی تو این کار حافظ صورت گرفته اونوقت آقای کامکارو شما نفهمیدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جواب حرف علمی رو باید با حرف علمی زد. زبان ما در اینجا موسیقیه آقای سلیمانی.... دادگاه که نیست بخوایم کسی رو محاکمه کنیم همه ما نظرخاصی رو روی آلبوم حافظ ناظری داریم. اگر میتونید اشتباهاب فنی آقای کامکار رو توجیح کنید؟ نه اینکه دفاع تمام قد بکنید روی چیزی که اصلا وجود نداره. من الآن میگم بارها هم گفتم استاد علیزاده باید توی این بحث شرکت نکنه چون موسیقی ای که حافظ بهش پی برده از روی شعرهای مولانا لحن دیگه با برداشته های آقای علیزاده داره به خاطر همین هم هست گفتم باید تأسف خورد برای این نظرات اساتید گرامی.
در مطلبی گفتید آیا شما در جایگاهی هستید که برای نظر آقای علیزاده گفتید تاسف خورد باید در جواب شما بگم که جایگاه هرکسی برای خودش ارزش داره شما کاری به من نداشته باشید چون من بسیار سری پرشورتر از این حرفا دارم که بخوام به جایگاه کسی فکر بکنم دوست دارم اون چیزی که هست رو بگم حالا شاید به مزاق شما و خیلی های دیگه خوش نیاد که برام اهمیت خاصی نداره. شما کمی به جایگاه خودتون پی ببرید شاید جایگاه شما رو دیدم خوشحال شدیم و افتخار کردیم.
من از این بدم میاد که یک بحث رو بیش از حد ادامه میدن مخصوصاً اساتیدی که عامل کینه توزی و حسادت به این اساتید مربو ط میشه و به شاگرداشون توی کلاس ها(آموزشگاه و دانشگاه) یا نشست هاشون میگن.
ابر تاریکی روی موسیقی ما نشسته بیایم دست به دست هم بدیم روابط موزیسین ها باهم بهتر شه. نگین که همه با هم خوبن چون دروغ میگید!
در بخشی گفتید به چه حافظ حسادت کنند(منظورم اساتید) که این نوع گویش شما هم متآسفانه گویای ادبیات ناقص شما و البته نداشتن درک،شناخت و معرفت شما به موسیقی است که جواب شما رو نمیدم. تا توی همین اندیشه خودتون سیروصفا کنید. به بعضی هام باید گفت ((یک فکر من؛برات خوبه .....))
آرزومند آرزوهای شما هستم.

5.161.51.16
چهارشنبه 23 مهر 1393 - 13:00

با درود و ادب فراوان به همه ي دوستان منتقد و غير منتقد
جناب نصيري عزيز
با پوزش از دوباره گويي بنده و با ارج و احترام به كسوت و تخصصي رسانه اي جنابعالي
بنده هم با اين گفته دوست گرامي « مصطفي عزيزي» كه اين مسئله نبايد بيش از حد و حوصله به درازا بيانجامد بسيار همسويم . همه ي بزرگان ما براي ما بزرگند و خواهند بود و صد البته اين بدان معني نيست كه بزرگان اشتباه نمي كنند و يا همه ي گفته هاي بزرگان وحي منزل است و يا نقد بر بزرگي نوشتن شكستن تقدس باشد ، نخست آنكه در عالم حرفه اي گاهي اين پديده ها رخ مي دهد كه شايد بهتر باشد اندكي راحت تر از كنار اين برخوردها بگذريم و همانگونه كه خود استاد شهرام ناظري در نشسيت خبري چندي پيش خود با يك تفكر كاملاً حرفه اي و به سود هنر و موسيقي كشور به اين موضوع پرداختند كه ضمن حق دادن به هر دو طرف اين نقدها اما فرمودند كه ما نبايد اجازه دهيم آب صافي فضاي بين هنرمندان گل آلود شود كه اين به سود موسيقي ما نيست و نخواهد بود كه گمان نمي كنم شما هم با اين فرموده ي استاد ناهمسو باشيد ، و دوم آنكه اگر رسالت و وجدان رسانه اي شما به شما حكم مي كند كه در برابر اشتباهي موضع بگيريد آنگاه بر شما جسارتاً خرده توان گرفت كه در اين بين چرا به بخش هاي غير فني و دور از شأن جناب استاد هوشنگ كامكار نقد و نگاهي نداشته ايد مگر نه آنست كه در افق حرفه اي شما راستي و درستي بر هر كس و هر چيز برتري دارد و شما هم به بيان آن سوگند ياد كرده ايد البته شايد هم بر آنسوي داستان هم نقد نوشته ايد و بنده نديده ام كه در اين روي از شما پوزش خواهم . به هر روي باز هم مي دانم و يقين دارم حتماً شما از سر دلسوزي و دوستي بر حافظ خرده گرفته ايد كه بنده بعنوان يك دوستدار هنر و موسيقي هر تلاش و تكاپوي دلسوزانه در راستاي موسيقي را به قدر فهم خود ارج مي نهم اما گاهي از گوشه اي ديگر به اوضاع مي نگريم چندان جلوه ي خوشايند ندارد كه بحث را به جاي به دوستي سوق دادن به سمت و سويي ديگر ببريم كه البته مواردي چنيني در ميان هنرمندان بزرگ ما بارها رخ داده كه همه تا اندازه اي از آنها آگاهند مگر نقد و گفتگوهاي چند ساله پيش جاودان ياد استاد محمد رضا لطفي را نخوانده بوديم اما از اينكه در نوشته ي پيشين عرض كردم هنرمندان از جان همديگر را دوست دارند بدان سبب است كه هنر رشته جانشان را به هم درپيونده است كه اميدواريم درهم تنيده تر بادا .
دوست نازنين جناب نصيري
باز هم از اين دراز گويي شرمنده ام و با شما در اين مورد همسويم كه بگذاريم حافظ ناظري ها به جاي اتلاف انرژي در اينگونه حاشيه ها به موسيقي و ساخت موسيقي بپردازند و اميدوارم كه حفظ حرمت و ارج همه بزرگان و پيشكسوتان براي نسل جوان ما ارزش باشد كه يقين دارم حتماً هست و نيز چتر حمايت پيشكسوتان هم بر سر جوانان گسترده و گسترده تر باشد نه اينكه خداي ناكرده چنين شود كه در برابر ساخته ي موفق جواني سراسر به عيب و ايراد تراشي وقت صرف كنيم و حتي از يك آفرين دريغ كنيم ...
در پايان بايد عرض كنم كه من خود يك كُرد هستم و هر دو خاندان بزرگ و گرامي ناظري ها و كامكارها براي من افتخارند و از روي خوش ماجرا اين است كه پيوند اين دو خانواده از ديرباز تا كنون گرم و محكم بوده و هست و خواهد بود تا هميشه ي هميشه .

چهارشنبه 23 مهر 1393 - 15:03
همایون

جانا سخن از زبان ما می گویی.
دوست گرامی جناب نیکبخت. چند سالیست که سعادت خواندن نظر های منطقی شما را در وبسایت استاد ناظری و دیگر سایت های مربوط به موسیقی دارم. من متاسفانه گاهی با دیدن چنین نامهربانی هایی از دوستان کمی از کوره در رفته و نظراتم کمی طعم تلخ و تندی به خود می گیرد.
سپاس از شما که همیشه با ملایمت و مهربانی چنین با منطق پاسخ هایی را که گویی از زبان همه ماست بیان میکنید.

86.57.82.122
سه شنبه 29 مهر 1393 - 21:00

ممنون از آرش نصیری - روزنامه‌نگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ...
واقعا حرفهای درستی زدید.
وقتی حافظ ناظری اونقدر توهم میزنه که خودش رو جلوی استادانی مثل حسین علیزاده و هوشنگ کامکار میبینه و با بی ادبی هر چه تمام تر گستاخانه حرفهای تند میزنه من به شما قول میدم
این هنرمند!! هیچ وقت موندگار نخواهد شد!!!
زمان این رو ثابت خواهد کرد

چهارشنبه 30 مهر 1393 - 22:27
مصطفی

آقای سلیمانی یه کم فکر کن،برات خوبه........... ممنون

5.161.50.249
شنبه 9 اسفند 1393 - 17:13

من به شخصه کار حافظ ناظری رو به کار خیلی از اساتید موسیقی ترجیح میدم. این سلیقه شخصی منه. به نظر من هنر فارلغ از تکنیک و تجربه، یک استعداد و خلاقیت ذاتیه و حافظ ناظری واقعا یک هنرمنده! یک فرد میتونه 50 سال کار کنه و 50 تا آلبوم زیبا هم بده بیرون، ولی یکی میتونه فقط و فقط با یک آلبوم تو 20 سالگی جهان رو متحول کنه. این خاصیت هنره که از قواعد سایر علوم پیروی نمیکنه. به همین خاطر من حافظ ناظری رو به صرف سن کم و تعداد کم آلبوم هاش از سایرین کمتر نمی دونم. ضمنا پاسخ حافظ به نقد جناب علیزاده هم بسیار زیبا و بجا بود. البته کاش هرگز چنین بحث هایی پیش نمیومد، ولی خودتون می دونید، اینجا ایرانه. قبل از حافظ ناظری همین بود و احتمالا بعدش هم همینه! مشکل از شخص نیست، خانه رفتار اجتماعی ما از پای بست ویران است، استاد و بیسواد هم نداره متاسفانه. لطفا شما هم دیگه این مسئله رو طولانی نکنید. چقدر قراره درگیر گذشته باشیم؟ بهتره به آینده فکر کنیم و با ریشه یابی اساسی مشکلات فرهنگیمون آینده رو به جای بهتری تبدیل کنیم. به اندازه کافی از دنیا عقب هستیم. ممنون

چهارشنبه 27 اسفند 1393 - 09:36

آقای نصیری که اتفاقا با بنده نیز هم اسم هستید ، واقعا متاسفم که در ایران نگرش ها این قدر کوتاه بینانه هستند. نه شما ،نه آقای هوشنگ کامکار و نه بخش عمده ای از به ظاهر منتقدان نتوانستند وسعت کار این هنرمند جوان را دریابند . این گونه که پیداست اکنون دیگر نه تبلیغات حافظ ناظری جوان بلکه نقدهای خاله زنکی و حسودانه ی شماست که دارد توی ذوق می زند.
همین برداشت نادرست از موضوع خضوع و خشوع است که ما را در بسیاری از عرصه ها عقب مانده نموده است. پارادایم های ذهنی منتقدان ایرانی مانع هرگونه پیشرفت و تازگی رو به جلو هستند. ما هرگز از یاد نمی بریم که چه انتقادهای تندی علیه استاد شهرام ناظری در ابتدای ابداعات موسیقاییشان وارد شد و در نهایت آنچه ماند کار ایشان و آنچه فراموش شد چرندیاتی بود که فقط در آرشیو روزنامه ها و مجلات باقی ماند .
شما منتقدان منفعت جو بهتر است اگر هم نمی توانید طرز تفکرتان را عوض کنید لااقل ضایعات فکریتان را چاپ نکنید. شاید بهتر باشد به صورت نامه ی شخصی به مخاطبانتان بنویسید که اگر سودی هم برای کسی نداشت برای مخاطبتان ضرر و زیان به بار نیاورد. شاید از این راه خودتان هم کمی سبکتر شدید.

دوشنبه 15 تیر 1394 - 00:32

جناب نصیری حافظ ناظری که دیگر دوست دارم از حالا به بعد با این شاهکارهایشان استاد حافظ ناظری خطابشان کنم زمانی می توانند با آرامش خاطر فقط موسیقی بنویسند که بقیه اساتید هم فقط موسیقی بنویسند اگر موسیقی حافظ ناظری را دوست ندارند خودشان آن را که دوست دارند بنویسند و به سلیقه آنهایی که موسیقی حافظ ناظری را دوست داشتند که جان ویلیامز آهنگساز بزرگ جهانی یکی از همان هاست احترام بگذارند . شما تصور کنید اثرتان وارد بازار میشود و بعد یک نفر این چنین با الفاظ زشت و نا پسند آن را تخریب می کند . آن وقت شما مجبور میشوید از اثرتان با جواب دادن دفاع کنید . رفتار استاد حسین علیزاده واقعا زیر سوال است و غرض ورزی از آن میبارد ویدیو میگذارند و در آن پوزخند می زنند و می گویند فلانی در یک جای دنیا مهم شده چون یک تار به سه تار اضافه کرده در صورتی که افتخارات حافظ ناظری خیلی خیلی بیش از این است . خوب شما اسم این حرکات را چه می گذارید این حرکت خیلی ناپسند است و بوی هیچ نمیدهد جز حسادت اگر حافظ ناظری از اثر خود دفاع نکند که نمی شود . به هر حال جناب استاد حافظ ناظری اگر اینجا را خواندید ما طرفداران و البته خیلی از بزرگان و غول های موسیقی دنیا همه پشتت هستیم پس هرگز از این تنگ نظری ها و حسادت ها دلخور نباش و خدا را شکر کن که انقدر هنرمند بزرگی شدی که حسود دارید بترسید از روزی که هیچ نباشید و هیچ کس هم به شماحسودی نکند. قلبتان هم از کینه پاک کنید و ببخشید.و اساتید همیشه به خاطر داشته باشید احترام را اول ما باید به کوچکترها یاد دهیم چون کاملا دو طرفه است.

سه شنبه 16 تیر 1394 - 22:53
طرفدار ناگفته

البته در ادامه صحبت هایم اینجا کمی در مورد استاد علیزاده تند رفتم و از ایشان عذرخواهی می کنم اگر اینجا را دیدند ولی به هر حال این حرکت ویدیو گذاشتن و یک هنرمند معتبر جهانی را مسخره کردن ناپسند است امیدوارم روزگاری همه ما ایرانی ها هر کدام به اندازه کافی موفق باشیم که حس نکنیم رشد کسی دیگر باعث تنگ شدن جای ما میشود.

106.231.10.159
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 - 10:15

کاملا موافقم. بهترین تعبیر را چند سال پیش یک وبلاگ نوشت: " سانچوپانزای موسیقی ایران. " ایشون طوری حرف می زند انگار مردم موسیقی ندیده اند و ایشان آهنگساز از امریکا برگشته. در ضمن هنوز برای خیلیها سوال است که چه طور میشود با سه تار در نیویورک فوق لیسانس گرفت. هر کس چند واحد آزاد در دانشگاههای امریکا می تواند بگذراند؛ اما اخذ فوق لیسانس آهنگسازی مستلزم اجرا و رهبری چند اثر است که اگر ایشان در کارنامه داشت، همانها را هم تجاری سازی جهانی و گوش فلک را کر کرده بود.

دوشنبه 18 اردیبهشت 1396 - 18:48

شما تا وقتی که متوجه نشدید منتقد موسیقی هستید و باید از نظر فنی موسیقی را نقد کنید و نه از نظر حسی موسیقی دان را...،
لطفا دیگر نقدی نفرماييد. چرا که حسادت آنقدر محرز است که اگر میان هزار لفافه ی دوستانه میگویم، پدرانه نصیحت میکنم، دلسوزانه نقد میکنم بپیچیدش بازهم از نظر تیزبینان دور نمیماند. حتا وقتی پای فرهنگ به میان میکشید و میگویید که فلان رفتار با فرهنگ ما جور نیست و حساب بزرگتری و کوچکتری را یادآوری میکنید و...
میدانید؟! اساس مشکل ما برمیگردد به خوی ایرانی مان که نمیدانم حاصل جفای کدام حکومت حسود پرور ظالم است که اینگونه در دل نسل های ما زنگار بسته... کاش چشم دیدن همدیگر را داشتیم... چرا فکر میکنید شما بعد از سی و اندی سال باید به حافظ ناظری آداب و رسوم زندگی حرفه ای، اجتماعی و یا حتا شخصی را! بیاموزید؟؟ حافظ برای داشتن هر نوع کنش اجتماعی تا وقتی به دیگران آسیبی نرساند آزاد است؛ مثل همه ی ما، مثل خود شما... حالا چرا دایه ی مهربان تر از مادرید؟ نمیدانم!!
راستش را بگویید بیشتراز نوع کسب شهرت حافظ، آیا محبوبیت ذاتی اش، شما و امثال شما را آزار نمیدهد؟؟!!
هر آدم عاقلی که نقد هوشنگ کامکار را بخواند و سپس جوابیه ی حافظ را، متوجه اصل موضوع خواهد شد... شما دیگر بیشتر از این ماجرا را ادامه دار نفرماييد. در عمق این آب گل آلود هیچ دستاویزی نخواهید یافت...

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود فرصت‌هایی که حافظ می‌سوزاند | موسیقی ما