برنامه یاد بعضی نفرات
 
بردیا کیارس آهنگساز و رهبر سابق ارکستر ملی از تجربه ها و آرزوهایش می‌گوید؛
غبار را از سازهای ارکستر ملی بزداییم
عفت نژادساکیان: روزهایی از پایان خرداد ماه نام «جوان» را بر پیشانی خود دارند.به مناسبت و به بهانه هفته جوان بد ندیدیم به سراغ جوان ترین رهبر تاریخ ارکستر ملی ایران برویم که در آن مقطع این مسولئیت را از یکی از پرآوازه ترین موسیقیدانان ایران،فرهاد فخرالدینی،تحویل گرفته بود؛گرچه مسئولیت اش در این جایگاه ،دولتی مستعجل بود و چندان نپایید.

بردیا کیارس از سن 4 سالگی نوازندگی سنتور را نزد پدر خود آغاز نمود و تئوری موسیقی را زیر نظر مهران روحانی و آهنگسازی را نزد سعید شریفیان فراگرفت و از سال 74 نزد استادانی همچون سهیل ده‌بستی و ابراهیم لطفی نواختن ویولن را آموخت.

 کیارس طی سال‌های اخیر جزو نوازندگان پرکار یه‌شمار می‌آید و به عنوان رهبر کنسرت در ارکسترهای تهران فعالیت کرده و با هنرمندان برجسته‌ای همکاری داشته است. او از سال 77 آهنگسازی فیلم را آغاز کرده و تا امروز موسیقی 20 فیلم سینمایی و چندین مجموعه تلویزیونی و فیلم کوتاه را ساخته است. او همچنین به عنوان مدرس در هنرستان‌های موسیقی دختران و پسران و دانشگاه علمی‌ کاربردی به تدریس موسیقی پرداخته است.

این هنرمند در سال 1389 و زمانی که استاد فرهاد فخرالدینی از رهبری ارکستر ملی کناره گیری کرد بعنوان رهبر جدید این ارکستر انتخاب شد. او این پیشنهاد را پذیرفت وبه رغم  همه انتقادات رهبری ارکستر ملی را بدست گرفت. با او درباره آن روزها و حواشی آن گفت و گو کردیم.
 
***
 
  • - اغلب کسانی که در عرصه موسیقی توانسته اند فعالیتی مستمر و موفق داشته باشند از کودکی کار خود را آغاز کرده اند، درباره هم این نکته صدق می کند ؟
 بله. من از کودکی در خانواده ای بزرگ شدم که موسیقی در آن حضوری پررنگ داشت. پدرم نوازنده سنتور و از شاگردان آقای پایور بودند و ردیف موسیقی ایرانی را بخوبی می شناخت. عموهایم هم بنوعی موسیقی کار می کردند و عموی کوچکم کیوان کیارس آهنگساز است. تورج کیارس، هم دیگر عمویم است که قبل از پیروزی انقلاب خواننده بودند و با آقای دهلوی کار می کردند. البته ایشان اکنون ساکن انگلستان است.  بهرام دهقانیار آهنگساز هم پسر خاله من است. اسفندیار منفرزاده آهنگساز معروف هم دایی پدرم هستند. لطف الله مجد شوهر خاله مادرم است و خواهرم هم خواننده است و خلاصه موسیقی همیشه در فامیل ما وجود دارد.
بنابراین از کودکی در خانواده ای بودم که موسیقی در آن جاری بود و خودم هم از سن 4 سالگی نزد پدرم سنتور نوازی را آغاز کردم و ادامه دادم. 10 ساله که شدم شروع کردم به یاد گرفتن ساز ویلون و بعد هم وارد هنرستان شدم و موسیقی را به شکل جدی تری ادامه دادم.
 
  • در دانشگاه های خارج از کشور هم تحصیل کردید؟
 نه، اما همیشه در مستر کلاس ها شرکت کردم.
 
  •    چه سازی را بصورت تخصصی کار می کنید؟ 
ساز اصلی ام ویولن کلاسیک است و چیزی حدود 25 سال است که ویولن کار می کنم و اکنون تدریس هم می کنم. تا دو سال پیش در ارکستر سمفونیک هم می نواختم اما بعد از آنجا بیرون آمدم.
 
  •  اولین اجرایی که داشتید چه زمانی بود؟
 سوم دبستان بودم که یک کاری را برای صدا و سیما خواندم. اما بعد دیگر بعنوان نوازنده در اجراهای مختلفی حضور داشتم.
 
  •  اولین کنسرت رسمی تان چه زمانی بود؟-
 اولین ارکستری که در آن بصورت حرفه ای ساز زدم ارکستر آقای وحیدی در ارکستر جوانان تهران بود
 
  • چند سالتان بود؟
 15 سال
 
  •  قبل از اینکه رهبر ارکستر ملی شوید تجربه رهبری را داشتید یا نه؟
 از زمانی که به هنرستان رفتم کنسرت مایستر ارکستر هنرستان بودم. همان طور که می دانید کنسرت مایستر لیدر ارکستر است. از آن زمان به بعد هم در هر ارکستری که ساز زدم کنسرت مایستر بودم، البته بجز ارکستر سمفونیک. من تجربه اینکه لیدر یک گروه باشم را داشتم. ضمن اینکه در ارکستر مجلسی ایرانیان و ارکستر پارس هم رهبری ر انجام داده بودم.
 
  • زمانی که بعنوان رهبر ارکستر ملی انتخاب شدید چه حسی داشتید؟
 خیلی خوشحال بودم. مثل این است که بدانید رانندگی بلد هستید اما به شما ماشین خیلی بهتری می دهند و شما مطمئن هستید که می توانید بهتر از قبل رانندگی کنید. واکنش ها برایم مهم نبود چون می دانستم خواه ناخواه با واکنش هایی روبرو خواهم شد.
 
  •  دلیل اصلی این واکنش ها را چه می دانید؟
  آقای فخر الدینی خیلی بزرگ است و هر کسی جای ایشان می آمد با همین واکنش ها روبرو می شد. بنابراین هر کسی که می آمد نیاز به زمان داشت تا بتواند خودش را ثابت کند.
 
  •  یعنی واکنش ها را به جان خریدید؟
 هر کسی بخواهد کار بزرگی انجام دهد باید آماده چنین اتفاقاتی باشد.
 
  •  آقای فخرالدینی چه واکنشی داشتند؟
 ایشان واکنش بدی نداشتند اما چون زمانی که در ارکستر ملی بودند به ایشان بی مهری شده بود نگاه خوبی نداشتند. حتی ما چند بار از ایشان خواستیم در شورای ارکستر حضور پیدا کنند اما نپذیرفتند. در کل می توانم بگویم واکنش ایشان نه مثبت بود و نه منفی، فقط سکوت کردند. ما حتی می خواستیم برایشان بزرگداشت بگیریم اوایل اجازه نمی دادند و چون رضایت قلبی نداشتند از اینکه آثارشان در ارکستر اجرا شود ما این کار را انجام ندادیم. چون درک می کردیم بعد از سال ها زحمت رفتار خیلی بدی با ایشان شده است کاملا حق را به آقای فخرالدینی می دادیم.
 
  • - سال 89 که شما را بعنوان رهبر ارکستر ملی انتخاب کردند واکنش های متفاوتی نسبت به این موضوع نشان داده شد. بسیاری می گفتند شما بسیار جوان هستید و جایگزین خوبی برای آقای فخرالدینی نیستید. کمی درباره حواشی آن زمان و واکنش‌هایی که داشتید توضیح دهید؟
 من تجربه کار کردن با رهبران بزرگ ارکسترهای دنیا  را داشته ام، از جمله "دانیل بارن بویم " که بزرگ ترین پیانیست و رهبر ارکستر دنیاست و اکنون رهبری اپرای برلین را بر عهده دارد. من با ایشان در ارکستر "دیوان شرق و غرب" کار کرده ام و در بسیاری از کشورها دنیا اجرا داشته ایم و من هم در این اجراها نقش کنسرت مایستر دوم را داشته ام. بعد از آن تجربه های خیلی خوبی بدست آوردم و زمانی که برگشتم ایران به من پیشنهاد رهبری ارکستر ملی را دادند و من هم پذیرفتم. البته شرایط خیلی حادی بود.
 
  • از چه نظر؟
 از جنبه های زیادی... اما من می دانستم پذیرفتن رهبری ارکستر ملی برایم حاشیه هایی در پی دارد  و این اتفاق هم افتاد .رسانه ها و اهالی موسیقی به این موضوع که یک جوان توانایی رهبری ارکستر ملی را داشته باشد خوشبین نبودند و فکر نمی کردند یک جوان 32 ساله بتواند این کار را انجام دهد. اما من پذیرفتم و کار را شروع کردم.
 
  • - در دوره رهبری شما نوازنده های تازه ای به ارکستر اضافه شدند. کمی درباره شیوه انتخاب نوازنده ها توضیح دهید؟
  از برخی نوازندگان قدیم ارکستر ملی دعوت کردیم. خیلی ها پذیرفتند و خیلی ها هم نه. درباره اضافه شدن نوازنده های جدید هم باید بگویم خیلی از نوازنده ها همزمان در ارکسترهای دیگر هم می نواختند. اما نوازندگان جوان و مستعدی بودند که فرصت حضور در هیچ ارکستری را نداشتند. باید فضایی هم برای کار این افراد فراهم می شد.
 
  • - آقای کیارس؛ نحوه انتخاب قطعات چگونه بود؟ چه تعداد از قطعات مربوط به آهنگسازان گذشته و یا از قطعات افراد جدید بود؟
 آثاری از آقای  روح الله خالقی با نام "رنگارنگ" و "می ناب" بود که من علاقه ی زیادی به آن داشتم و دوست داشتم آنها را در ارکستر ملی به اجرا در آورم. طی تماسی که با دختر ایشان "گلنوش خالقی " داشتم .ایشان پذیرفتند که این آثار در ارکستر اجرا کنیم و خود نیز زحمت بازنویسی آثار را بر عهده گرفتند  که در ارکستر ملی اجرا شد.ولی متاسفانه زحمات ایشان در ارکستر ملی دیده نشد.

اولین اجرایمان هم خیلی خوب بود و "بیژن و منیژه" آقای دهلوی و آثاری از استاد علیزاده و قطعاتی از آقای کامکار را اجرا کردیم.

غالب قطعات  با هم فکری و انتخاب اعضای شورای که هم راستا با خط فکریمان بود انتخاب می شد.در آن زمان خیلی ها می گفتند که این ارکستر فقط قطعات شورای فنی را می نوازد که واقعا این طور نبود.ما  با مشکلاتی هم  مواجه بودیم که مربوط به آثاری بود که در زمان  آقای فخرالدینی نوشته شده بود.با اینکه این آثار در کتابخانه شورا وجود داشت و هزینه آنها پرداخت شده بود ، ما برای استفاده از آنها اجازه می گرفتیم که برخی با اجرای آثارشان موافق نبودند. نظر دفتر موسیقی این بود که به دلیل پرداخته شدن هزینه آهنگسازی این آثار باید اجرا شود. ولی دغدغه اصلی ما رضایت قلبی آهنگساز بود. در واقعه ما ارکستری را جمع آوری کرده بودیم که بتواند یک اتفاقی را در موسیقی ملی مان رقم بزند و مانند سال های گذشته یادآور موسیقی "گلها" نباشد. دوست داشتیم اتفاق تازه ای را ایجاد کنیم. ارتباطم با نوازنده ها هم خیلی خوب بود و اتفاقات خوبی هم در حال رخ دادن بود که ارکستر تعطیل شد.
 
  • پس چرا ارکستر ملی تعطیل شد؟
 نحوه فعالیت ما برای دفتر موسیقی هزینه بر بود.غالب آثاری را که  که می خواستیم اجرا کنیم نیاز به بازنویسی داشتند و هزینه بازنویسی برای هر اجرا  هم حدود 20 میلیون  هزینه داشت و دفتر موسیقی ازپرداخت آن عاجز بود. دفتر، بودجه کمی داشت و حقوق ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی را هم باید پرداخت می کرد.  همیشه حقوق نوازنده ها هم عقب می افتاد. جا دارد از محسن رجب پور تشکر کنم خیلی حمایت مالی کرد . اما مشکلات مالی  ما را رو به افول می برد، ما دیدیم نمی توانیم با این شرایط کار کنیم و ارکسترملی  تعطیل شد.
 
  • - واقعا هیچ راه دیگری وجود نداشت؟
 خیر،هزینه ارکستر ملی از طریق  فروش بلیت تامین نمی شود، باید با حمایت  یک نهاد دولتی  باشد.
 
  • - یکی از انتقاداتی که به شما می شد درباره استفاده کم از سازهای ملی در ارکستر بود. پاسختان به این موضوع چیست؟
 بله این موضوع را می شنیدم. همان زمان هم گفتم وقتی شما به ارکستر ملی می آیید دوست دارید موسیقی ملی تان خودتان را گوش دهید حالا چه فرقی دارد این موسیقی با ترومبون نواخته شود یا کمانچه. موسیقی، موسیقی ملی است؛ همان طور که با ویولن بعنوان یک ساز غربی هم موسیقی ایرانی نواخته می شود.تمام تفکر ما اجرای موسیقی ایرانی بود نه استفاده از ساز ایرانی. ما در ارکستر ملی اصلا ساز" نی" نداشتیم. چون سازی است که اگر در ارکستر قرار بگیرد هیچ کارایی ندارد. همه می دانند وقتی ساز ایرانی در ارکستر قرار می گیرد صدایش خیلی کم است.
از طرفی دیگر هماهنگ کردن سازها روی صحنه برای کار ارکسترال خیلی سخت است و باید از قبل فکر کرد و دید کدام سازها را می شود کنار هم قرار داد تا کارایی داشته باشد.
 
  •  دیگر کشورها هم ارکستر ملی دارند؟-
 بله
 
 
  • آنها هم از سازهای ملی شان استفاده نمی کنند؟
 چرا استفاده می کنند. چون آنها تجربه این کار را کسب کرده اند. مثلا در ارکستر ملی آذربایجان این توانایی را پیدا کرده اند که 10 نوازنده کمانچه کنار هم بنشینند و مانند هم بنوازند. البته این وظیفه رهبر است که همه اینها را عادت دهد متحد باشند و چیزی که رهبر می خواهد را اجرا کنند.اما ما هنوز این توان را نداریم که 16 کمانچه نواز کنار هم بنشینند و بتوانند عین هم بنوازند.
 
  • - دلیل این اتفاق چیست؟
 چون هر کدام سلیقه نوازندگی خود را دارند و هر کدام با یک مکتب و شیوه ساز می زنند. برای همین هم هست که نوازندگان ساز ایرانی اینقدر متفاوت از یکدیگر ساز می زنند.
 
  •  این ایراد است؟
 نه می خواهم بگویم نوازندگان ما با این شیوه تربیت نشده اند و به همین دلیل هم نمی توانند کنار هم بنشینند و مانند هم بنوازند.
        
                                                                                                 
  •  با همه این اوصاف توانستید ایده و تفکرتان را در ارکستر ملی عملی کنید یا نه؟
 طرز فکری که با شورای فنی داشتیم را صد در صد انجام دادیم و خیلی هم موفق بود و توانستیم موسیقی جدیدی را با عنوان موسیقی ملی ایجاد کنیم.
 
  • اگر شرایط مطلوبی پیش بیاید دوباره به ارکستر ملی برمی گردید؟
  دو سال رهبری ارکستر ملی  برای من افتخار بزرگی است، ولی اگر باردیگر  به من پیشنهاد شود مانند دفعه قبل نیست که در همان لحظه اول بپذیرم. من این بار شرایط خاص خودم را دارم. باید شورای فنی با همان اشخاصی که قبلا بوده اند تشکیل شود.استادانی چون حسین علیزاده، هوشنگ کامکار، هوشنگ ظریف،،نقش پدری به عهده داشتند. و در شرایطی که فشار کار و استرس زیاد بود مایه دلگرمی برای ارکستر بودند،این روزها هم امیدوارم با ورود  آقای مرادخانی به معاونت هنری  اتفاقات خوبی رخ دهد. ایشان در گذشته  که به دفتر موسیقی آمدند ،با ارکستر رومانی کارهای شریفیان را اجرا کردیم. "لوریس چکناواریان "و ارکستر ارمنستان در ایران به اجرای موسیقی پرداختند ،ارکستری از اتریش به ایران آمد و با هم کارهای اشتراوس را اجرا کردیم.  من در آن زمان در ارکستر سمفونیک ساز می زدم.  مجموع اقدامات ایشان به گونه ای توانست از مرزهای کشور بیرون برود.
 
 بیشترین آرزویم این است که علی رهبری به ایران بیاید و ارکستر ملی را  رهبری کند.ایشان در زمینه موسیقی کلاسیک در جهان  بسیار شناخته شده اند. امیدوارم دید دولت به موسیقی بهتر شود و مهره هایی که بیرون از ایران فعالیت می کنند را به ایران بیاورد. و امیدوارم با آمدن این افراد به ایران این چرخه پوسیده موسیقی بتواند حرکت کند و دوباره موسیقی مان جان بگیرد. همه اینها با امکاناتی که برای هنرمندان فراهم می شود امکانپذیرخواهد بود.
منبع: 
روزنامه ایران
تاریخ انتشار : دوشنبه 26 خرداد 1393 - 10:42

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود غبار را از سازهای ارکستر ملی بزداییم | موسیقی ما