برنامه یاد بعضی نفرات
 
لغو کنسرت ناظری؛ تکرار یک جریان فرساینده
لغو کنسرت ناظری؛ تکرار یک جریان فرساینده
اول: داستان لغو مجوز کنسرت‌های موسیقی به قدری تکراری شده که کمتر نکته‌ای برای تذکر و یا انتقاد و اعتراض باقی مانده که پیش از این بدان پرداخته نشده باشد. اما به قول مولوی که‌:

کوشش بیهوده به از خفتگی است،

ما نیز بر این دربسته می‌کوبیم تا مگر فرجی حاصل شود و این گره کور و چندین ساله گشوده شود.

از منظر روانشناسی هم یادگیری زمانی اتفاق می‌افتد که یک امری تکرار شود و ما هم باز برخی نکات را تکرار می‌کنیم تا مدیران فرهنگی که هر از چندگاه تغییر می‌کنند، با این انتقادات و اعتراضات و پیشنهادات آشنا شوند و دستی از آستین برآرند.

دوم: لغو مجوز کنسرت شاهنامه‌خوانی شهرام ناظری از جمله رخدادهایی است که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. جدای از آنکه حقوق مصرف‌کنندگان (مخاطبان موسیقی و دوستداران آقای ناظری و شاهنامه فردوسی) و مجریان (گروه فردوسی و شهرام ناظری) در این ماجرا نادیده گرفته شده است. نکته مهمتر لغو مجوز کنسرتی است که در آن برای نخستین بار و به شکل جدی و توسط یکی از چهره‌های نامی موسیقی به شاهنامه فردوسی پرداخته شده است.

این روزها زیاد می‌شنویم که باید دو بال ایرانی و اسلامی فرهنگ را توامان رشد و توسعه دهیم و حمایت کنیم، اما در عمل آنکه پامال جفا می‌شود، ‌همین بال ایرانی فرهنگ است،‌ به خصوص که این روزها برخی مدعیان بی‌ریشه هم با هیابانگ‌هایی گوش‌خراش، خود را به ایرانی و ایرانی‌گری چسبانده‌اند و از این منظر کار بر آنانی که به واقع خواهان توسعه و گسترش فرهنگ اصیل ایرانی‌‌ و زبان فارسی‌اند بسی سخت و طاقت‌سوز‌تر شده است؛ آنانی که به دنبال فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا و عطار و دیگر بزرگان ادب فارسی‌اند و گسترش شعر و کلام آنها فرهنگ مستتر در این متون را دستمایه کار خود قرار می‌دهند تا عاشقانه به فرهنگ این مرز و بوم خدمت کنند،‌ به دلیل برخی مخالفت‌هایی که با آن جریان بی‌ریشه می‌شود، ‌به آتش‌آنان می‌سوزند. بنا‌بر‌این نگارنده بعید نمی‌داند که تراشه‌های برگزاری مراسم نوروز در تخت جمشید (که به دلیل مخالفت‌ها به تهران منتقل شد) دامان گروه فردوسی و آقای ناظری را هم گرفته باشد.

نگارنده بر بی‌ریشه بودن آن جریان دلیل دارد و نمونه شاخص آن درگذشت استاد ایرج افشار و بی‌اعتنایی مجموعه این مدعیان علاقه‌مند به فرهنگ ایران به فقدان چنین ایرانشناس و پژوهشگر نامدار و جهانی است. باید سال‌ها بگذرد تا ایرانشناس و پژوهشگری همانند ایرج افشار را شاهد باشیم و شاید هم‌زایش دوباره چون اویی غیرممکن باشد.

دریغ از یک تسلیت و حضور نماینده‌ای از این جریان در مراسم‌های مختلفی که به نام آن زنده‌یاد برگزار شد.

  • صراحت ریاسوز؛ خاطره‌ای از استاد ایرج افشار
این‌گونه حرکت‌ها نشان می‌دهد ایران و ایرانی‌گری برای این جماعت ابزاری است تا با آن به هدف‌های دیگری برسند،‌به همین دلیل لغو کنسرت آقای ناظری را هم باید از همین زاویه مورد بررسی قرار داد.

سوم:
لغو این کنسرت اما آسیب‌هایی را به یک جریان سالم و فرهنگی اصیل موسیقایی‌ وارد می‌سازد. مشکل مهم جریانات اصیل موسیقی این است که تنها رسانه آنها برگزاری کنسرت و انتشار سی‌دی‌است. آنها به دلیل مشکلاتی که پخش ساز از صدا‌و‌سیما دارد و نیز پرهیز از حضور در رسانه‌های ماهواره‌ای عملا در حال حذف شدن از رسانه‌ها هستند.

جریان موسیقی پاپ و عامه‌پسندو انواع و اقسام موسیقی‌های دیگر با وصل کردن خود به شبکه‌های مختلف و ریز و درشت ماهواره‌ای عملا رسانه‌دار شده‌اند، و شهرت و نفوذی در میان عامه مخاطبان پیدا کرده‌اند، اما هنرمندانی چون شجریان، ناظری، لطفی، ‌علیزاده، فخرالدینی، سراج و مختاباد و قربانی و عقیلی و... با چنین شرایط و بی‌اعتنایی صدا‌و‌سیما به این هنرمندان و عدم اجرای کامل و تصویری کار آنان، به کجای این شب تیره خود را بیاویزند که بتوانند موسیقی اصیل ایرانی را تبلیغ کنند جز همین کنسرت‌ها و ...

با چنین شرایطی که این اندک امکانات هم به لطایف‌الحیل از این گروه از هنرمندان دریغ می‌شود و به دلیل نداشتن رسانه‌، موسیقی جدی و هنری ایران به نوعی اوتیسم و درخودماندگی دچار شده که به رغم داشتن ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های فراوان ‌به دلیل نداشتن رابطه با مخاطبان عملا به سمت قهقرا و حذف و به حاشیه رفتن پیش می‌رود و اگر مسیر بر همین مدار باشد، دیری نخواهد پایید که این موسیقی را هم باید به موزه‌ها بسپاریم.
تاریخ انتشار : دوشنبه 22 فروردین 1390 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

دوست داشتنی تر از شهرام ناظری در آواز ایرانی که نه در موسیقی ایرانی سراغ ندارم. این رفتار با ایشان توهین به هنر و فرهنگ ایرانی است توسط یک سری مدعی کور مغزی که نه چیزی از فرهنگ می دانند نه از دین و نه از هنر... در تخیل و اوهام به سر می برند و آنچه را هم که خود می ستایند و مجاز می دانند تنها ابزاری است برای فعل لطیف ریا...

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

جالب این که چند روزی از انتشار این خبر می‌گذرد و هیچ نهادی پاسخگوی نیست

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود لغو کنسرت ناظری؛ تکرار یک جریان فرساینده | موسیقی ما