برنامه یاد بعضی نفرات
 
خنجری در کتف
نگاهی انتقادی به آلبوم «خورشید آرزو»
خنجری در کتف
موسیقی ما- زهرا اسلامی: همایون شجریان پس از اجرای دو کنسرتش همراه با گروه دستان در تهران، به صورت همزمان دو آلبوم «قیژک کولی» و «خورشید آرزو» را به بازار فرستاد. فرزند استاد بزرگ آواز ایران، با وجود استعداد بسیار بالا و خدادادی، هنوز باید در عرصه ادبیات و موسیقی، تجربیات بیشتری کسب کند. آلبوم «خورشید آرزو» بر این امر صحه می‌گذارد. این آلبوم جدید همایون شجریان را از دو جنبه می‌توان بررسی کرد: نخست از منظر نقد و بررسی شعری و دوم از لحاظ موسیقایی.

آن‌چه در موسیقی سنتی ما اهمیت دارد، توجه بیش از اندازه به شعر و تلفیق مناسب آن با آهنگ است. آواز، رکن اساسی موسیقی ایرانی است و به تبع آن، شعر جایگاه ویژه‌ای در این موسیقی دارد.اما نباید از نکته‌‌ای دیگر غافل شد و آن نکته، لزوم پیوستگی و وابستگی میان بخش‌های مختلف یک اثر است.این مسأله یکی از بزرگ‌ترین وجوه تمایز موسیقی سنتی ما با سایر انواع موسیقی است.
با اشاره به دو نمونه‌ای که در پی می‌آید، می‌توان دریافت که وجود هماهنگی میان اشعار در یک اثر، تا چه اندازه اهمیت دارد؛ اگر بخواهیم از این منظر چند اثر موفق را معرفی کنیم، می‌توانیم از «شب، سکوت، کویر» اثر استاد شجریان و «سفر به دیگر سو» اثر استاد ناظری نام ببریم. در «سفر به دیگر سو»، علاوه بر آن‌که بین اشعار قطعات مختلف، قرابت معنایی دیده می‌شود، شعر هر قطعه مقدمه‌ای‌است برای قطعه بعدی که در مجموع، مفهوم «عاشقی» را از منظر مولوی به خوبی به تصویر می‌کشد.

اما نمونه عکس این دو مورد در آلبوم «فریاد» استاد شجریان به چشم می‌خورد که ناهمگونی میان اشعار انتخاب شده تا حدی‌است که هر شنونده شعرآشنایی را به وادی حیرانی و سردرگمی می‌کشاند. چنان‌که پس از شعر «خانه‌ام آتش گرفته‌ست...»، غزل عاشقانه «دلا بسوز که سوز تو کارها بکند...» خوانده می‌شود و پس از شعر «فریاد» شفیعی‌کدکنی، غزل «ای مهربان‌تر از برگ در بوسه‌های باران...»

با استفاده از این مقدمه به آلبوم« خورشید آرزو» همایون شجریان و گروه دستان می‌پردازیم.
اگر پیش از شنیدن اثر ـ حتی ـ نگاهی اجمالی به جلد این آلبوم بیاندازیم، به وضوح عدم هماهنگی اشعار انتخاب شده را می‌بینیم. اشعاری چون«آهنگ اشتیاق» از فریدون مشیری، «ای صبا گر بگذری» از عطار، «با مدعی مگویید» از حافظ،...، و در آخر «وطن» از سیاوش کسرایی. ــ که حتی دیدن و خواندن نام شعرا هم، خواننده را متوجه عدم هماهنگی بین این اشعار می کند و شنونده از خود می پرسد که کسرایی را چه به عطار و مشیری را چه به حافظ؟ و حتی وصله «عشق به میهن» هم به کار نمی‌آید و گسستِ معنایی باقی می‌ماند.



نکته دیگری هم در این باب وجود دارد که اهمیتی کمتر از مورد اول ندارد و آن، غلط‌خوانی‌های مکرر و شاید نابخشودنی خواننده است. شاید برخی اذعان داشته باشند که چون کار، ضبط زنده است، وجود این گونه اشتباهات اجتناب‌ناپذیر است و گروه را بار گناهی به دوش نیست اما اشتباهاتی که ذکر آن می رود، مخاطب را مجاب می‌کند که این‌ها از جنس دیگری‌است.

1. بگـذار سـر به سـینه‌من تا که بشــنوی آهــنگ اشـتـیاق دلی دردمــند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق آزار این رمیده ی سر در کمـند را
در آواز نخست این اثر که این شعر خوانده می‌شود، با آن‌که این دو بیت چه از نظر معنا و مفهوم، چه از نظر وزنی چندان دشوار و پیچیده نیست، خواننده در مصراع سوم مرتکب دو اشتباه بزرگ می‌شود:
نخست آن‌که در این مصراع، «شاید» که به معنی «شایسته بودن» است، به نحوی خوانده می‌شود که معنای « مگر» را به ذهن متبادر می‌کند. به‌عبارت دیگر این مصراع، شامل دو جمله ساده است که یک جمله مرکب را تشکیل می‌دهند؛ حال آن‌که طرز خوانش این بیت، جمله را التزامی جلوه می‌دهد. در واقع، کسانی که باید روی هجای دوم «شاید» گذاشته شود، برای هجای اول به کار می‌رود.
اما دومین اشتباهی که در این مصراع رخ می‌دهد، تلفظ کلمه «نپسندی»‌ست که وزن شعر را به کل غلط می‌نمایاند، و آن به این علت است که همایون شجریان، « نَپَسَندی» را «نَپْسَندی» می‌خواند که خطایی بزرگ است و مؤید عدم تسلط وی به اوزان عروضی.

2. دلتنگم آن‌چنان که اگر بینمت به‌کام خواهـم که جـاودانه بنالم به دامنت
شـایـد کـه جاودانه بمـانی ‌کنــار مـن ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

مشابه همان اشتباهی که در مصراع سوم چهارپاره قبلی رخ می‌دهد، در مصراع سوم این شعر نیز اتفاق می‌افتد و با کمی تأمل و دقت در معنای شعر، درمی‌یابیم که «شاید»، باید به معنای «شایسته است» باشد. چراکه بی‌شک، مشیری بر آن است تا از دلداده خود درخواست تغییر رفتار و رویه کند و نه این‌که با وی، از«اما و اگر»ها، سخن به میان بیاورد. چون معشوق او کسی‌ست که «هیچ وفا نیست با وی‌اش»...

3. «کنون اگر ز خنجری، میان کتفْ، خسته‌ام/ اگر که ایستاده‌ام، و یا ز پا فتاده‌ام/ برای تو، به راه تو، شکسته‌ام»

در این‌جا نیز دو اشتباه وجود دارد که نخستین آن علاوه بر آن‌که گریبان خواننده گروه را می‌گیرد، پای طراحان جلد آلبوم را هم به میان می‌کشد؛ می‌دانیم که طبق قواعد تقطیع شعر، اگر پس از یک صدای بلند، حرف «ن» بیاید، آن هجا به جای کشیده، بلند تلفظ می‌شود. با این حساب، نوشتن این شعر به این صورت غلط است و ایراد وزنی پیدا می‌کند:

«کنون گر ز خنجری...»

اما خطای بزرگ‌‌‌تر را وقتی متوجه می‌شویم که خواننده می‌خواند: « کنون گر ز خنجری میان کتفِ خسته‌ام...»؛ یعنی زمانی که «کتف» و «خسته» را به‌صورت موصوف و صفت می‌آورد. حال آن‌که صورت درست آن است که در بالا آمده است. یعنی زمانی که «خسته‌ام» را به‌صورت «آزرده‌ام» معنا کنیم. در این صورت است که این بند از شعر با بندهای بعدی، تشکیل یک جمله مرکب را می‌دهد. با این معنا که:

اگر اکنون از خنجری که در کتف‌ام فرورفته است، آزرده‌ام/ اگر که ایستاده‌ام و یا ز‌پای فتاده‌ام... و الی آخر.

و این اشتباهی نیست که به این آسانی بتوان از آن گذر کرد؛ چراکه آهنگ این تصنیف، بر‌اساس همین اشتباه ساخته شده است. تعجب برانگیز است اگر فرض کنیم استاد شجریان هم ـ علاوه بر سایر اعضای گروه که بارها و بارها این قطعه را تمرین و اجرا کرده‌اند ـ پیش از اجرای نخستین کنسرت فرزندشان، بر روی قطعات نظارت کرده یا دست کم برای یک‌بار آن را شنیده باشند ـ که این به هیچ روی فرضی محال نیست ـ در این صورت عجیب است که استاد با آن فهم و درکی که از شعر دارند ـ که بر هیچ شنونده‌ای پوشیده نیست ـ چطور چنین خطایی را به فرزند گوشزد نکرده‌اند.

منبع: 
خبر آنلاین
تاریخ انتشار : دوشنبه 18 آذر 1387 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

فکر می کنم بهتر باشه تا افراد بزرگ دست به نقد آلبوم های مهم بزنند مثل همان آقای مختاباد آقای نوربخش خانم اسلامی اینقدر بچگانه می گویند که استاد باید گوش زد می کرده که انگار استاد فرجپور و متبسم حضور نداشته اند امیدوارم موسیقی ما در نقد ها دقت بیشتری به خرج دهد تا اعتبارش از دست نرود

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

مسافران عالی گفته

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

انتقادات اسلامی به نحوه ی خوانش شعرها کاملا متین وصحیحه.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

نقد بسیار بجا و درستی بود....این گسست معنایی در اغلب کارها وجود داره و کسی هم توجهی به آن نداره.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

با تشكر از شما.در باره مورد اول بايد عرض كنم اصولا در تهيه آثار موسيقي سازنده اثر موظف به رعايت هماهنگي بين قطعات نيست.يعني رعايت آن نقطه قوتي براي كار به حساب مي آيد ولي عدم رعايت موجب ايجاد ضعف نيست.ارتباط اشعار اين اثر هم در يك مفهوم خلاصه مي شود:عشق.مورد دوم هم بنده گمان ميكنم بهتر باشد شايد را به همين صورت كه همايون خوانده در نظر بگيريم.به اين صورت كه شاعر اميدوار است كه معشوق با سر نهادن به سينه وي و شنيدن گريه هايش دلش نرم شده و به آزار عاشق پايان دهد.ضمن اينكه صحيح نيست بپنداريم عاشق در يك شعر دو بار شايستگي يا عدم شايستگي امري را به معشوق گوشزد كرده باشد.زيرا اصولا عاشق خود را در اين حد نمي داند.بي وفا بودن معشوق نيز به ذات وي بر مي گردد.زيرا معشوق باوفا ديگر معشوق نيست.بلكه خود عاشق است.درموردتلفظ غلط باشما موافقم.اميدوارم به اين مساله توجه بيشتري شود.مانند اينكه استاد شجريان در آلبوم شب وصل در جايي كوه محنتم را كوه محتشم مي خوانند كه بي معني است.همين طور حذف من در مصرع حكايتي ز دهانت به گوش جان من آمد در آلبوم بي نظير سر عشق.موفق باشيد.

پنجشنبه 24 اسفند 1391 - 13:43

متاسفانه اینجا در مورد در "شاید " شما دچار اشتباه هستید در مصرع قبلی از نالیدن جاودانه سخن به میان میاید ودر مصرع دوم شاعر این ناله جاودانه را راهی میبیند که شاید بتواند دل معشوقه اش را نرم کند و کلمه "شایسته است " اینجا هیچ جایگاهی ندارد

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود خنجری در کتف | موسیقی ما