برنامه یاد بعضی نفرات
 
این روزها همه ترانه می‌گویند!
گفت و گو با روزبه بمانی، ترانه سرای آلبوم « بی خوابی »
این روزها همه ترانه می‌گویند!
موسیقی ما- نگار حسینی: گفت‌وگوی زیر با «روزبه بمانی»؛ ترانه‌سرا انجام شده است. او یکی از ترانه‌سرایان جوان و پرکار این حوزه است و وقتی پای بحث و صحبت از جریان ترانه‌سرایی این روز و روزگار پیش می‌آید، کاملا مسلط و آگاه به سوالات و پرسش‌ها پاسخ می‌گوید. از او در این گفت‌وگو درباره وضعیت ترانه‌سرایی حال حاضر پرسیدیم و همین طور بحث‌ها و انتقادهایی که درباره ترانه‌های این ترانه‌سرا مطرح می‌شود.

یكی از انتقادهایی كه به تو می‌شود تاكید بیش از اندازه‌ات روی استفاده از برخی كلمات در ترانه‌هایت است كلماتی مانند بیراهه‌ها، بن‌بست، حس و تردید... كه شاید در بعضی از جاها به امضادار شدن كارت كمك كند اما در بعضی از جاهای دیگر حس تكراری بودن را به مخاطب منتقل می‌كند؟
یك‌سری كلماتی هستند كه در دایره‌لغات ما به ازای دیگه‌ای برایش نداریم شما تصور كنید مثلا من در مورد كلمه‌ای «حس» هیچ مترادف دیگه‌ای كه دقیقا همان احساس من را به مخاطب ارائه كند را پیدا نمی‌كم از طرفی من در كارها دیدگاه و ایدئولوژی احساس خودم را دارم و طبق همان هم است كه ترانه می‌سرایم و طبیعی است كه در استفاده از یك سری كلمات اصرار دارم اما من همیشه سعی كردم كه محتاط‌تر از این كلمات استفاده كنم.
بالاخره هر كسی لحن خودش را دارد و ممكن است مصرعی از شعر من با مصرع دیگر خودم شبیه شود و شباهت برای من هم به وجود آمده باشد. ما از دیر باز یك سری كلمات را داشتیم كه ترانه‌سرایان با آنها بازی می‌كردند و ترانه‌های جدیدی را می‌سرودند و این مسئله تكرار هم اجتناب‌ناپذیر است باید به كاركرد كلمه در جایی ‌كه ازش استفاده می‌شود نگاه ‌كرد.

فكر نمی‌كنید كه دیگر وقت آن رسیده كه ما در ترانه‌سرایی به سمت فضاهای جدیدی برویم و كلمات و فضاهای جدید را تجربه كنیم؟

با چه كسانی تجربه كنیم. ببینید ترانه گفتن هنر مستقلی نیست كه یك ترانه‌سرا به تنهایی بتواند از پس آن بربیاید. شما تصور كنید من یك كار جدید در یك فضای بسیار جدید و ناب با یك‌سری از واژه‌هایی كه تا به حال از آن استفاده نكردم بسرایم حالا چه كسی است كه دلش بخواهد یا حتی جرأت ریسك آن را داشته باشد كه بسازد و چه كسی پیدا می‌شود كه آن را بخواند. دفتر من پر است از كارهایی كه در فضاهای بكر سروده شده‌اند اما تا به امروز هنوز دست نخورده مانده‌اند و كسی حتی سراغش را هم نگرفته است. قبول كنید كه دامنه موسیقی ما چندان گسترده نیست و تنوع موسیقی آنچنانی نداریم فضاهایی مانند راك و جاز كه بتوان در آن به خلاقیت دست زد مدت‌هاست كه ما عادت كرده‌ایم كه با یك زبان خاص و در یك استایل تعریف شده و ملودی از پیش تعیین شده ترانه بگوییم، هیچ‌كس از تو یك كار متفاوت جدید نمی‌خواهد هر كسی سراغ من می‌آید می‌گوید روز‌به من كاری شبیه به فلان كارت می‌خواهم من هم می‌گویم آن كار كه ساخته شده و مخاطب خودش را هم پیدا كرده چه نیازی هست كه ما دوباره سراغ آن فضا برویم.

می‌خواهی بگویی نوع نگاه و توقع آهنگساز و خواننده‌ها از ترانه‌سرایان به‌گونه‌ای است كه باعث می‌شود آنها رغبت نداشته باشند كه به سمت فضاهای جدید بروند؟ و همین مسئله باعث شبیه شدن كارها به یكدیگر و از بین رفتن خلاقیت و حتی انگیزه به وجود آوردن آن می‌شود.
همین‌طور است، همان‌طور كه در بالا گفتم ترانه‌سرایی هنر مستقلی نیست كه ما از آن یك تنه انتظار به‌وجود آوردن یك شاهكار داشته باشیم، كار ما هرچقدر هم كه خوب باشد اما اگر خوانده نشود به چشم نمی‌آید. متاسفانه این روزها جریان كپی‌برداری از كارهای یكدیگر و حتی خود طرف به یك معضل تبدیل شده است.
ترانه مادر سال‌های قبل به شدت دچار تكرار و روزمرگی شده بود و همین مسئله باعث شد كه ترانه‌سرایان به سمت ترانه‌های واسوخت بروند؟ فكر می‌كنید این روزمرگی كه‌بار دیگر به سراغ ترانه ما آمده جریان دیگری را هم در پی خواهد داشت. وقوع چنین جریان‌هایی در دوران گذار به‌طور قطع پایدار نیست.
این جریان كه شما توضیح دادید سالیان قبل حتی ادبیات كلاسیك ما هم آن را تجربه كرد و به سمت فضای واسوخت رفت اما بعد از مدتی سیر طبیعی خود را در پیش گرفت و به مداری كه از آن خارج شده بود بازگشت. این اتفاق در مورد ترانه هم افتاد، شما ببینید ما نزدیك 20 سال از خط موسیقی دور افتاده‌ بودیم و زمانی كه دوباره به آن پرداختیم طبیعی بود كه بسیاری می‌خواستند به سمت فضاهای تجربه نشده بروند و از این رو ترانه واسوخت به یك اپیدمی تبدیل شد. البته این روزها به شدت تب این گونه ترانه گفتن‌ها فروكش كرده است و مطمئن باشید در چنین شرایطی باز هم باید منتظر یك جریان جدید باشیم.

موسیقی دهه پنجاهی ما به شدت كلام‌محور بود و همین مسئله باعث می‌شد كه مردم ما ترانه‌هایی كه گوش می‌كردند نوستالژی داشته باشند اتفاقی كه این روزها دیگر راجع به كمتر قطعه‌ای می‌افتد چراكه ترانه‌های ما به شدت مصرفی شده‌اند؟
سنجیدن این دو دوره با همدیگر كار اشتباهی است چراكه خاستگاه موسیقی ما و مخاطب ما آن خاستگاه موسیقی دهه پنجاهی نیست ضمن اینكه ما در همان دهه پنجاه هم موسیقی مصرفی داشتیم اما همه جریان موسیقی ما را تشكیل نمی‌داد، به هر تقدیر آن، نسلی بود كه به فكر و تفكر اهمیت می‌داد پس در هنر دنبال منطق خودش بود یادمان نرود كه جریان‌های فكری و اعتقادی آن نسل منجر به انقلاب شد اما امروز توقع جدی نیست و به همین دلیل است كه موسیقی تبدیل به یك كالای تمام مصرفی می‌شود نه یک آن بسته فكری كه می‌تواند سطح نگرش یك جامعه را ارتقا دهد.

یكی از انتقادهایی كه به ترانه‌سرایان می‌شود این است كه كارهای فاخر و ارزشی می‌گویند اما كارشان آن طور كه باید شنیده نمی‌شود و ترانه‌سرایانی كه ترانه‌های روزمره و البته مصرفی می‌گویند كه هیچ ارزش ادبی ندارد كارهایشان بیشتر شنیده می‌شود به نظر می‌رسد بالانس كردن این دو قضیه برای ترانه‌سرایان ما سخت است یعنی اینكه یك كار ارزشی مردم‌پسند بگویند؟
اصولا ساده‌نگاری كار بسیار دشواری است و برعكس اسمش، سرودنش اصلا راحت نیست ما در ادبیات كلاسیك معاصرمان كم نداشتیم افرادی مانند سعدی و مولانا كه كارهایشان. در ظاهر ساده و بسیار قابل فهم بود و عوام به‌راحتی با آن ارتباط برقرار می‌كردند اما زمانی كه درگیرش می‌شدی متوجه می‌شدی كه این شعر پر از معنا و مفهوم است. من خودم اصلا از ترانه‌هایی خوشم نمی‌آید كه ترانه‌سرای آن برای بیان احساسش به معنای پیچیده دور از فهم رجوع می‌كند و آنقدر پیچ و تابش می‌دهد كه مخاطب به هیچ‌وجه نمی‌تواند با آن احساس همذات‌پنداری كند. چون آن قدر درگیر قالب و تركیب‌سازی‌ها و بازی‌های زبانی می‌شود كه از مفهوم و برقراری ارتباط با مخاطب غافل می‌ماند ما باید بدانیم ترانه هنری عام است و ترانه‌ای كه می‌نویسیم باید برای عامه مردم قابل فهم باشد شما به ترانه «ما به هم محتاجیم» نگاه كنید.
این ترانه هیچ چیز ندارد و همه چیز دارد در اوج سادگی به بهترین شكل ممكن با مخاطبش ارتباط برقرار كرده است. نوشتن چنین ترانه‌ای به یك ترانه‌سرای واقعی احتیاج دارد. ترانه‌هایی از این دست با آنكه در ظاهر ساده به نظر می‌رسند اما سلیقه مخاطب را یك پله بالاتر می‌برند.

یكی دیگر از انتقادهایی كه به تو می‌شود این است كه روزبه بمانی ترانه‌هایش روی كاغذ قشنگ است و زمانی كه روی آهنگ می‌نشیند آن تاثیر لازم را ندارد و ترانه‌‌های او بیشتر شبیه شعر است؟
من نمی‌دانم از این انتقاد باید خوشحال باشم یا ناراحت چون این انتقاد بیشتر شبیه تعریف كردن از من است البته به طور ناخواسته!! وقتی كار روی كاغذ روی مخاطب تاثیری می‌گذارد اما وقتی كار اجرا می‌شود آن تاثیر لازم را ندارد این انتقاد دیگر شامل من نمی‌شود بلكه به آهنگساز و خوانند باز می‌گردد كه نتوانستند حق مطلب را ادا كنند و خودشان را در حد ترانه بالا بكشند بضاعت ترانه در حال حاضر به مراتب بالاتر از موسیقی است و در بیشتر موارد حق ترانه‌ها ادا نمی‌شود شما به موسیقی دهه پنجاهی كشور نگاهی بیندازید در آن دوران ترانه و موسیقی با یكدیگر برابر بودند و اگر هم سنگینی احساس می‌شد كفه ترازو به سمت موسیقی بود و یك جاهایی این آهنگساز خواننده بود كه ترانه را بالا می‌كشید اما در حال حاضر جور همه این موارد را انگار باید ترانه‌ بكشد.

پس به‌نظرت ضعف آهنگسازان ما باعث شده است كه ترانه‌ها آن‌ طور كه باید شنیده نشوند؟
این یكی از عوامل است چون آهنگسازهای ما عادت كرده‌اند كه روی كلام‌هایی با مضامین مشخص و بعضا تكراری ملودی بگذارند. ضمن اینكه ملودی گذاشتن روی كلام با فضاهای جدید شاید به تخصص و جسارت بیشتر احتیاج داشته باشد كه این در بین بسیاری از آهنگسازان ما دیده نمی‌شود.

قبول ولی باید این را هم بپذیریم كه مخاطب حال حاضر هم دیگر كم حوصله شده است و به دنبال ترانه‌ای است كه احساس لحظه‌ای‌اش را بیان می‌كند.
یكی از شاخص‌های ترانه این است كه بتوان با آن احساس همذات‌پنداری كرد ما باید این مسئله را بپذیریم كه ما همیشه یا این سر بام هستیم یا آن سر بام... یا آنقدر به مفهوم نگاه می‌كنیم كه سادگی را از دست می‌دهیم یا بالعكس.

در سال‌های اخیر ما كاری را نداشتیم كه هم پرمعنا و مفهوم باشد هم هیت شده باشد؟ این نشان می‌دهد كه ترانه‌سرایان نتوانسته خودشان را با جو بازار و سلیقه مخاطب همراه كنند؟
با حرف‌هایتان موافق نیستم اگر منظورتان از هیت شدن كارهای اینترنتی است كه باید بگویم اكثر این كارها به خاطر ریتمیك بودن‌شان ملودی‌محور است و ترانه تاثیر چندانی روی آن كار ندارد به همین خاطر ما نمی‌توانیم از یك كار ریتمیك كه صرفا برای تخلیه انرژی ساخته شده است انتظار یك كلام خوب و ارزشمند را داشته باشیم در این گونه همین كه خط قرمزها و ارزش‌ها را حفظ كنیم كافی است چراكه مخاطب در اینگونه كارها اصلا درگیر ترانه نمی‌شود چون همه چیز تحت تاثیر ملودی است ولی در طول همین سال‌ها كارهای زیادی هم داشتیم که معنا و مفهوم خوبی داشتند و بسیار هم در جامعه شنیده شدند مثلا در برخی از ترانه‌های خودم مانند پیله‌های پرواز از علی لهراسبی یا ماه‌عسل محسن یگانه و شب شیشه‌ای...
این قطعات ترانه‌های ساده‌ای نداشتند و پر از معنا و مفهوم بودند اما چون همه عوامل كارشان را به‌خوبی انجام دادند از آهنگساز گرفته تا خواننده... این كار به‌خوبی و در سطح وسیعی شنیده شد.

با وجود موسیقی اینترنتی به نظر می‌رسد كه ترانه‌سرایی كار راحتی است و هر كس می‌تواند ترانه‌ساز شود؟!
بله این روزها در مملكت ما هر كسی می‌تواند ترانه‌سرا باشد مگر اینكه خلافش ثابت شود برای تایید حرف من هم سری به سایت‌های موسیقی بزنید. در موسیقی اینترنتی چون درآمدی وجود ندارد پس باید تا آن جایی كه امكان دارد هزینه‌ها را كاهش داد بنابراین اكثر بچه‌های گروه اعم از خواننده و آهنگساز خودشان تصمیم به ترانه گفتن می‌گیرند به همین خاطر است كه ما جز موارد خاص ترانه‌ای با كیفیت نمی‌شنویم اما خب جاذبه این كارها برای مردم به خاطر عبور سرایندگانشان از خط قرمز و صراحتی است كه در بیان احساسات وجود دارد مسئله‌ای كه در موسیقی مجاز ما وجود ندارد نكته دوم این است كه كارها به شدت به روز هستند یعنی از تولید تا توزیع‌شان فاصله چند ساعته است و احتیاجی نیست كه مدت‌ها برای گرفتن مجوز در انتظار بمانند.

از آخرین كارهای تو می‌توان به بی‌خوابی اشاره كرد بی‌خوابی در مجموع یك آلبوم كلام‌محور بود و تاثیر ترانه در آن از موسیقی بیشتر بود؟
... سرودن پنج قطعه در بی‌خوابی برعهده من بود و همین مسئله باعث می‌شد كه من بتوانم خط فكری كه دارم به‌راحتی به نمایش بگذارم انصافا سعید هم از پس خواندن آن به‌خوبی برآمد از طرفی من در این آلبوم با دوستان آهنگسازم بهروز و مهدی همكاری كردم و رابطه نزدیك دوستی و احساسات مشابه و سابقه‌كاری‌مان باعث شد كه همدیگر را به‌خوبی بفهمیم و به كمك هم یك اثر را روانه بازار كنیم كه فكر می‌كنم نتیجه‌اش هم چندان بد نبود و ما از آن نمره قبولی گرفتیم.
منبع: 
کارگزاران
تاریخ انتشار : شنبه 9 آذر 1387 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

به وجود شما افتخار میکنم و
به موفقیت شما... چشمی امیدوار دوخته ام...

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

آقای بمانی که دقیقا خودشون کپی کارند.ما هر کاری ازشون شنیدیم فکر کردیم یا یغما گلرووی گفته یا ترانه مکرم اما دیدیم نه کپی کارشون بوده و مال بمانی بوده!
پس بهتره خودشونم جزو همه بدوننئ

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

روزبه بمانی از ترانه مکرم کپی می کنه؟! چه حرف عجیب خنده داری...

!!!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

kasi ke taraneh mokaram ro ba karhaee mesle halite ba kasi mesle ruzbe moghayese mikoneh faghat sarian bayad khodesho be pezeshk moarefy kone chon vaghean halesh bade! va inke karhaye ruzbeh aslan shabihe yaghma nist, kalam e ruzbeh va negareshesh kheili ba yaghma motefavete, har 2 khuban vali fargh daran

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

روزبه بمانی کجا شبیه ی ترانه مکرم ترانه میگه خدایا یکی بیاد این شاخ رو سرمو ببینه!!!!!!!!!!!!!!!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

بين كارهاي روزبه بماني و ترانه مكرم تفاوت زيادي وجود داره كسي كه اين تفاوتها ي شاخص رو متوجه نشه نبايد در مورد ترانه حرف بزنه

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

من به شخصه از شنیدن کارای آقای بمانی لذت می برم.استفاده از کلمات تاثیرگذاروتصویرسازی های خوشکل از نکاتیه که نظرمنو به ترانه هاشون جلب می کنه.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

خیلی کاراش خوبه میشه تو کاراش استایل کارهای فروغ فروخ زاد و دید که من قطعا مطمئنم خیلی خوب فروغ و درک کرده و بعضی وقتا کپی هم با کمی فرود و نشیب دیده میشه

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

سلام
روزبه فقط شبیه خودش داره کار میکنه
اتفاقا خانم مکرم وآقای گلرویی باید از ایشون ترانه سرایی یاد بگیرند
فضاهای جدید،احساس لطیف،کارایی کلمه در ترانه،انتقال حس از کاغذ به خواننده و از خواننده به مخاطب،خلاصه مایه افتخاره که بالاخره یه ترانه سرای خوبی متولد شد که ما کارای خوب بشنویم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

من خیلی کم موسیقی ایرانی گوش میکنم ولی ترانه تردید را بارها گوش کرده و میکنم بنظر من شعر بسیار زیبا و اجرا و اهنگ هم زیباست به اقای بمانی تبریک

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

بمانی فقط یه قدرتمند عرصه ی ترانه توزمان ماست که کشف شده.موفق باشه

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

واقعا ترانه هات دوست داشتنی،
یکی از دلایل علاقه من به ترانه هات هوش و خلاقیت در استعاره های زیبا مثل استعاره های استاد جنتی عطاییه
اینجا تو این قطب سکوت - کابوس طولانی تره

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

این خبرنگارا هم که هیچی نمیفهمن خودشونو میزنن به ادمای دانشمند اصلا برید به این خبرنگار بگید بره ببینه روزبه بمانی رو با چه ز ایی مینویسن بعدا بیاد نظر بده مسخره!!!!
بمانی رو با مکرم مسخره با اون چرت و پرتاش با بمانی مقایسه میکنه؟؟؟ تازه بهش میگه از اون تقلید میکتنی؟؟؟؟؟

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

ای خدا!!!!!!!!!!!
خانم سارا نمیدونم چی چی!!!!! عزیزم ادای دانشمند ها رو در نیاری سنگین تری!!!!!!!اخه بگو گلرویی و مکرم شاعرن؟؟؟؟؟؟که تو اون وقت با بمانی مقایسه میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لطفا وقتی چیزی نمیدونید چرت وپرت نظر ندین!!! برو زود درساتو بخون که الان فصله امتحاناست با شعر و شاعری هم کاری نداشته باش!!!!!!1

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

به نظرم کارهای بمانی پر از پیوستگیه...یعنی تو هر بیت به بیت بعدی مسلطه.من خودم 21سالمه و 3 ساله که ترانه میگم.یکی از کارهای اولیه مو براتون جا میذارم:

با تو دیگه ناخنای دست من نمی شکنن
قلم و دفتر و خلوت اتاق مال منن
نه هوار کسی میشه صاحب مخچه ی من
نه می گرده دست به دست کلید صندوقچه ی من
سیم خاردار میشه گیسوی عروسک کچل
جای سیگار روی دست پاک میشه با قند و عسل
ترس از حادثه ی رقص دو مو در کف باد
می ریزه مثل یه کوه تموم میشه مثل یه یاد
هفت تا دروازه ی آسمون میان تو چنگ من
کاری کرده شب قدر این دل خیلی تنگ من...

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

لطفا از این مقایسه های مریخی نکنید . کار آقای بمانی صد برابر
بهتر از کار گلرویی و مکرم است . ترانه مکرم که آبروی ترانه سرایان روبرده با این ترانه هاش که اصلا نمیشه اسم ترانه روش گذاشت ! بهترین ترانه سرایان ایران :1 - روزبه بمانی 2- مونا برزویی 3-اردلان سرفراز 4-مریم اسدی

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

با این سن کم!
زیاد احترام
که هنوز آلبوم آدمی آن سوی مرزها را که می شنوم
از لذت خوش هر کلمه در ترانه هاش
لبریز توامان شوق و احترام و اندوه.
ممنون آقای بمانی.
ممنون

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

چند وقته آلبوم بی خوابی شهروز رو گوش می دم.
واسم خیلی جالبه که خیلی اتفاقی چون شنیده بودم تیتراژ خوندی ، اسمتو سرچ کردم و به این صفحه رسیدم .
( همش تو این فکر بودم که برات پیغام بزارم که اگه می تونی با شهروز کار کن ، چون اون رو هم مثل خودت خیلی دوست دارم)
وقتی اسمتو کنار اسم آلبوم بی خوابی دیدم دیوونه وار و خیلی زود ترانه سرای آلبوم بی خوابی شهروز رو سرچ کردم و دیدم بله ،
در اصطلاح عامیانه دهنت سرویس .
دیوونه وار دیوونه شعراتم . امیدوارم روز به روز به موفقیت هات اضافه بشه .
چیزی نمی تونم بگم ...
یا علی...

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

ایشون شایسته ترین جانشین برای ایرج جنتی هستن.واقعاکه کاراین 2عزیز قابل تشخیص نیست از هم.به نظرمن دونفردرایران هستندکه سزاوارکلمه ی هنرمند واونم ترانه سراهستن که یکی آقای گلروئی هستن ودیگری آقای بمانی.من 28سالمه ترانه هم میگم.have nice time!مسعودهستم ازسرزمین آبشاران نقره فام: یاسوج!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

روزبه بمانی تنها ترانه سرای متفکر ایرانه
اونی که میگه شبیه یغما ترانه میگه اصلا از یغما ترانه خونده تا حالا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

سلام آقای بمانی من ازتون یه خواهش کوچیک دارم.اگه ممکنه نظرتون رو درباره شعر زیر بگین.این شعر رو یه مدت پیش گفتم
« غرور»
اسیر غرورم نمیتونم حرف بزنم
میدونم همین روزاس که بشکنم
یه اسیرم که آزادیُ یادش رفته
با اینکه از حصارش شده خسته
میخواد داد بزنه که آی آدما
من شدم اسیر این غرور شما
این غروری که یادم دادین منو شکونده
منو از کوچه ی عشق اون رونده
آخه خواستم داد بزنم دوسش دارم
اما لعنتی نذاشت غرورم
خواستم بگم شدی روز و شب من
شدی یه بهونه واسه ستاره چیدن
خواستم بگم شونه هاتو کم دارم
وقتی چِشَم تره و میخوام ببارم
خواستم بگم اما نذاشت غرورم !
نذاشت بگم بدون اون میمیرم
بی چشای رنگ عسلش نمی تونم
بی نگاه پر از حرارتش نمی مونم
خواستم بگم همون بار اول گم شدم
تو حریم چشای عسلش جون سپردم
اما نشد بگم غرور منو شکسته
کوچه ی عشق اونو روم بسته
در خونه ی دلشو رو دیگری وا کرده
منو گذاشته پشت درُ اونو برده
سخته باورم نمیشه،اونو بی وفایی!
اونم به من که نمیدونم چیه جدایی؟

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

روزبه بمانی هر میخوا باشه باشه. وقتی تو اینجا

http://www.soltane-seda.blogfa.com/post-121.aspx

به رپ میگه موسیقی باید فاتحه شو خوند.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

بمانی خوبه ،فقط زیادی تو جنتی غرق شده

بهترینای ترانه ما:1 ایرج جنتی عطای و شهیار قنبری
2اردلان سرفراز و زویا زاکاریان
3 خیلیا دیگه که با دو تا گروه اولی فاصلشون زیاده البته تک ترانه های فوق تصور هم دارن

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

باز هم یه نمایشگاه دیگه از حرف های بدون فکر ما ایرانیها. هر کی هر بی احترامی خواست میکنه.روزبه ترانه سرای خوبیه اینو تو البوم دنیای این روزای من نشون داده. اما چرا به یغما گلرویی توهین میکنید؟چرا ما همش کسایی رو با هم مقایسه میکنیم که نباید بکنیم. هر دوی این عزیزان محترم هستند.روزبه بمانی یه چیز میگه و یغما هم یه چیز دیگه میگه اینها رو مقایسه نکنید.ولی هدف هردوشون یک چیز هست. هردوشون به بی عدالتی اعتراض دارن. حالا که دارن خدمت میکنند باید هواشونو داشته باشیم نه اینکه به اونا توهین کنیم..........................به یزدان که گر ما خرد داشتیم/ کجا این سر انجام بد داشتیم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

امیدوارم باز هم شاهد شعرهای زیباتر ازشما باشیم.آقای بمانی قدر خودتونو بدونید

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

واقعا از شنیدن شعرها و ترانه های ایشون لذت می برم. خیلی خیلی لطیف و پراحساس هستند . شعرهای ایشون رو هر خواننده ای بخونه محسور کننده خواهد شد.
موفق باشید و سرافراز آقای روزبه بمانی بزرگ.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

روزبه، بی تکراره...

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

گلادیاتوری به نام روزبه بمانی

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

از نابرده رنج شناختمش.خوشم اومد.از این هنرمندا کم داریم.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

انگار می خوای شعله کنی
سرتاسر شب زمین
بهم یه فرصتی بده
نگات کنم فقط همین
بزار که خوش باشه دلم
شاید یه روزی باز بیای
مثل یه سایه رد بشی
دار و ندارم و بخوای

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

با تمام احترامی که برای همه شما دارم باید خدمتتان عرض کنم برخی ازدوستانی که از کلمه کپی استفاده می کنند باید دید که به درستی و با دانش کامل این مسئله را مطرح میکنند یا نه چگونه در عرض چند ثانیه چند تن از بهترین هنرمندان روز را زیر سوال میبرند؟ چند نفر از شما شاعرید آیا می توانید یک ترانه مانند یکی از کارهای این بزرگان بسرایید؟ روزبه بمانی یکی از بهترین شاعران معاصر در روند انتقال حس و تفکرات خود به مخاطب است وبا هنرمندی تمام اثار ناب خود را شبیه همتای دیر پایش استاد ایرج جنتی عطایی می سراید بله شبیه ، نه کپی . دلیلی هم نیست که بگوییم این کار ایراد دارد زیرا پیش از ان که بدانیم صاحب اثر کیست باید خود اثر کامل قوی و ارزشمند باشد و صاحب اثر کسی است که به واسطه اثر مطرح می شود .... بحث بسیار اما مجال کم است قدر هنرمندان را بدانیم با ارزوی موفقیت روز افزون برای این شاعر جوان(بمانی)

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

دیواری به بلندای کوه سد بسته میان من و تو
آجر دیوار از خودبینی آجر کار دستان من و تو
استوار و محکم است دیوار بنایش شیطان من وتو مهمان ما ابرهای سیاه دعوتگر زبان من و تو
در پس و پیش پرده غیبت بازیگر لبان من وتو
پرده های حجب و حیا را می درد دندان من وتو
هر جا باشد محفل غیبت می رود کاروان من وتو
باد هوس و خشم خاموش کرد فانوس جهان من وتو
جادوگر این کویر خشک کور کرده چشمان من وتو
می رسد خزان من وتو کوله ات را پره از عشق کن
تا این دیوار نشود ویران ویــران بـاد ایران من وتو

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

rozbeh: bozorg va az ahalie emruz

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

روزبه بمانی بعد از انقلاب اولین کسی هست که پیام اور شهر عاشقاست قدرشوبدونیم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

شعرهای ایشان بینظیرند.شعر پر شعور برای عامه مردم قابل درک نیست .من تو را به عنوان بزرگترین ترانه سرای امروز باور دارم.پاینده و درخشان باشی روزبه عزیز

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

خدا هردوشونو حفظ کنه

چهارشنبه 12 تیر 1392 - 23:28

چقدتنهابرم دریا چقدتنهایی برگردم. بی شوخی بهترین شاعرکشوری

سه شنبه 25 تیر 1392 - 17:29

آقای گلرویی و خانم مکرم هم ترانه سرا های خوبی هستن ولی به طور کلی این سه تا جنس شعراشون فرق میکنه و هیچ کدوم هم کپی کار نیستن.

دوشنبه 7 مرداد 1392 - 14:34

سلام .باشد که حالتان خوب باشد راهی که در پیش گرفتید در ترانه سرایی راه بزرگان است امید وارم این راه را ادامه دهید اما با ابتکار بیشتر.بدرود

پنجشنبه 8 خرداد 1393 - 13:48

کار روزبه بیسته بیسته بیسته.هر ترانه ای که سروده و خواننده ای خونده ترکونده.واقعا شعراش بامعنی و ادم باهاش ارتباط برقرار میکنه.به این میگن شاعر.مثلا مریم حیدرزاده اسمشو گذاشته شاعر والا الان بشینم صد تا از این شعرای عجق و وجق میگم . شعر باید بامعنی باشه.امیدوارم موفق باشی روزبه جان

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود این روزها همه ترانه می‌گویند! | موسیقی ما