برنامه یاد بعضی نفرات
 
یکشنبه 27 اسفند 1391 - 18:55

معنی اشعار آلبوم من خود آن سیزدهم + متن اشعار

غلط کردم غلط
وحشی بافقی

تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط/باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث/ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط
دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا/سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد/جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط

یعنی اینکه به زیباییش و محبتی که توو صورتش بود و باعث میشد فکر کنم مهربونه و خوبه دل بستم اشتباه بود

از بــرایخــاطــر اغــیـار خــوارم مــی کــنـی/من چه کردم که اینچـنین بـی اعتـبـارم می کنی
یعنی به خاطر دیگران ( اغیار جمع غیر . غیر از من ) با من اینطوری میکنی و منو پس میزنی

روزگـاری آنـچـه بــا مـن کـرد اسـتــغـنـای تــو/گـر بــگـویـم گـریـه هـا بــر روزگـارم مـی کــنـی
استغنا یعنی بی نیازی ! یعنی روزگاری اینکه تو به من نیازی نداشتی باعث شد منو نخوای و این کارت کاری باهام کرد که ...

سوی بزمت نگذرم از بس که خوارم کرده ای/تا نداند کس که چون بی اعتبارم کرده ای
بزم یعنی جشن و محل استقرار ! میگه از طرف تو هم نمیگذرم از بس خوارم کردی ! اخه نمیخوام کسی بفهمه که چگونه ذلیلم کرده ای

ناامیدم بیش از این مگذار خون من بریز/چون به لطف خویشتن امیدوارم کرده ااااای
این بیت خیلی قشنگه ! میگه نامید شدم بیش از این نذار که اینجوری باشه حالم من حتی به این که جونمو هم بگیری راضی ام پس خونمو بریز و جونمو بگیر چون منو به لطفت امیدوار کردی پس این لطف و در حقم بکن

کوو به کوو
مولانا

در مورد مولانا و این شعر میشه گفت که خطاب شعر های او دختر نبوده بلکه خدا بوده
این شعر هم جاهایی که از او استفاده میشه منظور خداس . تعبیر دلخواهه میتونی به معشوق هم خطاب بدی

خطاب این شعر دل خودشه !خیلی با بچه ها بحث کردیم که خطاب بیت ها دلشه یا معشوقشه !
دلشه

دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن
خمشان بی گنه یعنی مظلوم نمایی نکن ! راست بگو چی خوردی دیشب

باده خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
نقل خلاص چیزی که با شراب میخوردن قدیما ! مثله قند با چایی !!

دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
به دلش میگه دیشب شراب رو ریختی و با من ننشستی و رفتی سمت یه دلربایی ( میگن دلم رفت شنیدین ؟) میگه گرفتمت نذاشتم دل ببندی پشیمونت کردم اما تو باز اینکارو نکن

کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
استعاره از زجر و سختی و عذابه ! ضمیر بگویدم خطاب به خدا داره که میگه بهم میگه که دم نزنم

ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
خطاب او توو این بیت خدا هستش اما میتونه معشوق هم باشه

هین كژ و راست مي روي، باز چه خورده اي؟ بگو مست و خراب مي روي، خانه به خانه كو به كو
عمر تو رفت در سفر، با بد و نيك و خير و شر همچو زنان خيره سر حجره به حجره، شو به شو
به دلش میگه که تلو تلو میخوری باز چی خوردی ؟ خونه به خونه کوچه به کوچه کجا میچرخی الکی عمرت داره اینجوری هدر میره با کلی دردسر ووو همچو زنایی که بدکاره ان ازین چادر به اون چادر میرن و از دست این شوهر (شو) به اون شوهر (صیغه) میرن شدی چرا ؟

با كه حريف بوده اي؟ بوسه ز كه ربوده اي؟ زلف كرا گشوده اي؟ حلقه به حلقه مو به مو
به دلش میگه نه به معشوقش ! میگه باز با کی بودی ؟ کی رو بووس کردی و موهاشو باز کردی

رميديم
وحشي بافقي

این شعر نیاز به معنی نداره جز بیت آخر !! رم دادن یعنی پروندن !!
یه نکته جالب درباره این شعر هست . وحشی برای قرن یازدهمه و یه سنتی که تازه توو اون قرن مد شده بوده این بوده که دیگه منت معشوق رو نمیکشیدن ... این شعر هم دقیقا همین مضمون رو داره

از سر كـوي تو با ديـــده تر خواهم رفت چهـره آلـوده به خوناب جگـر خواهـم رفـت
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
میگه اینکه صید خودتو (اشاره به خوده عاشق) پروندی از اولش اشتباه بود اما حالا که پروندی و پردیم دیگه پریدم و برنمیگردم
چقد شاخه این بیت

نگار
بابا طاهر

این شعر هم نیاز به معنی خاصی نداره جز چند مصرع

نگار تازه خیز من کجایی/به چشمان سرمه ریز من کجایی
نگار تازه خیز یعنی معشوق زیبای من !!
در گذشته به جا خط چشم از سرمه استفاده میشه میگه ای کسی که به چشمانت سرمه بوده کجایی
یه چیز توو مایه های شعر فریدون که میگه اهای وصله به موهای تو سنجاق شقایق یعنی ای کسی که به موهات سنجاق شقایق وصله
نفس بر سینه ی عاشق رسیده آي رسيده/دم مردن عزیز من کجایی اي كجايي
بمیرم تا تو چشم تر نبینی/شراره آ پرآذر نبینی
میگه الهی بمیرم و فدات شم تا یه وخ تو چشم تر منو نبینی . شراره آه پرآذر ینی آتش آه سوزناک .. منظورش اینه که اه های پرسوز منو نبینی
چنان از آتش عشقت بسوزم/که از من رنگ خاکستر نبینی
به والله که جانانم تویی تو/بسلطان عرب جانم تویی ت
تو دوری از برم دل در برم نیست/هوای دیگر جز تو در سرم نیست
به جان دلبرم کز هر دو عالم/تمنای دیگری جز دلبرم نیست

ستمگر
شهریار

برو ای يار که ترک تو ستمگر کردم/حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران/ساده* دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود/زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم
تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار/گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم
این بیت یعنی تو همسر دیگران (اغیار) شدی و به این دلیل من آواره شدم از شهر و دیار و هم تورو هم خودم رو ترک کردم و رها کردم

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران/رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
میگه رفتم ولی دل نگرون توام و دلم پشت سرم مونده
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی/تو بمان و دگران وای به حال دگران

شير مردا
مولانا
با مضمونی تقریبا س ی ا س ی

چون ملک ساخته خود را به پر و بال دروغ .. همه دیوند که ابلیس بود مهترشان
میگه مثله فرشته ها (یا شایدم منظورش شیطانه چون شیطان هم ملک بوده در ابتدا) خودشو با دروغ پوشونده
اینجا همه دیوند واسه همین ابلیش بزرگترشون شده و اینجوری تحت فرمان دارتشون

همه قلبند و سیه چون بزنی بر سر سنگ .. هین چرا غره شدستی تو به سیم و زرشان
همه تقلبی اند(قلبند) مثله پول سیاه .. که بمثله سکه تقلبی بزنی به سنگ صدا میده و معلوم میشه ... آگاه باش(هین) که چرا گول خوردی (غره شدستی) تو به این پول و مادیات تقلبیشون

شیرمردا تو چه ترسی ز سگ لاغرشان .. برکش آن تیغ چو پولاد و بزن بر سرشان
تو یه شیرمردی گول ظاهرشون رو نخور که مثه سگ لاغر و فریاد توو خالی هستش ! حرف برن و دهان باز کن (تیغ چو پولاد استعاره از زبان) و جوابشونو بده

من خود آن سيزدهم
شهريار

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم/تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز/من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

بیت اول میگه به خاطر تو با کسی دوست نشدم اما تو نامردی کردی و رفتی شوهر کردی و بچه دار هم شدی اما من هنوز پسرم و زن نگرفتم بیت دوم هم میگه تو بچتو بزرگ کردی و شیر خواره هم نیست دیگه ، اما من هنوز عاشق توئم

پدرت گـوهـر خود تا به زر و سیم فروخت/پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر/عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر/من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
تا به ديوار و درش تازه کنم عهد قدیم/گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
تو از آن دگری رو مرا یاد تو بس/خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
مصرع دوم یعنی اما خودت میدونی که عشق من یه چیز دیگه بود از یه دنیای دیگه بود پاک و صادقانه

از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر/شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
شکار دیگران یعنی چیزی که بقیه پسند کردن منظورش به معشوقشه !! میگه من چشمم دنبال چیزی که بقیه خواستن نیس و اینجا یه ذره به معشوقش بد حرف میزنه و میگه من شیرم با چیزی که شغالایی مثه این نامردا دنبالشن یعنی تو که نخواستی باهام بمونی دیگه کاری ندارم

قراضه چين
مولانا

ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او/شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود دکان او ویران شود/بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او
در کل میگه کسی که روی او را ببینه عقلشو از دست میده اخلاقش عصبی میشه و دنبال معشوق به قدری میره که از کار و زندگیش میقته و دکانش ویران میشه و سرورووش عجول و به هم ریخته میشه مثه آبی که توی جوبه و هر حالتی جوب بگیره آب هم همون حالتو میگیره

شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او/شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او
شاهان پیش دارایی های او ( زیبایی و .. ) فقیرند و شیران در مقابل حتی سگان محل زندگی او حرفی برای گفتن ندارند

این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من/صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او

بهرام گور
خيام

آن قصر که جمشید در او جام گرفت /آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
میگه قصری که اونقدر مجلل بود یعنی قصری که جمشید در ان پادشاهی میکرد
امروز آهو در آن بچه کرده و شیر زندگی میکنه یعنی ویرانه شده خرابه شده جای حیووناس

بهرام که گور می گرفتی همه عمر /دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
میگن که بهرام عاشق شکار گورخر بوده و مرگش اینجوری بوده که وختی دنبال یه گور خر بوده تو یه مرداب گیر میکنه !ممکنه معنی بیت این باشه که بهرام که این همه وخت گور خر میگرفت دیدی اخرش یه گور خر باعث شد بهرام بمیره ؟؟
البته اینو میشه یه جور دیگه هم معنی کردبهرام که این همه وخت عمر اینو اوونو میگرفت دیدی آخر سر چطوری مرگ بهرام رو گرفت ؟

ای دیده اگر کور نئی گور ببین/وین عالم پر فتنه و پر شور ببین
میگه اگه کور نیستی این عالم پر از فتنه و دشمنی رو ببین

شاهان و سران و سروران زیر گلند/روهای چو مه در دهن مور ببین
شاهان و سرواران همشون اخرش مردن و مردم زیبا رو مثله ماه همشون خوراک مورچه ها شدند

امیدوارم از تاپیک لذت برده باشین
تهیه و جمع آوری : کیارش باران

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.
6 + 1 =

Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.




افزودن یک دیدگاه جدید | موسیقی ما